به اين افراد سانسورچي ميگفتند. كمي بعدتر و با رشد رسانهها، نهادهاي حاكميتي به اين نتيجه رسيدند كه سانسور را بايد در وجود خود رسانهها نهادينه كرد. فرايند خودسانسوري از اينجا بهوجود آمد كه رسانهها ياد گرفتند خط قرمزها و محدوديتها كجاست و خودشان براي خودشان به نوعي سانسورچي شدند. حالا با اين تعريف و مقدمه تاريخي شما بگوييد كه آيا هنوز سانسور وجود دارد؟
بگذاريد اين سؤال را طور ديگري مطرح كنيم: آيا هنوز سانسور ميتواند وجود داشته باشد؟ به همان پاسخ سؤال اول بازگرديد. آيا در زمانه فعلي امكان جلوگيري از انتشار اطلاعات وجود دارد؟ وقتي شخصي حتي نيمه شب وسط كوير لوت خودش را حلقآويز ميكند و فردا فيلم، كليپ و عكسش گوشي به گوشي ميچرخد، چطور ميتوان جلوي انتشار چيزي را گرفت؟ اما آيا اين بدان معني است كه سانسور ديگر وجود ندارد؟ پاسخ «خير» است.
سانسور هنوز هم هست اما تعريفش برعكس شده. سانسور در جهان رسانههاي مدرن ديگر بهمعناي جلوگيري از انتشار اطلاعات نيست. وقتي تحت شديدترين تدابير امنيتي هم با پديدهاي مثل ويكي ليكس و اسنودن روبهرو هستيم ديگر سرمايهگذاري براي عدمافشاي اطلاعات قابل توجيه نيست. حالا اگر بخواهيم كه سانسور اتفاق بيفتد و كساني از چيزي مطلع نشوند يا كمتر مطلع شوند، بايد اطلاعات را گم كرد نه اينكه جلوي آن را گرفت. تنها راه گم كردن اطلاعات در فضاي موجود، بمباران اطلاعاتي است. اطلاعات را ميشود در انبوهِ اطلاعات (چيزي از جنس خودش) گم كرد. در مكان تهي، صدا بسيار ميپيچد، اما وقتي همان مكان پر از صداهاي جورواجور باشد، ديگر آن صداي واحد قدرت شنيده شدن ندارد. در شرايط جديد همه اجازه حرف زدن دارند اما اين بهمعناي شنيده شدن حرف هايشان نيست. ديگر قرار نيست زبان كسي بريده شود و قلم كسي شكسته. حالا بايد گوشها را كنترل كرد كه هرچيزي را نشنوند. بنابراين استراتژي جديد سانسور، بستن دهانها نيست بلكه برنامهريزي كردن براي گوشهاست.
رسانههاي بزرگ دنيا امروز ديگر كمتر چيزي را سانسور ميكنند و به جاي آن هياهو به راه مياندازند. در هياهو، اطلاعات درست لابه لاي هزاران اطلاعات شبهه ناك گم ميشود و افراد در مواجهه با آن، قدرت تحليل خود را از دست ميدهند. كامپيوتر ذهن ما هنگ ميكند و درست همان نتيجه بهدست ميآيد كه سانسورچيهاي قديم بهدنبال آن بودند. هر وقت با يك هياهوي بزرگ روبهرو شديد بدانيد كه ممكن است بخواهند كاسهاي بزرگ را زير خروار هزاران نيم كاسه پنهان كنند.