اين عيبجوييها يك نوع بيماري است كه خيلي زود بايد درمان شود. بنابراين براي درمان اين بيماري بايد عوامل بهوجودآورنده آن را تشخيص داد و برطرف كرد. خوب است كه اين عوامل را باهم مرور كنيم.
يكي از عوامل عيبجويي، دشمني است. آدمها با كسي كه دشمني دارند عيبش را پيدا ميكنند. فرض كنيد خانمي را كه از مادرشوهرش بدي ديده است و ميان آنها دشمني ايجاد شده؛ از آن به بعد او فقط دنبال اين است كه عيب مادرشوهر را پيدا كند.
عامل ديگر، حسادت است؛ مثلا شخصي ميبيند كه خانواده براي يكي از دامادهايشان فلان شرايط را ايجاد كردهاند ولي براي داماد ديگر، آن امتيازات را قائل نشدهاند. اينجاست كه حسادت آدم گل ميكند و شروع ميكند عيب آن داماد اول را دنبال كردن. يكي از عوامل ديگر، انتقامجويي است. آدمهايي كه انتقامجو هستند، عيبجويي نيز ميكنند چرا كه يكي از راههاي انتقام اين است كه در زندگي خانوادگي عيبها را شناسايي و آنها را مدام برجسته كنند.
عامل ديگر، خودستايي است. آدمهايي كه دائما دنبال تعريف از خودشان هستند عيبجويي از ديگران را دوست دارند و دنبال ميكنند، درحاليكه امامعلي(ع) در اينباره ميفرمايند: «هركس دقت كند روي عيبهاي خودش، از عيب ديگران راحت ميشود.»
همچنين يكي از دلايل عيبجويي، جلب محبت ديگران است. برخيها خلأ محبتي و عاطفي دارند و براي آنكه دل ديگران را به سمت خودشان جلب كنند، عيب ديگران را رو ميكنند تا ديگران به آنها بيشتر توجه كنند.
نتيجه اين عيبجوييها اين ميشود كه قلب افراد مكدر ميشود، مهر و علاقهشان نسبت به هم رفتهرفته كم شده و نسبت به زندگي، خانهداري و همسرداري دلسرد ميشوند. اينها عوامل عيبجويي است و بايد خيلي مراقب باشيم. اين صفت از صفات بسيار زشت است. انسان نبايد دنبال اشكالات مردم باشد تا جايي كه امامصادق(ع) فرمودند: «دورترين حالات انسان از خدا اين است كه با كسي طرح دوستي بريزد و لغزشهاي او را بهخاطر بسپارد تا روزي او را رسوا سازد».