اين گفتههاي پيرزن تنهايي است كه چندماه پيش قرباني 2سارق خشن شد؛ سارقاني كه با شناسايي افراد پير و سالخورده كه تنها زندگي ميكردند، شبانه وارد خانهشان ميشدند و با شكنجه آنها، دست به سرقت اموالشان ميزدند.نخستين شاكي اين پرونده زن سالخوردهاي است كه بهتنهايي در خانهاي ويلايي در خيابان شريعتي تهران زندگي ميكند. او خرداد امسال با مراجعه به پليس از 2سارق خشن شكايت كرد و گفت:
شبها كه پرستارم به خانهاش ميرود در خانه تنها هستم. شب قبل(14خرداد) در خواب بودم كه ناگهان صدايي شنيدم و وقتي چشم باز كردم، 2مرد نقابدار را بالاي سرم ديدم. آنها با چاقو تهديدم كردند و خواستند ساكت بمانم. بعد هم دست و پا و دهانم را بستند و شروع به جستوجوي داخل خانه كردند اما نتوانستند پول و طلاي زيادي پيدا كنند. آنها كه عصباني بودند مرا روي تخت انداختند و زير پايم آتش روشن كردند و ميخواستند كه جاي پولها و طلاهايم را بگويم.
اما من چند روز قبلتر به توصيه دخترم همه پولهايم را در بانك گذاشته و طلاهايم را به دخترم داده بودم كه از آنها مراقبت كند. براي همين در داخل خانه جز چندصدهزار تومان پول نقد و كمي طلا چيزي نداشتم و سارقان پس از اينكه شكنجهام دادند و مطمئن شدند كه پول بيشتري در خانه نيست، رفتند. صبح كه شد، پرستارم وارد خانه شد و با ديدن من در آن وضعيت، كمكم كرد و پس از اينكه دست و پايم را باز كرد، راهي اداره پليس شدم.
مالباخته ميگفت كه سارقان از اينكه او پول و طلاي زيادي در خانه داشته اطمينان داشتند و مدام از او سراغ آنها را ميگرفتند. بنابراين مأموران مطمئن شدند كه آنها از قبل اين زن را ميشناخته و از وضعيت زندگياش باخبر بودهاند.كارآگاهان پايگاه سوم پليس آگاهي تهران كه رسيدگي به اين پرونده را برعهده داشتند، در ادامه تحقيقات متوجه شدند يكي از همسايههاي پيرزن، جواني 34ساله است كه اعتياد شديدي به موادمخدر دارد و بارها به جرم سرقت دستگير شده و به زندان افتاده است.
او كه آرش نام دارد، زيرنظر گرفته شد و مأموران دريافتند كه وي پس از تحمل 10سال زندان بهتازگي آزاد و بارها همراه جواني بهنام شاپور كه او هم مجرمي سابقهدار است، ديده شده. در ادامه معلوم شد كه آرش چندبار در حال تعقيب شاكي پرونده مشاهده شد و ديگر شكي باقي نماند كه او و شاپور دست به اين سرقت زدهاند.
بنابراين دستور بازداشت آنها صادر شد و مأموران هر دو متهم را دستگير كردند. آرش در بازجوييها به سرقت از خانه شاكي اعتراف كرد و گفت كه چون در همسايگي آنها زندگي ميكرد و بارها از مادرش شنيده بود كه پيرزن پول و طلاي زيادي در خانه دارد، نقشه سرقت كشيده و با همدستي شاپور آن را عملي كرده است. وي همچنين به سرقتهاي مشابه از خانه افراد پير و سالخورده با همدستي دوستش اعتراف كرد و مأموران در بازرسي محل زندگي او، علاوه بر اموال مسروقه، مدارك خودروي پرشيايي را پيدا كردند كه چندي قبل توسط آرش سرقت شده بود.
صاحب ماشين زن جواني بود كه ميگفت آرش پس از حمله به او وي را مورد ضرب و شتم قرار داده و از داخل ماشين به بيرون پرت كرده و سپس خودروي او را به سرقت برده بود. شاكي مدعي بود كه پس از اين سرقت دچار شكستگي استخوان از چند ناحيه شده و مدتي در بيمارستان بستري بوده است.
به گفته سرهنگ نادربيگي، رئيس پايگاه سوم پليس آگاهي تهران، هماكنون براي هر دو متهم پرونده قرار قانوني صادر شده و شاكيان احتمالي ميتوانند براي شكايت از آنها به پايگاه سوم پليس آگاهي تهران مراجعه كنند.