در كلام حضرت امير(ع) اهميت و جايگاه محبت، نهتنها محدود به روابط فردي نميشود بلكه در خطبه 198نهجالبلاغه شريف ميفرمايند: «... اين دين اسلام كه خداوند آنرا برگزيده است... ستونهايش را بر محبت خود بنا نهاده است». اگر باور كنيم اين بيان حضرت، بيان يك حقيقت مهم و دقيق است، نگاهمان در تنظيم بسياري از رفتارها، تعاملات، توقعها و حتي عبادتهايمان دگرگون ميشود. اين محبت است كه سختيها را آسان ميكند. مومن هرچه بيشتر در ايمان فرو رود، بيشتر به محبت خداوند نزديك ميشود. هم حبيب ميشود، هم محبوب. خداوند هم وقتي بندهاي را دوست داشته باشد، او را غرق در عنايات الهي خود ميسازد. حجابها را يكي بعد از ديگري برميدارد و انسان محبوب خداوند به مقام قرب حق ميرسد و لذت خوشي و انس با خدا را با همه وجود خود حس ميكند.
اينها تعابير اميرالمومنين(ع) در توصيف حال اين بندگان در خطبه 87نهجالبلاغه شريف، است كه آنها را محبوبترين بندگان نزد خدا ميدانند. وقتي كه محبت به خداوند در دل انسان ايجاد شد، در تمام رفتار و اعمال شخص با ديگران نيز اين محبت جلوهگر ميشود. اما لازم است براي ابراز آن، همانند بسياري از كارهاي مهم ديگر، مهارت لازم را ياد بگيريم. بر همين اساس حضرت در نامه 53ميفرمايند: «رحمت و محبت و لطف بر مردم جامعه را به قلبت بفهمان». براي پيدا كردن اين توانمندي بايد تمرين كنيم. گاهي حتي لازم است اداي محبت را دربياوريم تا سختي اوليه آن از بين برود تا اين رفتار در ما نهادينه شود. يكي از تمرينها اين است كه به تأثير محبت در رابطه با همسر، پدر و مادر و فرزندان، در روابط كاري، روابط اجتماعي و... فكر كنيم و تفاوت فضاي حاكم بر تعاملات را در حالت ابراز محبت و غيرآن با هم مقايسه كنيم. مثلا تصور كنيم فردي در انجام وظيفهاي كه نسبت به ما داشته كوتاهي كرده است. هم ميتوانيم با برخورد تند يا با كلمات طعنهآميز با او مواجه شويم كه ناگزير با مقابله به مثل او مواجه ميشويم؛ هم ميتوانيم با متانت و برخورد مناسب، انگيزه جبران كمكاري گذشته را در او بهوجود آوريم. اين يك راه ميانبر است و مهمترين عامل تسريع آن، گسترش دايره محبت.