«500متري تا حرم فاصله دارد. به كوچه طبرسي 3 كه رسيدي، داخل شو. از هر كس بپرسي حرم امامزاده سيدمحمد(ع) كجاست؟ نشانت ميدهد»؛ اين را يكي از اهالي منطقه ميگويد. دو سوي اين كوچه تنگ، مملو از حراجيهاي لباس و زائران ايراني و خارجي است كه اين ساعت از روز را براي خريد انتخاب كردهاند. آفتاب به ميانه آسمان رسيده و كسبه محل، شلوغترين ساعتهاي كاري خود را سپري ميكنند. يكيدو كوچه ديگر را رد ميكني و خود را درست مقابل آرامگاه امامزاده مييابي؛ با آن گنبد ساقهدار معروف كه باعث شده خيليها اين امامزاده را با اسم «سيد محمد گنبد خشتي» بشناسند. به اندازه پايين رفتن از چند پله، فرصت آمادگي قلبي براي تشرف داري و زودتر از آنچه گمان كني خود را روبهروي ضريح ميبيني. فضاي كوچك اطراف ضريح، آرام است. برخي انگشتان خود را در مشبكهاي طلايي ضريح گره كردهاند؛ به اميد باز شدن گرههايشان و برخي ديگر در محوطه بيروني مشغول مناجات هستند.
نوشتههاي روي ديوار تلاش ميكند تا مختصر و مفيد شناختي حداقلي از امامزاده به زائرانش بدهد؛ اينكه وي از نوادگان امام موسيبنجعفر(ع) است و خاندانش، در قرنهاي پنجم تا نهم هجري كه حكومتها دخالتي در گرداندن امور حرم امامرضا(ع) نداشتند، توليت آستان قدسرضوي را عهدهدار بودند. براي همين، نام آنها روي بسياري از اشياي تاريخي آستان قدسرضوي حك شده است. آنطور كه نوشته شده اين بنا متعلق به دوره سلطنت شاهرخ تيموري است و تاريخ وفات امامزاده، براساس كتيبه روي قبر، به رمضان سال823 هجري قمري برميگردد.
در آرامش حرم و زيرنور سبزفام چراغها، سادگي بنا، بيش از هر چيز به چشم ميآيد. خبري از آينهكاري ديوارها و تزئيناتي ازايندست نيست. همهچيز از آجر و گچ ساخته شده حتي مقرنسهاي فضاي داخلي گنبد كه اطراف آن، مزين به آياتي از قرآن به خط محقق و ثلث است و قدمتش، به دوره قاجار برميگردد. اينجا ميتواني تاريخ را با تمام عظمتش لمس كني.
- به صداقت كودكي
بهنظر ميرسد كودكان در اين فضا آزاد هستند و از امر و نهيهايي كه در بسياري از مكانهاي مشابه در مورد بازي و شيطنت آنها ميشود، خبري نيست. پسركي 5-4ساله حيوانات كوچك پلاستيكياش را در قفسههاي كتاب چيده و سخت گرم بازيكردن است. نازنين زهرا، كودك ديگري است كه براي خودش قرآن و مهر برداشته و مثلا نماز ميخواند. حين نماز، دائم به مادر نگاه ميكند و سعي دارد حركات او را به درستي تقليد كند. دست آخر هم خسته ميشود و ركوعش را تمام نكرده، نماز را سلام ميدهد.
با يكي از خادمان حرم كه هم كلام ميشويم، در اينباره ميگويد: اقتضاي سن بچهها همين است. برخي ميآيند به ما ميگويند اين بچهها حرمت زيارتگاه را حفظ نميكنند. اما من و همكارانم اين حرفها را قبول نداريم. بچه بايد بيايد و معنويت فضا را درك كند. تازه، برخلاف چيزي كه ما فكر ميكنيم در حد فهمشان، شرايط اينجا را به خوبي ميفهمند و مراعات ميكنند. نهايت خطايشان اين است كه گوشهاي، زبالهاي بيندازند كه وظيفه من نوعي اين است كه به جاي اخم كردن به بچه، خم شوم و آشغال را بردارم.
كمي آن سوتر تجمع كودكان گرد يكي از خادمان حرم جلب توجه ميكند. تعدادشان به 15نفر ميرسد. آنقدر با ذوق و در سكوت به حرفهاي مربي گوش ميدهند كه گويا در حال تماشاي كارتوني مهيج هستند. گاهي دست بالا ميبرند و سؤال ميپرسند و گاهي همگي با هم ميخندند. بنا بوده كلاسشان ساعت 10:15 تمام شود اما اشتياق مربي و بچهها، اين زمان را تا حدود ساعت 11 تمديد ميكند. كسي براي رفتن عجله ندارد. بالاخره كه كلاس تمام ميشود، بچهها مربيشان را در آغوش ميگيرند و يكي يكي از او خداحافظي ميكنند.مريم مرادي دارد 9سالگي را پر ميكند و از ابتداي تابستان در كلاسها شركت كرده است. ادبي و حساب شده صحبت ميكند و ميگويد: « اينجا مزار يكي از فاميلهاي امام رضا(ع) هست. الان كلاس احكام داشتيم و خانم مربي در مورد حجاب به ما ياد داد. گفت كه محرمها و نامحرم هايمان چه كساني هستند و وقتي با نامحرم برخورد ميكنيم رفتارمان چطوري بايد باشد؛ مثلا نبايد با آنها شوخي كنيم يا مثلا آرايش داشتن جلوي نامحرم درست نيست. جلسههاي قبل هم وضو گرفتن را ياد گرفتيم». زهرا قرباني، دوست مريم نيز در مورد اينكه چه چيز اينجا را دوست دارد، ابتدا كمي فكر ميكند و سپس صادقانه اظهار ميكند: «به من خوش ميگذرد چون احساس آرامش ميكنم».
- احساس آرامش
آرامش، ترجيع بند افراد مختلفي است كه اين مكان را براي گذران اوقات خود انتخاب كردهاند. يكي از زائران كه خود را مريم معرفي ميكند و از اهالي تربت حيدريه است، ميگويد: «وقتهايي كه اينجا هستي، از عمرت حساب نميشود. هر چقدر هم ناراحت باشي، زيارت كه ميآيي انگار كه غمها از يادت ميرود. حس خوبي به آدم دست ميدهد كه نميشود در موردش حرف زد». او ادامه ميدهد:« نه فقط امامزاده سيدمحمد، كه همه امامزادهها چنين حسي ميدهند. درست است كه خيليها براي گرفتن حاجت ميآيند، اين سر جاي خودش، اما همهچيز در حاجت گرفتن خلاصه نميشود». وي به زباني ساده و خودماني اضافه ميكند: «زيارت آمدن، توفيق ميخواهد و تا طلبيده نشوي اين توفيق را پيدا نميكني». معصومه زائر ديگري است كه مثل بقيه دليل اصلي آمدنش به اين مكان را، آرام شدن دل عنوان ميكند. او اهل بروجرد است و 18ساعت راه را براي رسيدن به مشهد طي كرده است. ميگويد: «ما هم در استانمان، يك امامزادهجعفر(ع) داريم. هر سال 21رمضان آنجا ميروم و خواستههايم را عرض ميكنم». او با آسودگي اضافه ميكند: «خاطرم جمع است وقتي كه وقتش برسد خدا حاجتم را ميدهد».
- فرصتي براي معرفت
فضاي بيروني ضريح با وجود محدود بودن وسعت، تنها به عبادت اختصاص ندارد. تعدادي ديگر از بانوان و آن سوي پرده، آقايان در واحد پاسخگويي به مسائل شرعي مشغول گفتوگو با كارشناس مربوط هستند. برخي هم به تابلوي«واحد مشاوره» اشاره و دائم از خادمان در مورد ساعتهاي كار اين واحد ميپرسند. حلقه معرفت نيز ساعاتي ديگر كار خود را آغاز ميكند. دعوت به خوش خلقي، خردورزي در كارها و عبادت از روي معرفت، مفاهيمي هستند كه روي پرده نوشتههاي زيارتگاه نقش بستهاند و زائر را در سكوت حاكم بر فضا، به تفكر وادار ميكنند.
شايد باشند افرادي كه اين قبيل كارهاي جانبي را در بقاع متبركه قبول نداشته باشند و كاركرد اين مكانها را، صرفا زيارت بدانند اما «مرضيه جهاني» كارشناس فرهنگي آستان امامزاده سيدمحمد(ع) اينطور فكر نميكند. او به صحبتهاي رهبري پيرامون تبديل بقاع متبركه به قطب فرهنگي اشاره ميكند و ميگويد: «در اين دو سالي كه در امامزاده خدمت ميكنم، عطش مردم به انجام كارهاي فرهنگي را با تمام وجود لمس كردهام. روزي نبوده كه زائران نيايند و درخواست انجام مشاوره خانوادگي نداشته باشند. بهخاطر احترامي كه براي امامزاده قائل بودند، اين فضا را براي گفتن از دغدغهها و مشكلاتشان امن ميديدند. اينطور شد كه از ابتداي امسال، برنامههاي فرهنگي را با جديت كليد زديم و آنها را از حالت جستهگريخته خارج كرديم». صحبتهاي ما بهخاطر مراجعه مكرر زائران و پرسيدن پيرامون كلاسها، درخواست كتابهاي آموزشي، ساعت حضور استادانو... بارها قطع ميشود. خانم جهاني، خانواده را موضوع اصلي كارهاي فرهنگي اين آستان عنوان و اضافه ميكند: بهار امسال كه مشهد، ميزبان انبوه زائران بود، بهصورت فشرده در 2 نوبت صبح و عصر حلقههاي معرفت را برگزار كرديم. موضوع حلقهها هم مسائل متواتر تمامي خانوادهها بود؛ از روابط زن و شوهر تا نكتههاي تربيت فرزند. عكسهايي كه از اين برنامهها نشان ميدهد گوياي ميزان استقبال زائران است.او تربيت حافظان قرآنكريم را نيز محور برنامههاي قرآني برميشمارد و از حافظاني ميگويد كه تعداد آنها در حال افزايش است. سپس از لابه لاي وسايل، فهرستي 200نفره از اسامي را بيرون ميآورد كه ظرف چند روز، براي ثبت نام در كلاسهاي قرآن اعلام آمادگي كردهاند. با اين حال او دغدغه فضاي محدود فعلي را دارد و اينكه با اين وضعيت، انجام بسياري از برنامهها با كندي مواجه است. از آنجا كه امامزاده، موقوفه درآمدزايي ندارد و امورات، از محل نذورات مردمي تأمين ميشود، اميدوار است بودجه لازم براي توسعه فضا و رونق كارهاي فرهنگي فراهم شود.چيزي به اذان ظهر نمانده و جمعيت زائران و مجاوراني كه آرامگاه امامزاده سيدمحمد(ع) را براي اقامه نماز جماعت انتخاب كردهاند، رفتهرفته رو به فزوني است.