خلاصهای از مطالب نمایندگان تشکلهای دانشجویی و تنی چند از دانشجویان نخبه حاضر در این جلسه و نیز سخنان رهبری با دانشجویان از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد و در مطبوعات هم انعکاس یافت.
رهبر انقلاب در سخنان خود، اشارات مهمی درخصوص جریان دانشجویی کشور داشتند که درخور دقت و تأمل است. بهباور نگارنده، جنبش دانشجویی امروز ایران مواجه با چالشها و آسیبهایی است که این سخنان میتواند دریچههایی را برای برونرفت از آنها باز نماید. به چند آسیب مهم جنبش دانشجویی اشاره میشود:
1- رکود و انفعال: برخلاف ذات و ماهیت جنبش دانشجویی که یکپارچه تحرک، پویایی و خروش است، جریانهای دانشجویی امروز ما در نوعی رکود و انفعال بهسر میبرند.
البته کارهایی انجام میشود ولی از حرکتهایی که از «جنبش دانشجویی» انتظار میرود چندان خبری نیست. جنبش دانشجویی باید ماهیتی «جنبشی» داشته باشد یعنی بتواند فضای دانشگاه (و بلکه جامعه) را متأثر کرده و جریانسازی کند، اما اکنون اینگونه نیست.
2- فقر تئوریک: هیچ حرکت قوی و عمیق اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... بدون تئوری و نظریه مدون شکل نمیگیرد. اگر هم حرکتی بر اثر محرکهایی ایجاد شود، حتما سطحی و مستعجل خواهد بود.
دانشجویان مسلمانی که در دهههای 50 و 60 توانستند حرکتهای قوی، عمیق و جریانساز ایجاد کنند و فضای دانشگاهها، جامعه و حتی جهان را متأثر سازند، ابتدا خود را به مقدمات نظری لازم تجهیز کرده و بعد وارد عمل شدند.
در آن دوران آرا و تعالیم بزرگانی چون حضرت امام(ره)، شهید مطهری، شهید بهشتی و امثال آنان، پشتوانهها و مبانی نظری حرکت دانشجویان مسلمان را تأمین میکردند. دانشجویان آن زمان برای مباحث نظری و فکری وقت میگذاشتند و کار میکردند اما امروز چه؟ حرکت دانشجویی امروز ما دچار خلأ تئوریک و فقر فکری و نظری است.
3- محافظهکاری: محافظهکاری برای جنبش دانشجویی سم مهلک است و امروز این سم بر جریانهای دانشجویی ما مؤثر واقع شده است! از ویژگیهای ذاتی حرکت دانشجویی، شجاعت، جسارت و تحولخواهی است.
محافظهکاری عبارت است از: سازش با وضع موجود (درصورتی که وضع موجود بد باشد) و راضی شدن به وضع موجود (چنانچه وضع موجود خوب باشد). نقطه مقابل محافظهکاری که آن هم برای جنبش دانشجویی مضر است رادیکالیسم، افراطگری و تندروی است.
برخی از تشکلها و عناصر دانشجویی برای شکستن جو محافظهکاری به تندروی رویآوردهاند و وجود خود را در مخالفت با همه چیز و همه کس تعریف کردهاند که این هم اشتباه است.
اعتدال و عقلانیت توأم با شجاعت، جسارت، تحولخواهی و پیشرو بودن، حد میان محافظهکاری و رادیکالیسم است که امروز خلأ آن در جنبش دانشجویی احساس میشود.
4- انحراف: دیگر آسیب امروز جریان دانشجویی ما، انحراف بخشی از این جریان از موازین و معیارهای پذیرفتهشده جنبش دانشجویی است. برخی گروهها که نام انجمن اسلامی را نیز یدک میکشند، از مصادیق بارز انحراف در جنبش دانشجویی هستند.
مهمترین زاویه انحراف اینان، وابستگی به بیگانه از یک سو و عنادورزی با مردم و انقلاب از سوی دیگر است. از نمونههای این انحراف، ایجاد آشوب و بلوا در جریان حضور رئیسجمهور در دانشگاه امیرکبیر و انتشار نشریات موهن در همین دانشگاه است.
جریان ضدمردمی و ضدانقلابی هجدهم تیر چند سال پیش در کوی دانشگاه تهران نیز از شاهکارهای همین مجموعه بود. اینگونه پدیدهها به جریانهای دانشجویی میآموزد که همواره باید نوعی «خودپایی» داشته باشند و مراقبت کنند تا هیچگاه از مسیر جنبش اصیل دانشجویی منحرف نشوند.
5- تفرقه و اختلاف: جنبش دانشجویی، یک ماهیت وحدت در عین کثرت، و کثرت در عین وحدت دارد. متفاوت بودن و وجود سلیقهها و دیدگاهها و گرایشهای اجتماعی و سیاسی مختلف، از ویژگیهای جنبش دانشجویی است و یکسان خواستن گروهها و تشکلهای دانشجویی، مرگ حرکت دانشجویی است؛ منتها جنبش دانشجویی، مجموعه و برآیند جریانها، تشکلها و گرایشهای مختلف دانشجویان است. وقتی از جنبش دانشجویی صحبت میکنیم در واقع از یک کل واحد سخن میگوییم.
در ایران کسانی هستند که با وحدت و انسجام جنبش دانشجویی مخالفند و آن را در مقابل اهداف و مقاصد خود میدانند؛ کسانی هم هستند که درصدد مصادره و بهرهبرداری ابزاری از جنبش دانشجویی هستند.
این جریانها، وحدت و انسجام جنبش دانشجویی را برنمیتابند و ایجاد تعارض و تقابل و خطکشیهای کاذب و غیراصولی درون جنبش دانشجویی را در راستای منافع خود میدانند. وضعیت دفتر تحکیم وحدت در این خصوص عبرتآموز است.
کسانی که در سالهای گذشته انجمنهای اسلامی دانشجویان را که زمانی مهمترین رکن جنبش دانشجویی ایران بودند در خدمت اهداف سیاسی خود قرار داده و در آن انشقاق، تعارض و انشعاب ایجاد کردند، از همین گروه هستند.
آنان ابتدا دفتر تحکیم وحدت را به 2بخش علامه و شیراز تقسیم کردند تا گروه علامه را دراختیار گرفته و گروه شیراز را تصفیه کنند؛ آنگاه در گروه علامه نیز انشقاق ایجاد کرده و آن را به چند گروه با نامهایی چون دموکراسیخواه و... تقسیم کردند.
البته آفت تفرقه تنها متوجه دفتر تحکیم وحدت نیست بلکه رگههایی از آن در برخی تشکلهای اصولگرا هم مشاهده میشود.
اینها مهمترین آسیبهای امروز جنبش دانشجویی است. بیان این آسیبها نیز به معنی نادیده انگاشتن و نفی ظرفیتها و قابلیتهای عظیم جنبش دانشجویی ایران نیست.
اما در سخنان رهبر انقلاب نکاتی بود که میتواند بهعنوان راهبرد، مبنای حرکت آینده جنبش دانشجویی قرار گرفته و آسیبها را بهطور ریشهای برطرف کند. این راهبردها عبارتند از:
1. مطالبهگری: آنچه میتواند جنبش دانشجویی را از رکود و انفعال کنونی خارج سازد و به یک حرکت پویا، اثرگذار و جریانساز تبدیل کند، روحیه مطالبهگری است که در سخنان مقام رهبری بر آن تأکید شد.
عبارت ایشان چنین بود: « از آن روزی باید ترسید که جوان ما، دانشجوی ما در دانشگاه، انگیزه طرح مسئله، طرح سئوال، طرح درخواست نداشته باشد. همه همت ما باید این باشد که این روحیه مطالبه، خواستن و مدعاداشتن در زمینههای گوناگون را در نسل جوان کشورمان، بهخصوص جوان علمی، گسترش بدهیم».
البته ایشان توضیح دادند که منظور از مطالبهگری، تنها شعار دادن و طلبکاری از مسئولان نیست بلکه دانشجویان باید خود نیز وارد میدان عمل شوند.
«پیگیری کردن، مطالعه کردن، درباره مسئله اندیشیدن، آنرا پختهکردن، راهکار اجرایی را برای آن جستوجو کردن، برای طرحش با مراکز دستاندرکار و مجری تلاش کردن و فعالیت کردن و بالاخره خود وارد میدان کار شدن، اینها جزو وظایف و تکالیف جوان ماست.»
2. انتقاد و اعتراض: مقام معظم رهبری انتقاد و حتی اعتراض دانشجویان را به آنچه ناروا میدانند، جزو وظایف دانشجو دانسته و میگویند: «معارضه نباید بشود؛ این بهمعنای انتقاد نکردن نیست، بهمعنای مطالبه نکردن نیست. درباره رهبری هم همینجور است... اعتراض به سیاستهای اصل 44، ضدیت با ولایت فقیه نیست. اعتراض به نظرات خاص رهبری، ضدیت با رهبری نیست».
عجیب است که مقام معظم رهبری آنقدر میدان انتقاد را برای دانشجویان باز میکنند که حتی انتقاد و اعتراض، آن هم به نظرات خاص رهبری را ضدیت و معارضه نمیدانند و برای جوان و دانشجو جایز میشمارند.
وقتی جوان دانشجو میتواند به نظرات خاص رهبری هم انتقاد کند، دیگر تکلیف بقیه ارکان نظام مانند دولت و مجلس و دستگاه قضائی و... معلوم است. البته رهبر انقلاب مفهوم انتقاد را نیز تبیین و مرز آنرا با معارضه و دشمنی بیان فرمودند.
3. توسعه گفتمانی: از نکات مهمی که در سخنان مقام معظم رهبری بود، ورود جدی جریان دانشجویی به عرصه گفتمانسازی و توسعه گفتمانی بود. ایشان بهطور مشخص به بحث عدالتخواهی اشاره کردند:
«اگر مثلا شعار عدالتخواهی که حالا یک مسئولی این را به زبان آورده، گفته میشد بعد هم تمام میشد، کسی در جامعه پرچم عدالتخواهی را بهدست نمیگرفت، مطمئن باشید یک دولت عدالتخواه و یک گفتمان عدالتخواهی مثل امروز بهوجود نمیآمد... این را در دانشگاهها جوانهای مؤمن، جوانهای متعهد، جوانهای بامسئولیت مطرح کردند، گفتند، وقتی تکرار شد به شکل یک گفتمان عمومی درمیآید و نتیجهاش را در گزینشهای مردم، در جهتگیریهای مردم، در شعارهای مردم، در انتخابات مردم نشان میدهد.»
موضوع عدالتخواهی را به عنوان یک گفتمان، اولین بار رهبر انقلاب مطرح کردند و سپس دیگران بهویژه جوانان دانشجو و تشکلهای دانشجویی مسلمان گفتند و پیگیری کردند تا به یک گفتمان غالب تبدیل شد. ولی موضوعات گفتمانی به این منحصر نیست.
ایشان در سالهای اخیر در زمینههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مدیریتی، علمی و ... موضوعاتی را مطرح کردند که هر کدام استعداد و قابلیت تبدیل به گفتمان عمومی یا تخصصی را دارند؛ موضوعاتی مانند نهضت نرمافزاری و تولید علم، نهضت آزاداندیشی و نظریهپردازی، تحول و مدیریت تحول و ... . جنبش دانشجویی ما اگر همین موضوعات را در دستور کار قرار دهد، میتواند بستر و زمینه را برای تحولات بزرگ در عرصههای مختلف ایجاد کند.
4. اعتدال و عقلانیت: این همان راهبردی است که میتواند به دو گرایش انحرافی در جنبش دانشجویی یعنی محافظهکاری و افراطگری پایان دهد.
ایشان فرمودند: «خواستن، مطالبهکردن، داعیهداشتن، هم در زمینه مسائل سیاسی و اجتماعی، هم در زمینه مسائل علمی، هم در زمینه مسائل خاص دانشگاهی همراه با عقلانیت و.... دانشجو باید از افراط و تفریط پرهیز کند. من با افراطکاری و زیادهرویهای گوناگون در هر جهتی موافق نیستم. با اعتدال، با روش منطقی و صحیح، مسائل را دنبال کنید.»
5. تعمیق باورها: در بخش آسیبها اشاره شد که تحرک اجتماعی و سیاسی جنبش دانشجویی نیازمند پشتوانه اعتقادی و نظری محکم و عمیق است.
این نکته در سخنان رهبری نیز آمده است: «ما یکی از آفتهامان همین است؛ آدمها چندصباحی در محیطی قرار میگیرند، رنگی به خودشان میگیرند، از آن محیط که دور شدند مثل آهنی میشوند که از کوره بیرون بیاوری؛ تا توی کوره است رنگش سرخ است، وقتی بیرون آوردید، تدریجاً رنگش به سیاهی میگراید؛ اینجوری نشوید. از درون بجوشید. این فکرها را در دلتان ریشهدار کنید... این را به ایمان دینی و به عقاید دینی وصل کنید؛ آنجاست که تکلیف الهی، انسان را هیچوقت فارغ نمیگذارد. آنهایی که توانستند در مقابل مشکلات سینه سپر کنند، آنها از این دستورالعمل، از این نسخه بهره گرفتند».
6. نخبهپروری سیاسی: شاید این اولین بار است که مقام معظم رهبری بر نخبهپروری سیاسی بهعنوان یکی از مهمترین راهبردهای جنبش دانشجویی تأکید میکنند و این طراز بالایی برای جنبش دانشجویی است چرا که مدیریت آینده کشور در سطح کلان برعهده نخبگان سیاسی است؛ پس سرنوشت آینده نظام در دستان جنبش دانشجویی است.
بیان ایشان در این زمینه چنین است: «ما راجع به نخبهپروری علمی بحث کردیم. من حالا نخبهپروری سیاسی را توصیه میکنم... بخشی از نخبهپروری هم مربوط به شماست یعنی در محیط تشکلهای دانشجویی، نخبههای سیاسی پرورش پیدا کنند. فضا را آماده کنید؛ ببینید چگونه میتوانید محیط بحث و استدلال و ارزیابی فکری و تقویت روحیه و تقویت امید و محکم کردن پایههای فکر سیاسی را در این طبقة جدیدی که بعد از شما میآیند، برنامهریزی کنید.»
این 6 نکته که توسط رهبر انقلاب مطرح شد(و نیز نکات دیگری که مجال طرح آنها در این یادداشت نیست)، حجت را بر تشکلهای دانشجویی مسلمان در دانشگاهها تمام کرده است. این در واقع مانیفست جنبش دانشجویی ایران در شرایط امروز است.
حال بقیه کار که عملیاتی کردن این راهبردهاست برعهده نخبگان دانشجو در تشکلهاست که باید در انتظار آن بمانیم و امیدوار باشیم.