آدم که دوست ندارد با بقیه دعوا کند. اما بعضی وقتها نمیشود خب. یعنی بچهي مردم پررو میشود. البته احتمالاً بچهي مردم هم همینطوری فکر میکند و میآید با آدم دعوا میکند. البته دعواکردن هم جایی و فرارکردن مکانی دارد. گفتیم که گفته باشیم.
تصويرگري: مجيد صالحي
انواع دعوا:
- دعوا با خواهر و برادر
مسالمتآمیزترین و شایعترین نوع دعواست. در این نوع مبارزه، حریف خیلی مهم است. مثلاً اگر با داداش کوچکتر دعوا کردید، یک چک کفایت میکند. اگر دیدید خیلی پررو بازی درآورد دو تا لگد هم بزنید!
اگر با داداش بزرگتر دعوایتان شد، هر چی توانستید همان اول بزنید و فرار کنید. اگر با خواهرتان دعوا شد، بهخاطر آنکه دخترها خیلی نازکنارنجیاند ولی ناخنهای تیزی دارند، بهتر است سریعاً محل را ترک کنید. چون دو چک و لگدزدن بهجای چنگ روی صورت نمیارزد و آبروی آدم میرود!
البته همهي این دعواها، با حضور پدر و مادر و خوردن دو تا اردنگی، به خوبی و خوشی خاتمه مییابد.
- دعوا با دوستان
اگر با دوست نزدیکتان دعوا کردید، بهتر است یکطوری بزنید که فردا اگر آشتی کردید و با او چشم توی چشم افتادید از بادمجان زیر چشم دوستتان شرمنده نشوید.
- دعوا با بچههای محلهي پایین
این دعوا خیلی استراتژیک و مهم است. نه تنها پای آبروی آدم که آبروی محله در میان است. بنابراین با توجه به موقعیت باید استراتژی را عوض کنید.
مثلاً اگر با یکی از بچههای محل پایین توی محل خودتان با حضور بچهمحلها دعوایتان شد، خیلی زود داد بزنید: «نففففسکش!» اگر با یکی از بچههای محل پایین باز هم در محل خودتان و بدون حضور دوستان دعوا کردید، با صدای بلند بگویید: «چچچچی گفتی؟ نه میخوام ببینم چچچچی گفتی!»
اما اگر در محله پایین گیر یکی از عوامل دشمن افتادید، خیلی دوستانه و محترمانه با او به گفتوگو بنشینید. بعد از آنکه طرف را از اهمیت گفتمان آگاه کردید، سعی کنید به سرعت محل را ترک کرده و بروید برای بچهمحلهای خودتان خالی ببنیدید که ما زدیم!
بدترین حالت اما این است که تنهایی گیر گروهی از بچههای پایین، آن هم در محلهي دشمن بیفتید. در این مورد پیشنهادی نداریم. بهترین کار استفاده از گزینه فرار سرعتی است. همانطور که میدوید برای تقویت روحیهي خودتان و تضعیف حریف داد بزنید: «از این به بعد هم همین برنامه است!»
- دعوا در مدرسه
البته بر همه واضح و مبرهن است که مدرسه محل علمآموزی است. اما این هم برای همه واضح و مبرهن است که آدم هنگام یادگرفتن دانش باید یک سرگرمی و تنوعی هم داشته باشد دیگر. یکی از این تنوعها «زنگ آخر وایستا»ست! مطمئنم هیچکس نیست که نداند «زنگ آخر وایستا!» یعنی چی.
دعوا با همکلاسی میتواند به دلایل مختلفی اتفاق بیفتد. اما مهمترین دلیل آن، نرساندن تقلب سر امتحان است. به هرحال هر دانشآموزی از همهي قابلیتهای خود در مدرسه استفاده میکند.
یعنی مثلاً همانطور که دانشآموز خرخوان... ببخشید، درسخوان از علم و دانش خود برای پیشرفتش استفاده میکند، یکی هم پیدا میشود که از خرزوری... ببخشید، از زور بازویش برای قبولشدن در امتحانات استفاده میکند.
البته بعضی وقتها این تنوع برای آدم گران تمام میشود. یعنی فکر میکند که زورش از زور بچه درسخوان کلاس بیشتر است، بعد موقع دعوا یکی از همکلاسیاش میخورد، دو تا از دیوار و سه چهار تا هم از بابا و مامانش!
- دعوا با بچههای فامیل
دعواکردن با بچههای فامیل این خوبی را دارد که آدم طرف دعوایش را معمولاً تا چند ماه نمیبیند و آبها از آسیاب میافتد. یعنی چه زده باشیم، چه خورده باشیم بعد از چند ماه همهچیز فراموش میشود. در مهمانی خانهي خود آدم، اگر آدم زده باشد که در میرود توی کوچه و خیابان، تا رفتن فامیلها.
اگر مهمان بود هم میرود یک گوشه ساکت مینشیند و به بچهي کتکخورده علائم هشداردهنده میفرستد! اما اگر خورده باشد که هیچ! به آبروریزی تعریفکردنش نمیارزد!
دوباره نوبت برنامهای خفن شده است
بیا ببین که دم جنگ تن به تن شده است
آهای بچه محلها! رسیده وقت صفا
میان کوچه دوباره بزن بزن شده است