تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۸۶ - ۰۶:۳۳

ترجمه- آذین محبی‌نژاد: هنوز هم دلایل جدیدی برای دیابت کشف می‌شود.

سال هاست که دانشمندان بیماری دیابت را می‌شناسند، علت ایجاد آن را می‌دانند و درمان‌هایی را نیز برای آن کشف کرده اند، اما با این وجود هنوز هم اسرار جدیدی درباره این بیماری کشف می‌شود که حتی پژوهشگران را هم شگفت‌زده می‌کند.

 یکی از این اسرار جالب تازه کشف شده آن است که بیماری دیابت می‌تواند ناشی از کمبود هورمون دیگری علاوه بر انسولین باشد، هورمونی که از استخوان‌ها ترشح می‌شود. اکنون برای نخستین بار در عالم پزشکی می‌توان ادعا کرد که استخوان‌ها هم به نوعی غدد درون ریز به شمار می‌آیند!

دیابت یک بیماری است که در آن بدن توانایی تنظیم قند خون یا گلوکز را نداشته و این موضوع ممکن است منجر به عوارضی جدی و حتی کشنده برای بیمار شود. تا کنون تصور می‌شد تنظیم گلوکز نتیجه عملکرد هماهنگ چند عامل اصلی شامل لوزالمعده، کبد، ماهیچه‌ها و بافت چربی است. اما یافته‌های جدید نشان می‌دهند که تنظیم قند خون فرآیندی بسیار پیچیده‌تر از این‌هاست.

 پژوهش‌های جدید حاکی از آنند که یک هورمون که منشا آن از استخوان‌های بدن است، ممکن است در تنظیم قند خون دخیل باشد. همچنین شواهد فزاینده‌ای نشان می‌دهند که پیام‌های فرستاده شده از سوی سامانه ایمنی، مغز و روده‌ها، نقش مهمی در تنظیم گلوکز و سوخت و ساز چربی دارند. البته این شواهد عمدتا به دیابت نوع2 مربوط می‌شوند که نسبت به نوع اول شیوع بیشتری داشته و در سنین بالاتری عارض می‌شود.

 دکتر رونالد کان، استاد دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد و پژوهشگر در زمینه دیابت می‌گوید: این حقیقت که تنظیم قند خون حاصل ارتباطات متقابل میان اعضا، سلول‌ها و مولکول‌های بیشتری نسبت به گذشته است، موجب «تغییر بسیار مهمی در الگوی ما» از درک تنظیم قند توسط بدن می‌شود.

 ویژگی اصلی بیماری دیابت، افزایش قند خون است. اما به گفته دکتر رابرت ریزا، استاد دانشکده پزشکی مایوکلینیک، علل این افزایش قند «از شخصی به شخص دیگر تفاوت بسیاری دارد.» وی می‌گوید فهم دقیق فرآیندهای مؤثر در تنظیم قند خون ما را امیدوار می‌کند تا «برای مداوای هر شخص در هر روز، درمان درست‌تری انتخاب کنیم تا اینکه یک دارو را برای همه بیماران تجویز کنیم.»

 استخوان‌های دوست داشتنی

 تابستان گذشته، پژوهشگران مرکز پزشکی دانشگاه کلمبیا نتایج اعجاب انگیزی را منتشر کردند که نشان می‌داد هورمونی که از استخوان‌ها آزاد می‌شود می‌تواند به تنظیم قند خون کمک کند. انتشار یافته‌های جدید و نتایجی که می‌شد از آن‌ها انتظار داشت، دانشمندان را بسیار شگفت زده کرد. این یافته‌ها بدان معنا بود که استخوان‌ها هم عملکرد غدد درون ریز را دارند، یعنی هورمون‌هایی تولید می‌کنند که در سایر جاهای بدن مفید واقع می‌شود.

پژوهشگر اصلی این تحقیق، دکتر جرارد کارسنتی، قبلا در یک پژوهش نشان داده بود که نوعی هورمون به نام لپتین که از بافت چربی آزاد می‌شود، در ساخت و ساز استخوان‌ها دخالت دارد. چندی بعد وی این طور حدس زد که این تأثیر ممکن است دوجانبه باشد و در پژوهش اخیر خود به آزمایش این نظریه پرداخت. دکتر کارسنتی می‌گوید: «ما این تئوری را مجسم کردیم که اگر بافت چربی بر استخوان تأثیر دارد، استخوان هم باید بر بافت چربی مؤثر باشد.»

 وی با پژوهش روی موش‌ها دریافت که ماده‌ای به نام اوستئوکلسین که از قبل نیز شناخته شده و از استخوان‌ها آزاد می‌شود، پیام‌هایی را نه تنها برای بافت چربی، بلکه برای لوزالمعده هم می‌فرستد. تأثیر نهایی این فرآیند بهبود روند ترشح انسولین در موش هاست.

انسولین هورمونی است که به بدن کمک می‌کند تا گلوکز را از جریان خون برداشته و وارد سلول‌های ماهیچه و کبد کند. گلوکز در این 2 مقصد تبدیل به انرژی شده یا برای مصارف آتی ذخیره می‌شود. به علاوه انسولین در تنظیم چربی‌های بدن نیز نقش مهمی دارد.

 در دیابت نوع دوم، بدن دیگر به دستورات انسولین گوش نمی‌کند، سلول‌ها دیگر قند را وارد خود نمی‌کنند و این قند در جریان خون انبار و موجب افزایش قند خون می‌شود. در نهایت تولید انسولین در لوزالمعده نیز کاهش پیدا می‌کند.

 دکتر کارسنتی دریافت: در موش‌هایی که مستعد ابتلا به دیابت نوع 2 هستند، افزایش اوستئوکلسین، مقاومت موش‌ها را در برابر انسولین کاهش داده و تولید انسولین را در آن‌ها بیشتر می‌کند. این موضوع سبب کاهش قند خون موش‌ها می‌شود. نتیجه مطلوب دیگر این وقایع آن است که موش‌های چاق به این ترتیب لاغر می‌شوند.

چنانچه اوستئوکلسین در انسان‌ها نیز عملکرد مشابهی داشته باشد، می‌تواند به درمان جدید و بی‌نظیری برای دیابت نوع 2 مبدل شود. اغلب داروهای فعلی دیابت، یا مقاومت بدن در برابر انسولین را کاهش می‌دهند یا موجب افزایش تولید این هورمون در بدن می‌شوند، اما نمی‌توانند این 2 عمل را با هم انجام دهند.

 به علاوه داروهایی که تولید انسولین را افزایش می‌دهند، مقاومت بدن در برابر آن را بدتر می‌کنند. دکتر کارسنتی معتقد است کمبود اوستئوکلسین هم می‌تواند یکی از دلایل دیابت نوع 2 باشد.

 سامانه ایمنی هم دخالت دارد

 یکی دیگر از مظنونین جدید درباره دیابت سامانه ایمنی بدن است. در سال 2003 پژوهشگران2 آزمایشگاه دریافتند که بافت چربی موش‌های چاق حاوی مقادیر بسیار زیادی از سلول‌های ایمنی است که باعث بروز التهاب می‌شوند. این موضوع کنجکاوی سایر پژوهشگران را برانگیخت. آن‌ها این سؤال را از خود می‌پرسیدند که این سلول‌های ایمنی در بافت چربی چه می‌کنند؟

در گذشته هم دانشمندان می‌دانستند که فرآیند التهاب به نوعی با مقاومت نسبت به انسولین مرتبط است و مقاومت به انسولین چیزی است که تقریبا قبل از بروز همه موارد دیابت نوع 2 ظهور می‌کند. به همین دلیل در اوایل قرن بیستم برای بیماران دیابتی آسپیرین تجویز می‌کردند. آسپیرین یک داروی ضد التهاب است.

 اما در چند سال اخیر موضوع ارتباط میان چاقی، التهاب و مقاومت به انسولین به یک بحث داغ و موضوع پژوهشی پرطرفدار تبدیل شده است. بسیاری از پژوهشگران معتقدند که چاقی با نوعی فرآیند التهاب مزمن و خفیف همراه است که در آن برخی از سلول‌های ایمنی فعال می‌شوند و همین ممکن است یک علت بنیادی مقاومت به انسولین باشد.

در عین حال، موضوع درمان دیابت با داروهای ضد التهاب هنوز توجه دانشمندان را به خود جلب می‌کند. دکتر جرالد اولفسکی، از دانشکده پزشکی دانشگاه کالیفرنیا، می‌گوید: در حال حاضر پروتئین‌های ضد التهاب سلولی هدف خوبی برای پژوهش به منظور کشف داروهای جدید برای درمان دیابت هستند.

دکتر اولفسکی اما سرکوب کردن سامانه ایمنی را کاری خطرناک خوانده و می‌گوید: ممکن است سرکوب روند التهاب از طریق مهار سلول‌های ایمنی برای دیابت و مقاومت به انسولین مفید باشد، اما احتمالا بدن را در مقابله با عفونت‌ها تضعیف می‌کند. بنابر‌این هدف اصلی باید آن باشد که دارویی ساخته شود که فقط همان بخش از سامانه ایمنی را که موجب مقاومت به انسولین می‌شود مهار کرده و با سایر اجزای سامانه ایمنی کاری نداشته باشد. به این ترتیب مقاومت بدن در برابر عفونت‌ها نیز کاسته نخواهد شد.

سلطنت مغز بر بدن

 عضو مهم دیگری که در تنظیم قند خون نقش دارد، مغز است. دانشمندان از مدت‌ها پیش این موضوع را حدس می‌زدند. بیش از یک قرن پیش، کلود برنارد، فیزیولوژیست فرانسوی حدس زد که مغز در تنظیم قند خون نقش مهمی دارد. او با سوراخ کردن نواحی خاصی از مغز حیوانات آزمایشگاهی توانست تنظیم قند خون آن‌ها را مختل کرده و این حیوانات را به دیابت مبتلا کند.

 اما تا سال‌ها پس از وی هیچ کس دنباله این تحقیقات را نگرفت. با وجود این که همه می‌دانستند گلوکز برای مغز به منزله سوخت به شمار می‌رود، کسی به این فکر نیفتاد که نقش مغز را در تنظیم قند خون مورد بررسی قرار دهد. تنها در سال‌های اخیر و با پیشرفت‌های نوین تکنیک‌های آزمایشگاهی که در راس آن‌ها ژنتیک قرار دارد، این موضوع مورد بررسی‌های بیشتر قرار گرفته و یقینا به اثبات رسیده است.

دکتر کان، که این نتایج انقلابی در سال 2000، از آزمایشگاه وی انتشار یافت ،می‌گوید: زمانی که دانشمندان توانستند قدرت دستکاری گیرنده‌های سلولی موش‌ها را در بافت‌های خاصی به‌دست بیاورند، موفق شدند نشان دهند موش‌هایی که در مغزشان گیرنده انسولین ندارند، نمی‌توانند گلوکز را به درستی تنظیم کنند و به دیابت مبتلا می‌شوند.

پژوهش‌های دیگری نشان داده‌اند که اسیدهای چرب آزاد و هورمون لپتین که از بافت چربی آزاد می‌شود، مستقیما پیام‌هایی را به یک ناحیه از مغز به نام هیپوتالاموس می‌فرستند.

 چند پژوهش جدید نیز حاکی از آنند که گلوکز خود می‌تواند مستقیما پیام‌هایی را برای هیپوتالاموس به همراه داشته باشد که برای تنظیم طبیعی قند خون در موش‌ها ضرورت دارد.

دکتر مایکل شوارتز، استاد دانشگاه واشنگتن، می‌گوید: «اگر مغز این پیام را دریافت کند که مقدار این هورمون‌ها و مواد مغذی در بدن شما کافی است، تولید گلوکز در کبد را کاهش داده و سطح قند خون را نسبتا پایین نگه می‌دارد، اما اگر مغز متوجه مقدار ناکافی این مواد در بدن شود، کبد را وادار می‌کند تا گلوکز بیشتری تولید کند. شواهد جدید نشان می‌دهند این موضوع سوخت و ساز گلوکز را مختل کرده و به بروز دیابت کمک می‌کند.»

 بنابر این به‌نظر می‌رسد مغز به «ندای رسیده» از سوی انسولین، لپتین، اسیدهای چرب آزاد و گلوکز گوش داده و سعی می‌کند آن‌ها را «بفهمد». خود مغز نیز در پاسخ، «نداهایی» را از طریق اعصاب خاصی به سلول‌های ماهیچه‌ها و کبد می‌فرستد. البته سازوکارهای دیگری نیز در کمک به مغز برای تنظیم قند خون نقش دارند.

 عجیب‌ترین عضو

 یکی از این سازوکارها به دخالت روده مربوط می‌شود که به‌نظر دکتر ریزا عجیب‌ترین قسمت قضیه است. وی می‌گوید: «غذا از راه روده به ما می‌رسد، پس حتما باید به روده هم دقت کنیم و در آن جا دنبال مولکول‌های تنظیم کننده قند خون باشیم؛ ولی تا همین اواخر افراد بسیار کمی به این فکر افتاده‌اند.»

 دکتر ریزا می‌گوید به‌نظر می‌رسد هورمون‌هایی که از روده کوچک آزاد می‌شوند، مستقیما با مغز و لوزالمعده «حرف می‌زنند» و به کاهش قند خون کمک می‌کنند. آن‌ها همچنین به حیوانات و انسان‌ها کمک می‌کنند تا کمتر غذا خورده و وزن کم کنند. در حال حاضر شمار زیادی از موادی که می‌توانند اثر هورمون‌های روده‌ای را تقلید کرده یا به عملکرد آن‌ها در بدن کمک کنند، در دست آزمایش بوده و 2 تای آن‌ها به‌عنوان دارو از سوی سازمان غذا و داروی آمریکا (اف.دی.ای) تأیید شده‌اند.

 با این وجود هنوز پیش‌بینی اینکه داروهای مختلف چگونه اثراتشان را بر بدن اعمال می‌کنند، دشوار است و به‌نظر می‌رسد آنچه در حال حاضر توجه پزشکان را برای درمان دیابت به شدت جلب کرده ممکن است دارای عوارض جانبی هم باشد. دانشمندان می‌گویند تصویر جدید از بیماری دیابت و درمان آن بسیار پیچیده است، اما تا پیش از این نیز همین طور بوده!

نیویورک‌تایمز
16 اکتبر 2007