پدرش آلفرد تیلور در ایران کارمند بانک و مادرش امیلی تیلور پرستار بود. دوریس لسینگ تا 5سالگی در ایران زندگی میکرد تا اینکه والدین او در سال 1925 با آرزوی تصاحب زمینهای کشت بلال به رودزیای جنوبی که اکنون زیمبابوه نامیده میشود، رفتند و او سالهای کودکی و نوجوانی را در مزرعهای در این کشور گذراند. نوشتن را از 15سالگی آغاز کرد؛ یعنی زمانی که با متنهای سیاسی و جامعهشناسی آشنا شد. او در 1943 در یکی از باشگاههای کتاب که عضو آن بود با گوتفرید لسینگ آشنا شد و با هم ازدواج کردند.
دوریس لسینگ اولین رمانش را وقتی که به لندن مهاجرت کرد نوشت: «سبزه آواز میخواند». این رمان توصیف پرحرارتی از سرکوب نژادی و استعمار است.
اما اثری که باعث شهرت دوریس لسینگ شد، «دفترچهطلایی» بود. نوشتههای او در سالهای بعد خوانندگان خود را پیدا کردند و همین سبب شد تا بعدها کاندیدای جایزههای بزرگ جهان شود.
او در سال 2001 میلادی جایزه پرنس استریاس را ـ که از جایزههای معتبر ادبی اسپانیاست و تاکنون به نویسندگان مشهوری همچون گابریل گارسیا مارکز، ماریو بارگاس یوسا و پل استر اهدا شده است ـ گرفت.او یک بار هم برنده جایزه ادبیات بریتانیا شد و برای کتاب «زیر پوست من» جایزه «یادمان تیت بلک» را برد.
لسینگ در فهرست کاندیداهای جایزه ادبی بوکر در کنار نویسندگان مشهوری مثل چینوئا آچه به قرار داشت. سرانجام هم جایزه نوبل امسال به دوریس لسینگ، نویسنده انگلیسی تعلق گرفت و این خبر پنجشنبه 19مهر، از سایت رسمی مؤسسه نوبل اعلام شد.
جایزه نوبل ـ گرانترین جایزه ادبی جهان که بیش از 5/1میلیون دلار ارزش دارد ـ هر سال به یکی از نویسندگان یا شاعران مطرح جهان اعطا میشود. این جایزه را آکادمی سوئد توسط اعضای 19 نفرهای که شامل استادان زبان و ادبیات، برندگان سابق جایزه و رؤسای سازمانهای نویسندگان میشود، به فرد برگزیده اهدا میکند.
این نویسنده که میگویند سالها در فهرست اهدای جایزه نوبل بوده است، اینبار توانست از فیلیپ راث و هاروکی موراکامی و کلودیو ماکریس ـ رماننویسهای ایتالیایی ـ لیس مورای ـ شاعر ایتالیایی ـ و دن دلیلو -رماننویس آمریکایی ـ که احتمال میرفت از برندگان جایزه امسال باشند، جلو بزند و بسیاری از منتقدان ادبی جهان را شگفتزده کند.
حالا نوبل در مقابل 57 سال فعالیت ادبی دوریس به او اعطا شده است. این جایزه حدود یک میلیون و 400هزاردلار به همراه یک مدال طلاست. برای اهدای جایزه، از او دعوت خواهد شد تا برای سخنرانی در شهر استکهلم سوئد حضور پیدا کند.
از آنچه مینویسد
لسینگ نمیخواهد به عنوان یک نویسنده زن فمینیست شناخته شود؛ اما عدهای او را در ادبیات معاصر از پیروان این مکتب به حساب میآورند. خود او در این باره میگوید: «آنها انتظار دارند که من بیایم و بگویم خواهرانم، من در این ستیز شانه به شانه شما تا به سوی پیروزی ایستادهام. آیا آنها واقعا انتظار چنین عبارتهای عوامفریبانهای را دارند؟ با کمال تاسف باید بگویم بله؛ همینطور است».
دوریس از فضای عمومی اجتماعاش مینویسد. آنچه در آثارش دیده میشود، تصویر فضای حاکم بر جامعه است. او از نوجوانی با رنج و فلاکت مردم بهخصوص کشورهای مستعمره آفریقایی آشنا شد و این تصویرها وارد آثار او شدند. در همه آثار او میشود سیمای خسته جامعه را دید، اما نوبل گرفتن او بیشتر به خاطر سالها تلاش در عرصه ادبیات زنان و مبارزه برای حقوق زنان است.
لسینگ به چند نفر فکر میکند؟
وقتی خبرنگار بیبیسی خبر برنده شدنش را به او داد، او گفت: «خب... باشد». خبرنگار گفت: «همین؟» و او جواب داد: «این اتفاق 30 سال است که قرار است بیفتد، توقع نداشته باشید از این هیجانزدهتر شوم!».
نوبل گرفتن برای این نویسنده که حالا دیگر خیلی پیر است اتفاق خیلی مهمی نیست؛ «نمیتوانم بگویم از کسب نوبل ادبیات غرق در شگفتی شدم؛ من ٨٨ سال سن دارم. آنها هم که نمیتوانند نوبل را به کسی که مرده است بدهند، پس لابد با خودشان فکر کردهاند بهتر است قبل از مردن این جایزه را به من بدهند».
به گزارش روزنامه واشنگتن پست، انگار این جایزه برای لسینگ معنای هنری ندارد. لسینگ میگوید: «جایزه ٥/١ میلیون دلاری نوبل ادبیات رقم چشمگیری است؛ اما آنقدر نیست که مرا شوکه کند. من در حال حاضر به همه مردمی فکر میکنم که نامههای تکدیگرانه برایم خواهند فرستاد. من از حالا در صف ایستادن آنها را میبینم».
دیگران چه میگویند
هوراس انگداهل ـ دبیر کمیته آکادمی نوبل ـ درباره انتخاب لسینگ به عنوان برنده نوبل ادبیات سال ٢٠٠٧ میگوید: «آثار او، هم برای دیگر نویسندگان و هم برای عرصه ادبیات اهمیت زیادی دارند. اعضای آکادمی سالها او را برای اعطای نوبل در نظر داشتهاند و اکنون وقت مناسبی برای این کار بود. میتوانم بگویم انتخاب لسینگ یکی از آگاهانهترین تصمیمات آکادمی بوده است. او دنیای جدیدی را ایجاد کرد که پیشتر در ادبیات پذیرفته نبود».
پائولو کوئیلو ـ نویسنده نامدار برزیلی ـ هم درباره انتخاب لسینگ گفته است: «لسینگ نویسنده نترسی است که میتواند فراتر از مرزها برود. او یکی از بهترین نویسندگان دوران ماست».
آکادمی نوبل هم درباره خانم لسینگ اعلام کرده: «خانم لسینگ حماسهسرایی از تجربیات زنانه که با نگرشی نقادانه، شوریدگی و قدرت ژرفاندیشی، تمدنی غیرمنسجم را موشکافی کرده است».
دوریس لسینگ، یازدهمین زنی است که جایزه نوبل میگیرد و البته دومین نویسنده زنی است که طی 3 سال گذشته برنده جایزه نوبل شده است. در سال 2005 هم هارولد پیتر ـ نمایشنامهنویس انگلیسی ـ برنده نوبل شده بود.
دوریس لسینگ ـ که همین روزها 88 ساله میشودـ زنی است پرهیجان که انگار هیچوقت پیر نشده. او 50کتاب تالیف کرده و خودش میگوید از اینکه در ایران به دنیا آمده، خوشحال است. نوبل برای او انگیزهای است برای اینکه اگر نوشتههایش خواننده داشته باشند، باز هم بنویسد.
از این نویسنده -که در دهه 70 میلادی اوج شهرت را تجربه کرده است- تا به حال تنها یک داستان با عنوان «سبزهها آواز میخوانند» با مترجمی آذر کریمی و از سوی نشر آذربد در سال 1379 منتشر شده و در همان سال نمایشنامه «دری که میخواند» نیز به ترجمه مرحوم هوشنگ حسامی از سوی نشر تجربه به بازار کتاب آمده است. خبرها حاکی از آن است که ضیاءالدین ترابی نیز رمان «چال مورچه» از این نویسنده را در دست ترجمه دارد. جز این آثار که اغلب مهجور مانده و ظاهرا مورد استقبال قرار نگرفتهاند، در مطبوعات و نشریات تخصصی ادبی مانند بخارا و کلک و نافه نیز جسته و گریخته اطلاعاتی درباره نوبلیست ادبی امسال قابل پیگیری است. اما برجستهترین آثار لسینگ و آثاری که دلیل اصلی اهدای نوبل به او بودند، هنوز به فارسی ترجمه نشدهاند و در نتیجه خواننده فارسیزبان دسترسی چندانی به شاهکارهای نویسنده ندارد.