نفیسه مجیدی‌زاده: دست خودم نیست؛ این یک ماه آخر، دیگر هیچ لذتی از تعطیلات نمی‌برم! شهریور از همان ابتدا برایم دلشوره می‌آورد و این دلشوره‌ در روزهای میانی شهریور به اوج خود می‌رسد.

دست خودم نیست؛ فکر تمام‌شدن روزهایی که دوستشان دارم، نمی‌گذارد شاد باشم. نمی‌توانم حداقل به کارهایی برسم که همیشه دوست داشتم انجام بدهم و این دلهره آن‌قدر می‌ماند تا بالأخره تعطیلات تمام شود!

فقط شهریور نیست! بیش‌تر وقت‌ها در انتظارم تا زمان بگذرد یا نگرانم زمان نگذرد؛ مثلاً در سفر فقط می‌خواهم راه تمام شود و برسم! یا در عروسی و مهمانی‌هایی که دوستشان دارم فقط دلشوره دارم که زمان نگذرد و تمام نشود.

 دست خودم نیست، اما بیش‌تر لحظه‌های زندگی‌ام را از دست می‌دهم و بعد برای از دست دادن این موقعیت‌ها، عذاب‌وجدان می‌گیرم و احساس گناه می‌کنم.

روان‌شناسان معتقدند که بهترین راه استفاده از لحظه‌ها، زندگی در زمان حال و تمرکز بر روی زمان اكنون است؛ و این‌که قدر همه‌ی اتفاق‌های کوچک و بزرگ زندگی‌مان را بدانیم و بهترین حالتِ موقعیتی را که در آن هستیم، پیدا کنیم.

یعنی هرلحظه‌ی عمر را با لذت سپری کنیم. به این شکل که در زمان انجام‌دادن هرکاری، چه تفریح و آموزش، به آن لحظه اهميت بدهيم و از آن لذت ببریم و فقط فکر تمام‌شدن آن کار و فعالیت نباشیم.

وقتی در سفریم یادمان باشد راه هم بخشی از سفر محسوب می‌شود و می‌توانیم به جای این‌که فقط به فکر رسیدن باشیم از هر لحظه در راه بهره بگیریم و لذت ببریم.

یا وقتی میوه‌ای را زیر آب می‌شوییم تا بخوریم فقط فکر خوردن آن نباشیم و هنگام شست‌وشو از ریزش آب بر روی میوه و تازگی و زیبایی آن لذت ببریم.

اغلب روان‌شناسان معتقدند لذت‌بردن از لحظه‌های زندگی باعث بالا‌رفتن اعتماد به نفس انسان می‌شود و فرد را قدرتمند می‌کند.

 

 

  • فعالیت‌های تمام نشدنی

اگر بلد باشیم چه‌طور در زمان حال زندگی کنیم و از لحظه‌ها و ثانیه‌های زندگی لذت ببریم، آن‌وقت می‌توانیم از تمام توانایی‌هایمان در همان لحظه استفاده کنیم و در نتیجه انسان موفق‌تری باشیم. شما از لحظه‌های زندگی‌تان چه‌طور استفاده می‌کنید و لذت می‌برید؟

سینا در زمان انجام‌دادن فعالیت‌های مختلف عجله دارد تا آن کار را تمام کند و راحت شود! مثلاً درسش را بخواند تا زودتر تمام شود و راحت شود. کاری را که پدر به او محول کرده انجام بدهد تا زودتر تمام شود و راحت شود. نان بخرد به مادر بدهد، راحت شود و...

او 15 سال دارد و این کار باعث شده حتی در دوچرخه‌سواری هم که تفریح مورد علاقه‌اش است، فقط به ابتدا و انتهای خط فکر کند و هیچ لذتی از دوچرخه‌سواری در لابه‌لای درخت‌های زیبای اطراف خانه‌شان نبرد.

او انگار تا به‌حال یک‌بار هم با خودش فکر نکرده که کار زود تمام شود که چه؟ بعد مي‌خواهد چه‌كار كند؟ او با خودش فکر نکرده انسان‌ها تا زمانی که زنده‌اند، فعالیت‌هایشان تمام نمی‌شود و پایان هرکاری، آغاز فعالیت دیگری است.

نگار 16 ساله هم وقتی می‌خواهد کاری را که به‌عنوان وظیفه به او سپرده‌اند، انجام بدهد سرعتش بالا می‌رود و با عجله و تند‌تند کار می‌کند تا بتواند آن وظیفه را تمام کرده و به کارهای مورد علاقه‌ی خودش برسد، اما وقتی به کار مورد علاقه‌اش می‌رسد دیگر عجله‌ای ندارد.

مثلاً وقتی می‌خواهد اتاقش را مرتب کند، مثل سینا تمام مدت به این فکر می‌کند که کارش زودتر تمام شود و راحت شود و بعد برود سراغ باز‌های جدیدی که دانلود کرده و آن‌جا دیگر عجله‌ای برای گذر زمان ندارد.

سمانه اما دوست دارد هرکاری را زمانی انجام بدهد که برای لذت‌بردن از آن آمادگی داشته باشد! مثلاً وقتی کتاب بخواند که ذهنش آماده است، وقتی ورزش کند که سرحال است، وقتی اتاقش را مرتب کند که حوصله‌ داشته باشد و...

البته این ایده در ظاهر مشکلی ندارد، اما خود سمانه می‌گوید: «بیش‌تر وقت‌ها کارهایم می‌ماند! یک‌باره می‌بینی دو ماه است یک کتاب هم نخوانده‌ام و یا تمام تابستان يك دقیقه هم ورزش نکرده‌ام و بیش‌تر وقتم در حال بازی با گوشی موبایلم گذشته!» سمانه هم 15 ساله است.

 

 

  • نقطه‌های روشن

راه‌های مختلفی برای لذت‌بردن از لحظه‌های زندگی وجود دارد و مهم‌ترین راه‌ها این است که در هر لحظه یک نقطه‌ی روشن و جذاب پیدا کنیم. در یک چت تلگرامی با چند نوجوان، به نکته‌های جالبی برای یافتن لحظه‌های شاد رسیدیم که تعدادی از این یافته‌ها را اين‌جا برايتان مي‌آوريم:

1. وقتی قرار است اتاقمان را تمیز کنیم، برویم سراغ کشوها و کمدها، آن‌وقت هدیه‌ها و یادگاری‌ها را بیرون بیاوریم و نگاه کنیم.

2. حتی وقتی سرما خورده‌ایم، سعي كنيم لذت عطسه‌کردن را حس کنیم.

3. وقتی در یک جمع قرار داریم و از حضور در آن جمع لذت نمی‌بریم، به تفاوت‌های انسان‌ها فکر کنیم و تلاش كنيم از درك اين تفاوت‌ها لذت ببریم.

4.‌ وقتی مجبوریم بدون وسیله‌ی نقلیه‌ی شخصی به‌جایی برویم، از پیاده‌روی‌ لذت ببریم.

5. وقتی کاری را خوب انجام داده‌ایم، به خودمان هدیه بدهیم؛ حتی اگر شده یک بستنی!

6. صبح زود که برای مدرسه رفتن بیدار می‌شویم، لذت زنده‌بودن و سالم‌بودن را احساس کنیم.

7. در موقعیت‌های دشوار یک نکته‌ي طنز پیدا کنیم و شوخ طبع باشیم. مثلاً وقتی در راه رسیدن به عروسی، ماشین پدرمان پنچر مي‌شود، به‌جاي اين‌كه عصبی بشويم، سعي كنيم بخش طنز ماجرا را پيدا كنيم و آن اتفاق را با شوخي و خنده بگذرانيم.

هر چند البته بايد حواسمان جمع باشد و در این شوخ‌طبعی زياده‌روي نكنيم و شورش را در نیاوریم.

8. وقتی در یک موقعیت بسیار دشوار قرار مي‌گيريم، درست مانند لحظه‌های شاد، روی زمان تمرکز کنیم و این بار به آینده فکر کنیم و این که عنصر زمان بهترین تسکین است که غم‌ها را کم‌کم می‌شوید و با خود می‌برد...