سفارتخانه و مجلس و دولت و ديوان عدالت اداري و دادگاه و وزارتخانه و از همه مهمتر، تقريبا همه دانشگاههاي مهم در تهران هستند. دليل اين مسئله اين است كه دولت توسعه فراگير را در كشور به مرحله اجرا نرساند و بيشترين تمركز را روي اين استان قرار داد. همين موضوع باعث شد همه آنچه بايد براي رفاه حال مردم صورت بگيرد، در تهران اتفاق بيفتد. بررسيها نشان ميدهد از كلانشهرهاي استانهاي فارس و اصفهان كه از امكانات خوبي برخوردارند مهاجرت كمتر صورت ميگيرد. بنابراين اگر بتوانيم تمركز را از روي تهران برداريم و امكانات را به استانهايي كه از نظر امكانات مظلوم واقع شدهاند ببريم، درصد قابلتوجهي از مهاجرت بيناستاني كاهش پيدا خواهد كرد. كمبود شغل در شهرستانها يكي از عوامل مهم مهاجرت به تهران است. در بسياري از موارد شاهد اين اتفاق بودهايم كه خانودهاي با 10نفر عائله به تهران كوچ كرده و با چندين نفر ديگر در يك خانه زندگي ميكنند اما حاضر نيستند به موطن خود بازگردند و علت اصلي آن را هم نبود اشتغال در شهر خود بيان ميكنند. از طرفي ذهنيت درباره وضعيت اشتغال در تهران نسبتا خوب است و اين استان حدود يكچهارم از توليد ناخالص كشور را بهخود اختصاص داده است.
اما همين تمركز امكانات شهري و صنعتي در تهران و روند رو به رشد مهاجرت به اين شهر، مشكلات غيرقابل جبراني را براي پايتخت و پايتختنشينان بهوجود آورده است. آلودگي هوا، آلودگي صوتي، درهم آميختگي فرهنگ اقوام مختلف، هزينههاي بسيار سنگين زندگي در تهران نسبت به شهرستانها، دورشدن از آداب معاشرتي و صله رحم ميان مردم به جهت مشكلات عديده روزانه، فاصله گرفتن ميان نسلها و خانوادهها، حجم جرم و جنايت، طلاق، بزهكاري و... چند نمونه از آنهاست. بنابراين بايد با برنامهريزيهايي دقيق و به هم فشرده جلوي رشد سرسامآور جمعيت از هماكنون گرفته شود و در غيراين صورت و با ادامه روند اينچنيني مهاجرت به پايتخت، بهدليل نبود امكانات رفاهي، مشخص نيست چه سرنوشتي در پايان سند چشمانداز بيستساله در انتظار كلانشهر تهران خواهد بود.