زندگي مشترك كه در اتاق كوچكي شروع ميشد، با رضايت دختر جوان همراه بود و وقتي سالها از زندگي مشتركشان ميگذشت، باز هم با طيب خاطر از آن دوران ياد ميكردند؛ چراكه هرچند درآمد كم در كنار ساير سختيهاي زندگي را تحمل ميكردند، اما آنقدر از دوران جواني متعهد و پايبند به زندگي مشترك بودند كه خود را در قبال يكديگر و فرزندانشان مسئول ميدانستند. امروز اما روزگاري است كه تا مدرك دانشگاهي و خانه و اتومبيل و حساب بانكي نباشد، بعضي جوانها تن به ازدواج نميدهند و باز هم بعضي از زندگيها با وجود اين پشتوانههاي ظاهري، با شكست مواجه ميشود؛ چراكه به اعتقاد بسياري از كارشناسان هيچ كدام از طرفين خود را مسئول خوشبختي ديگري نميداند. نداشتن حس مسئوليتپذيري، حلقه گمشده برخي از زندگيهاي مشترك است كه پيدا نشدن آن باعث شده آمار ازدواج كاهش يابد و دادگاههاي خانواده هر روز شلوغتر و پرترددتر از روز قبل باشند. موضوع را در ميزگردي با 2 كارشناس مطرح كرديم؛ دكتر طاهره محسني، استاد دانشگاه و كارشناس سبك زندگي ديني و دكتر حسين فرهمندپور، جامعه شناس و استاد دانشگاه كه تحليلهايي از اين نقش و تأثيرات احساس مسئوليت و فقدان آن در تشكيل زندگيهاي مشترك ارائه دادند.
- براي دانــســتن اهميـت خـصـلت مسئوليتپذيري، بد نيست كه ابتدا تعريف درستي از آن داشته باشيم تا اهميت آن در زندگيها مشخص شود.
دكتر حسين فرهمندپور: در تعريف مسئوليتپذيري، بايد آن را بهعنوان يك ارزش تلقي كنيم،آن هم ارزشي كه باعث رشد انسان ميشود. درواقع كسي كه اين خصلت را ندارد از اينكه در قبال زندگي و شغل خود يا ديگران حس مسئوليت داشته باشد، گريزان است؛ چنين شخصي فاقد روحيه مسئوليتپذيري بوده و در نتيجه در زندگي فردي و اجتماعي از رشد باز خواهد ماند.
دكتر طاهره محسني: موضوع مسئوليت پذيري تا اندازهاي در دين اسلام اهميت دارد كه در چندين مورد از آيات قرآن و احاديث اهلبيت عليهم السلام بر آن تأكيد شده است. بهعنوان مثال در آيه 34 از سوره مباركه اسراء ميخوانيم: « وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مسئولاً؛ به عهد خود وفا كنيد چراكه عهد مورد مسئوليت است.» درباره گستره مسئوليت هم در نهج البلاغه ميخوانيم: «از خداوندي كه در ديدگاه او هستيد و زمام امورتان بهدست او است و تحركات شما در قبضه قدرت او است تقوا پيشه كنيد؛ اگر كه پنهان كنيد ميداند و اگر آشكار كنيد مينويسد؛ فرشتگاني نگهبان و ارجمند برشما گمارده است كه هيچ واقعهاي را نانوشته نميگذارند و غيرواقعيت را ثبت نميكنند.» بنابراين پاسخگويي به ازاي اعمال و گفتار ما زماني مفهوم دارد كه در قبال كارهايمان مسئوليت داشته باشيم كه اگر اين مسئوليت نبود، نظام هستي از هم ميپاشيد.
- با اين تعريفي كه از مسئوليتپذيري ارائه داديد، آيا ميتوان نتيجه گرفت كه اين ويژگي يكي از ضرورتها در تشكيل يك زندگي مشترك محسوب ميشود؟
فرهمندپور: همينطور است،آن هم ضرورتي كه نميتوان مترادف و جايگزيني براي آن پيدا كرد. درواقع چنين ويژگياي اساس و پايه زندگي است، بهخصوص در دوران ازدواج و زندگي مشترك خود را به خوبي نشان ميدهد. چون باعث ميشود هر فردي كارها و امور مربوط بهخودش را بهتر و با دقت بيشتري انجام بدهد و كمكاري نكند. ميتوان گفت زن يا مردي كه مسئوليتپذير هستند، در قبال كارهاي خود پاسخگو هستند و همين رويكرد موجب ميشود كه اعتماد ديگران را بهخود جلب كنند. در نهايت ميتوانيم شاهد پيشرفت و رشد شخصيتي آنها باشيم.
محسني: در اينباره در حديثي از پيامبر اسلام(ص) ميخوانيم كه آن حضرت فرموده است: «مرد، نگهبان خانواده و در برابر آنها مسئول است و زن، نگهبان خانواده، شوهر و فرزندانش بوده و در برابر آنها مسئول است». اين حديث شريف اهميت احساس مسئوليت در قبال زندگي مشترك را نشان ميدهد.
- پس اين يك معيار مهم براي تشكيل خانواده است؟
فرهمندپور: بله، در زندگي زناشويي وقتي زن يا مردي چنين خصلتي داشته باشند ميبينيم كه در انجام دادن كارها بهطور درست دقت زيادي دارند و به همين دليل آرامش را همه اعضاي خانواده احساس ميكنند؛ چون ديگر كسي نگران عقب ماندن كارها نميماند و هر كسي وظيفه خود را به درستي انجام ميدهد. به همين دليل ميتوان گفت كه زندگيكردن در كنار مرد يا زني كه مسئوليتپذير و متعهد است بسيار لذتبخشتر و آرامشدهندهتر از زندگي با فردي است كه چنين ويژگياي ندارد و در وظايف خود سهلانگاري ميكند.
- برخي از روانشناسان و جامعهشناسان اعتقاد دارند كه يكي از دلايل بالا رفتن سن ازدواج بين جوانها، مسئوليت گريز بودن آنهاست. به اعتقاد شما اين فرضيه تا چه اندازه صحت دارد؟
فرهمند: اين ادعا تا حدودي ميتواند درست باشد. دليل آن را هم بايد در شخصيت جوانها جستوجو كرد و هم ريشههاي آن را در خانواده پيدا كرد. چون ما شاهد هستيم كه پدر و مادر جوانهاي امروزي، به اين علت كه خودشان در برهههايي از زندگي سختيهايي را تحمل كردهاند ديگر راضي نميشوند كه دختر يا پسر جوانشان هم آن سختيها و مشكلات را تجربه كنند. بهعنوان مثال مردي كه مجبور بوده در اوايل زندگي مشترك هر سختي و مشقتي را تحمل كند تا درآمدي بهدست بياورد و خرج زندگياش را بدهد، امروز كه پسر جوان خود را ميبيند راضي نميشود كه او هم همان سختيها را تحمل كند و وارد زندگي مشترك شود. پس صبر ميكند به اميد روزي كه پسرش داراي وضعيت اقتصادي بسيار خوبي شود. به اين ترتيب هم سن پسر او بالا ميرود و در ازدواجش تأخير ميافتد و هم به مرور زمان پسر او بهدليل حمايت مداوم و بيجاي والدين، حس مسئوليتپذيري را از دست ميدهد. طبيعي است كه چنين فردي هم دير ازدواج ميكند و درصورت ازدواج، در زندگي مشترك با مشكلات بسياري مواجه خواهد شد.
محسني: در زمينه مسئوليتپذير كردن فرزندان، در كتاب وسايل الشيعه نوشته شده كه روزي مردي همراه با فرزند خود به خدمت پيغمبر اكرم(ص) رفت و عرض كرد: «اي رسول خدا! حق اين فرزند بر من چيست؟» پيغمبراكرم(ص) در جواب فرمودند:«اسم خوب برايش انتخاب كني، به خوبي او را تربيت نمايي و به كاري مناسب و پسنديده بگماري». براساس اين روايت، ياري كردن فرزند براي مسئوليتپذيري تا اندازهاي اهميت دارد كه بهعنوان يكي از حقوق فرزند بر پدر و مادر مطرح شده است. بهعبارت ديگر والدين و سرپرستان جوان موظف هستند تا زمان انتخاب يك حرفه مناسب، فرزند خود را همراهي كنند تا بتواند روحيه مسئولي داشته باشد و طبيعي است كه اين كار مستلزم فراهم كردن پيشزمينهاي به نام مسئوليتپذيري در كودك است. تا زماني كه كسي در پناه پدر و مادر احساس مسئوليت را درك نكند نميتواند از عهده زندگي مشترك هم بربيايد و موفق باشد.
- در واقع والدين با اين شيوه، ترس از مسئوليتپذيري را در فرزندان خود ايجاد ميكنند كه باعث ميشود آنها ازدواج نكنند يا ازدواجشان به تأخير بيفتد.
فرهمند: بله؛ چون جوان تصور ميكند كه توان مقابله با مشكلات زندگي مشترك را ندارد و نميتواند زندگي خودش را اداره كند. جاي تأسف دارد كه بعضي از خانوادهها فرزندان خود را طوري تربيت نكردهاند كه مسئوليتپذير باشند و با حمايتهاي بيمورد آنها افرادي غيرمتعهد تربيت كردهاند. به همين دليل جاي تعجب ندارد كه چنين افرادي وقتي به سن ازدواج ميرسند نميتوانند قبول مسئوليت كنند و وارد زندگي مشترك شوند.
محسني: در اين مورد بايد دقت شود كه وقتي خانوادهها ميخواهند جوان خود را به سمت قبول مسئوليت تشويق كنند و با اين كار او را آماده ازدواج و تشكيل خانواده كنند، نبايد زور و اجبار بهكار ببرند چون ازدواجي كه با زور همراه باشد نميتوان از دختر يا پسر انتظار داشت كه تعهد و مسئوليتپذيري داشته باشند و از پس مشكلاتشان برآيند. هرچند بعضي از خانوادهها جواني دارند كه مسئوليت زندگي مشترك را بر عهده نميگيرد و او را مجبور به اين كار ميكنند و گاهي هم از اين كار نتيجه ميگيرند اما اين كار بهطور كلي جواب نميدهد؛ يعني ممكن است جوان زماني از اين كار خسته شود و زندگياش با مشكلات جدي مواجه شود؛ بنابراين مسئوليت پذيري را بايد طوري در جوان ايجاد كرد كه اين ويژگي براي هميشه در وجودش نهادينه شود و براي فرار از زير بار مسئوليت، بهدنبال بهانه نباشد.
- گفته ميشود يكي ديگر از دلايلي كه افراد مسئوليت زندگي مشترك را قبول نميكنند، اين است كه در زمان مجردي بسيار راحت، آزاد و بدون هيچ قيد و بندي زندگي ميكنند؛ درست است؟
فرهمندپور: همين رفتار هم از بيمسئوليتي نشأت گرفته و باعث شده بعضي از جوانها براي خوشگذراني و راحت زندگي كردن، زندگي زناشويي را قيد و بندي فرض كنند كه دست و پاي آنها را ميبندد و مانع تفريحاتشان ميشود. يكي از نمونههاي ساده اين اتفاق را در تصميمگيريها ميتوان مشاهده كرد؛ يك فرد مجرد خودش تصميم ميگيرد كه چه غذايي بخورد، كجا برود، با دوستانش سفر كند يا نه و بسياري از مسائل ديگر اما وقتي همين فرد ازدواج ميكند بايد به تصميم همسرش هم احترام بگذارد، حتي اگر با او مخالف باشد باز هم نميتواند و نبايد بهتنهايي تصميم بگيرد. حالا فرض كنيد چنين شخصي حس مسئوليتپذيري نداشته باشد. طبيعي است كه در چنين شرايطي توان يك تصميمگيري ساده را نخواهد داشت و كار به مشكلات بزرگ خواهد انجاميد. درواقع جواني كه از مسئوليتپذيري و تعهد در قبال فرد ديگري هراس دارد، در عين حال گمان ميكند كه زندگي مجردي، آزاديهايي را براي او فراهم ميكند كه در تاهل وجود ندارد. پس همه اين عوامل دست بهدست هم ميدهند تا سن ازدواج در جامعه بالا و بالاتر برود.
- به مشكلات ناشي از عدم مسئوليتپذيري اشاره كرديد. چقدر اين خلأ باعث شكست خوردن زندگيهاي مشترك ميشود؟
فرهمندپور: همان اندازه كه پذيرفتن مسئوليت ميتواند از يك جوان كم سنوسال، مرد يا زني بسازد كه شجاعت دارد و ناهمواريها و مشكلات زندگي را حل ميكند، نبودن اين خصلت هم باعث بروز مشكلات جدي در زندگي ميشود كه هيچ درماني جز تقويت همين روحيه تعهد ندارد. به همين علت در پاسخ به اين پرسش بايد اشاره كنيم كه يكي از ريشههاي اصلي در افزايش آمار طلاق و بر هم خوردن زندگيها، نداشتن حس مسئوليتپذيري است؛ چون زن يا شوهر، ميخواهد حرف خودش را بزند و راه خودش را برود و طبيعي است كه در اين شرايط هيچ كدام در قبال زندگي مشترك و حتي فرزندان، خود را آنقدر مسئول و متعهد نميداند كه سعي كند اساس زندگي مشترك خود را تقويت كند. درنتيجه زندگيها به طلاق و جدايي ميانجامد و امروز شاهد افزايش آمار در اين زمينه هستيم و جوانهاي زيادي براساس همين مشكل به دادگاهها مراجعه ميكنند.
- تعهد، عامل پايداري زندگي ماست
زوج جوان از ويژگي «احساس مسئوليت» در زندگي مشتركشان ميگويند
ميان زوجهاي جوان، كم نيستند افرادي كه آنقدر خود را در زندگي مشترك مسئول ميدانند كه سختيها و گرفتاريهاي زندگي را به جان ميخرند تا پايه و اساس زندگي مشتركشان محفوظ بماند. نمونهاش خانواده ابراهيمآبادي است؛ زن و شوهر جواني كه 7 سال است با هم ازدواج كردهاند و در طول اين سالها با گرفتاريهايي مواجه بودهاند كه بين خانوادههاي ديگر كمتر سابقه دارد.
زهرا ابراهيمآبادي در اينباره ميگويد: «بهدليل اينكه همسرم در شهر بندرعباس شاغل است، از همان روزهاي اول ازدواج مجبور شدم از خانوادهام فاصله بگيرم و از تهران به بندرعباس نقل مكان كنم. 4 سال سختيهاي زندگي در آن شهر و دوري از خانواده را تحمل كردم فقط به اين دليل كه ميدانستم و شاهد بودم كه همسرم براي اينكه زندگيمان را اداره كند مجبور شده در آن شهر كار كند؛ كاري كه نشاندهنده تعهد او به زندگي مشتركمان بود و همين موضوع براي من مايه دلگرمي و آرامش خاطر است».
همسر او هم در اينباره توضيح ميدهد: «فقط يك هفته از ازدواجمان ميگذشت كه وسايلمان را به بندرعباس منتقل كرديم. دوري از خانواده و زندگي كردن در شهر غريب براي هر دوي ما سخت بود اما لازمه بقاي زندگيمان اين بود كه اين مشكلات را تحمل كنيم. خوشبختانه هر دو در برابر زندگي احساس مسئوليت داشتيم. همسرم هم آنقدر در اين مسير با من همراه و متعهد به زندگيمان بود كه حتي يكبار از اين مشكلات گلايهاي نكرده است».
اما ماجراي مسئوليتپذيري اين زوج جوان به همين جا ختم نميشود. چراكه مادر آقاي ابراهيمآبادي 2 سال قبل بهدليل تومور مغزي جراحي كرد و از آن زمان تا به حال در حالت كما قرار گرفته است. اين زوج جوان آنقدر متعهد به خانواده و مادر هستند كه از ابتداي بيماري همراه او بودهاند و هنوز هم تمام مدت در خدمت او هستند. حسين ابراهيم آبادي درباره احساس مسئوليت همسرش در قبال مادرش ميگويد: «هنوز هم نميتوانم باور كنم كه همسرم مانند پرستار توانا و مهرباني از مادرم كه در حالت كماست، پرستاري ميكند. او به اندازهاي دلسوزانه و با تعهد كارهاي مربوط به مادرم را انجام ميدهد كه همه خانواده را متعجب كرده است. چنين روحيهاي جاي قدرداني دارد و فكر ميكنم بايد همسرم را بهعنوان الگوي خوبي به خانمهاي جوان معرفي كنم تا همه بدانند تعهد و پايبندي او در قبال زندگي نهتنها باعث نشد كه دوران دوري از خانوادهاش را با نگراني طي كند، بلكه بعد از برگشتن به تهران، 2 سال با كمال ادب و مسئوليت از مادر من پرستاري ميكند. همه اينها باعث بقاي هر چه بيشتر زندگي مشترك ما شده است. ما نسبت به هم احساس وظيفه ميكنيم».
- ازدواج ايراني در سال 94
685 هزار
ازدواج در سال گذشته ثبت شده است.
20 تا 24
سني است كه دختران بيشتر ازدواج ميكنند.
25 تا 29
سني است كه پسران بيشتر ازدواج ميكنند.
12/1درصد
از زوجين همسن بودهاند.
163 هزار
طلاق در سال94 رخ داده است.
25 تا 29سال
سن بيشترين فراواني طلاق است.
13درصد
از طلاقها طي كمتر از يك سال پس از آغاز زندگي مشترك رخ داده است.
47/3درصد
ازدواجها در 5 سال اول زندگي مشترك رخ داده است.
- ازدواج است، نه زندان افسردگي!
حجتالاسلام والمسلمين طباطبايي
تصور بعضي از جوانهايي كه از ازدواج گريزان هستند، اين است كه زندگي مشترك زنداني است با ديوارهاي نامرئي و قرار است كه تا آخر عمرشان در آن اسير بمانند. حجتالاسلام والمسلمين سيدمهدي طباطبايي در اينباره ميگويد: «ازدواج عامل نشاط و شادابي جوان است، نه اينكه عامل دردسر و باعث افسردگي و خمودگي باشد. جالب اينكه يكي از دلايل اصلي كه اسلام به ازدواج دستور داده، همين نكته است تا سلامت روحي و جسمي جوان تأمين شود. پس اگر دختر و پسري به اندازه كافي مسئوليتپذير باشند تا بتوانند عهدهدار زندگي خودشان باشند، حتما ميتوانند محدوده آزاديهاي زمان تأهل خود را هم تشخيص بدهند. اينطور نيست كه دختر و پسري بعد از ازدواج حق نداشته باشند با دوستان خود رفتوآمد كنند يا نتوانند به تنهايي و بدون همراهي همسرشان به خانواده خود سري بزنند. البته اگر اين همراهي باشد، بسيار بهتر و مؤدبانهتر است اما گاهي ضرورتي پيش ميآيد و دختر يا پسر مجبور ميشوند به تنهايي به ديدن خانواده خود بروند. اين نوع آزاديها طبيعي است و جوانها در آستانه ازدواج بايد چنين حقوقي را براي همسر آيندهشان هم قائل باشند».
البته لذتطلبي دامنه وسيعي دارد كه بايد حريم آن محفوظ بماند. آنطور كه حجتالاسلام طباطبايي ميگويد: «آدمها بهطور ذاتي هيچ وقت از تفريح و سرگرمي و هر لذت ديگري سير نميشوند. اين كارها تمامي ندارد و اگر كسي بهدنبال ارضاي ميل لذتطلبي خودش باشد، بايد بداند كه در بيابان بزرگي سرگردان ميماند و هيچ وقت به مقصدي نميرسد. اما اين نكته مهمي است كه خدا بهترين و سالمترين شيوه پاسخدادن به اين خواسته را در ازدواج و تشكيل زندگي مشترك قرار داده است تا زن و شوهر در كنار يكديگر زندگي كنند، غمخوار هم باشند و شاديها را هم با يكديگر شريك شوند». اين كارشناس مسائل مذهبي و امور خانوادگي ادامه ميدهد: «محبت، دلسوزي، همدلي، همفكري و همزباني در كنار ايمان و تعهد ميتواند زندگي شيرين و خوشايندي را براي جوانها بسازد. مسئوليتپذيرياي كه با محبت و دلگرمي همراه باشد، چيزي نيست كه جواني از آن ترس داشته باشد. فقط خانوادهها و بزرگترها بايد اين نكتهها را به خوبي به جوانهاي خود آموزش بدهند تا شاهد رونق گرفتن زندگيها باشيم».
- پولهايت براي خودت!
7مهارتي كه بايد براي ورود به زندگي مشترك بياموزيد
تقصير را به گردن پول و ماشين و خانه نيندازيم. بالارفتن سن ازدواج و افزايش آمار طلاق در جامعه ما دلايل ديگري دارد. براي ورود به زندگي مشترك، مهارتهايي لازم است كه اگر نباشد، هيچ ثروتي نميتواند آن را جبران كند. دكتر حميدرضا فلاح، استاد دانشگاه و مشاور خانواده اين مهارتها را مرور كرده تا دستتان بيايد همه مشكلات با ماديات حل نميشود.
سختگير نباش: معيار اصلي ازدواج در سبك زندگي صحيح 2 چيز است: ايمان و اخلاق خوب؛ درواقع يكي از توصيههاي مهم براي جوانهاي در آستانه ازدواج اين است كه دختر و پسر و همچنين خانوادههاي آنها در موقع ازدواج آسان گير باشند و با بهانههاي واهي و بياساس، ازدواج را به تعويق نيندازند.
مقايسه ممنوع: بعضي از جوانها معمولا ايدهآلهايي از همسر آينده در ذهن خود ميسازند و در جلسات خواستگاري مدام ذهنيات خود را مرور ميكنند. اين كار موجب ميشود كه فرد نتواند واقعيات زندگي مشترك را بفهمد و درك كند.
شوق زندگي ايجاد كن: زندگي مشترك بايد براساس علاقه و تفاهم شكل بگيرد. دوست داشتن بدون منطق، اساس زندگي مشترك محسوب نميشود، همانطور كه زندگي بدون محبت هم فايدهاي ندارد.
عيبجويي نكن: يكي از دلايل اصلي مجرد ماندن تعداد زيادي از دختران و پسران اين است كه در مراسم خواستگاري به جاي اينكه به نكات مورد اشتراك بپردازند، مدام بهدنبال عيبهاي طرف مقابل ميگردند. اين اخلاق عيبجويي باعث ميشود كه بهطور طبيعي ايرادها و نكات منفي بيشتر از نكات مثبت جلوهگر شود و درنهايت جوان از ازدواج كردن منصرف شود.
زندگي مشترك زحمت دارد: اين، يك اصل كلي است كه دختران و پسران در آستانه ازدواج بايد به آن توجه داشته باشند. دختران بايد مسئوليتهايي مانند خانهداري و بچهداري را قبول كنند و پسران بايد مسئوليت كاركردن و هزينه كردن براي زندگي مشترك را بپذيرند. اين مسئوليتها زحمت زيادي بر عهده طرفين ميگذارد كه نبايد از آن غافل بود.
خوشبين باش: بسياري از جوانهايي كه ازدواجشان به تعويق افتاده، ترس از زندگي مشترك دارند و بهعبارت ديگر به اين نوع زندگي بدبين هستند. هر نوع بدبيني نسبت به زندگي مشترك چه ترس از مشكلات اقتصادي باشد يا مسائل اخلاقي و فرهنگي، ميتواند سن ازدواج را بالا برده و بسياري از افراد را تا آخر عمر مجرد و تنها نگه دارد.
اعتماد به نفست را تقويت كن: بعضي جوانها خجالتياند، آنقدر كه رويشان نميشود در مراسم خواستگاري حرفي بزنند. معمولا هم پدر و مادر آنها جلسه خواستگاري را بر پا ميكنند. طبيعي است كه بسياري از دختران جوان نميتوانند به جواني كه اعتماد به نفس ضعيفي دارد، به اندازه يك زندگي مشترك تكيه كنند. جالب اينكه همين مشكل، اساس بسياري از طلاقها شده است.