ايمان به مثابه چراغي روشن و پرتوافكن است كه مسير زندگي را روشن ميسازد و آدمي را از ظلمت رهايي ميبخشد. امام علي(ع) بين ايمان، علم و عمل همبستگي برقرار ميسازد. يكي از آفاتي كه در مسير زندگي ايماني قرار دارد، شك است. اما اينگونه نيست كه آدمي در يك لحظه همهچيز را به چاله شك در افكند بلكه شك نيز مانند ديگر بيماريهاي روحي آرامآرام در جان آدمي نفوذ كرده و سرانجام آدمي حتي از اصليترين مبناي هستي نيز روي ميگرداند. امامعلي(ع) راههاي نفوذ شك در وجود آدمي را در نهجالبلاغه نشان ميدهند. نخستين نشانه در كلام امير (ع) ستيزهجويي است. ستيزهجويي قدرت انديشه را زايل ميكند و آدمي را از مسير صحيح منحرف ميگرداند. دوم، ترسهاي بيهوده كه آدمي را از رسيدن به مقصود بازميدارد.
به قول امام علي(ع) ، چه بسيار آدميان كه از ترس ذلت، بهسوي ذلت ميشتابند. نمونه آن را بارها ديدهايم؛ چون كسيكه از ترس ذلت فقر، ذلت گدايي را بر خود روا ميدارد. به نوعي از ترس مرگ، خودكشي ميكند. تندادن به هراسهاي بيهوده يكي از راههاي نفوذ شك در وجود آدمي است. سوم، ترديد در امور است. ترديد و دودلي رشته ايمان را ميگسلد و فرصتهاي زندگي را ميربايد و آدمي را گوش به فرمان واگويههاي نفس سركش قرار ميدهد و سرانجام آدمي به دام چاله شك در ايمان فروميغلتد. چهارم، مماشات و تن دادن آدمي به تباهيهاي دنيا و رويگرداندن او از آخرت كه كاخ ايمان را ويران كرده و شك را در وجود آدمي مينشاند.
امام علي(ع) ميفرمايند: شك را نيز 4شعبه است: جدال بيهوده و هول و هراس و دودلي و تسليم. هر كه جدال را عادت خود سازد شبش به روز بدل نشود و هر كه از كارهايي كه در پيش دارد بترسد، واپسماند و به مقصود نرسد و هر كه به ترديد و دودلي گرفتار آيد، پس سپر سمهاي شياطين شود و هر كه به تباهي دنيا و آخرت تن در دهد، هم در دنيا هلاك شود و هم در آخرت (حكمت30).