دخترك در نامهاش نوشته بود: پدرم را از اعدام شدن نجات دهيد. اول اميدم به خداست بعد هم به شما... چقدر اين جمله آخر بار مسئوليت ميآورد؛ انگار خدا مامورت ميكند تا براي رفع مشكل بندهاش تلاش كني.
بعد از خواندن نامه و پيگيريهايي كه انجام شد، متوجه شديم كه خانواده مقتول رضايت نميدهد و حاضر نيست ببخشد. چند وقتي هم هست كه براي رهايي از التماسهاي خانواده قاتل از كرمان به شمال كشور مهاجرت كرده و كسي به آنها دسترسي ندارد. بالاخره با تلاشهاي صورت گرفته به همراه تيم راهي شمال شديم و خانه خانواده مقتول را پيدا كرديم. مادر خانواده هيچكس را به خانه راه نميداد و اصلا حاضر نبود درباره رضايت دادن حرفي بشنود اما وقتي ما را ديد در را به رويمان باز كرد؛ چون پسر كوچكش برنامه ما را ميديد و آن را دوست داشت.خلاصه با صحبتهايي كه با اين خانواده داشتيم بالاخره توانستيم رضايت آنها را براي بخشش بهدست بياوريم.
اين خاطره را محمد مسلمي، بازيگر و كارگردان برنامه فيتيلهايها برايمان تعريف ميكند و از روزهايي ميگويد كه توانستهاند كار خيري انجام دهند و لبخندي روي لبان خانوادهاي بياورند. او ميگويد: گروه ما حدود 25سال است كه فعاليت خود را آغاز كرده و از همان ابتدا هم كار خير و فرهنگسازي در اينباره را در برنامههاي خود قرارداده است. همزمان با اجراي برنامههاي شاد براي كودكان، كارهاي خير هم انجام ميشد و براي انجام آن تنها بهماه رمضان بسنده نميكرديم و سعي داشتيم كه در تمامي ماهها در قالب «فيتيله محبت» كار خير انجام دهيم؛ كارهاي خير ما از سرزدن به ايتام، بيماران بيمارستان، جانبازان و خانوادههاي شهدا هست تا ديدار با خانواده شهداي مدافع حرم و سرزدن به نيازمندان و آزاد كردن زنداني.
مسلمي مهمترين و اصليترين هدف ايجاد «فيتيله محبت» را فرهنگسازي در زمينه كار نيك كردن عنوان ميكند و ميگويد: هميشه سعي كردهايم كه پل ارتباطي بين خيرين و نيازمندان باشيم و به واسطه شناختي كه مردم از ما دارند به ما اعتماد ميكنند و همراه ميشوند.او قصه الهام را هم برايمان تعريف ميكند؛ دختري كه مثل يك فرشته، جان چند كودك را نجات داد و بينايي را به چند نابينا برگرداند.
مسلمي ميگويد: 2 سال پيش بود كه مسئولان شهرستان ميبد با ما تماس گرفتند و از جشني كه براي كودكان سرطاني گرفته بودند خبر دادند و خواستند كه ما هم در اين جشن همراهيشان كنيم. بدون معطلي پذيرفتيم چون فيتيله محبت ايجاد شده بود كه لبخند را بر لبان كودكان، بهخصوص كودكاني كه بيمار هستند بنشاند.يك شب قبل از اجراي برنامه در ميبد يكي از مسئولان پيش ما آمد و از قصه زندگي دختري به نام الهام گفت كه تنها 8سال داشت اما بهدليل تحليل شديد عضلاني قادر به حركت نبود و نميتوانست براي ديدن برنامه بيايد و از ما خواست كه به خانه آنها برويم. از قضا پدر خانواده هم بهدليل سكته مغزي از كار افتاده بود و در بستر بيماري بود و مادرش هم به بيماري سرطان دچار بود و بايد تحت درمان قرارميگرفت. خلاصه براي ديدن اين دختر كوچولو كه دلش ميخواست عمو فيتيلهايها را از نزديك ببيند راهي خانه آنها شديم و در آنجا الهام به ما يك نقاشي هديه داد كه در آن تصوير امام زمان(عج) كشيده شده بود. برايمان عجيب بود كه چطور دختري كه به زور دستش را تكان ميدهد چنين نقاشي زيبايي كشيده است.
مسلمي درباره هديه اين دختر بچه اينطور ادامه ميدهد: وقتي نقاشي را گرفتيم اين فكر به ذهنمان رسيد كه نقاشي را براي انجام امور خيريه در مراسمي به فروش برسانيم، به همين دليل در زمان برگزاري جشن كودكان سرطاني نقاشي را در معرض فروش گذاشتيم و پول آن صرف هزينه كودكان سرطاني شد. از سوي ديگر هيچ كدام از خيرين حاضر نشدند نقاشي را بردارند و گفتند كه اين نقاشي باز هم بايد به فروش برسد. ما نقاشي را در تلويزيون هم نشان داديم و مبلغ قابلتوجهي از سوي نيكوكاران جمعآوري شد كه آن مبلغ هم صرف بينا شدن حدود 40-30 نفر از كودكان نابينا شد.
او در ادامه ميگويد: چند وقت بعد از اين ماجرا فهميديم كه الهام و پدر و مادرش با وجود كمك خيرين براي درمان مغلوب بيماري شدهاند و همگي از دنيا رفتهاند. من مطمئن هستم كه الهام فرشتهاي بود كه با آن نقاشي توانست جان بسياري از كودكان را نجات دهد.
مسلمي اضافه ميكند: ما به همين كارهاي خوب زندهايم و همين خوبيها ما را سرپا نگه داشته است. وقتي با همت و مشاركت مردم گرهي از مشكلي باز ميشود همه خوشحال ميشويم و دلمان ميخواهد فيتيله محبت همچنان با كمك مردم خوبي بيافريند.