يا بايد با اجتماعي همراه باشد و در جريان موج قرار بگيرد يا جريان ساز شود و اجتماعي را همراه خود كند. حال سؤال اينجاست كه چه كساني ميتوانند جريانسازي كنند؟
به اتفاقات اخير فضاي مجازي كه دقت كنيم ميبينيم هشتگها و جريانسازيها گاهي اوقات جهاني شدهاند و ابعاد گستردهاي پيدا كردهاند. در اين شرايط اگر ما پيشگام جريانسازي نباشيم چه اتفاقي ميافتد؟ درست مثل اين است كه هزاران نفر در منطقهاي جمع شده باشند و كسي نباشد كه هدايتشان كند. بعد ناگهان يك نفر فرياد بزند به اين طرف برويم و همه به آن طرف حركت كنند. چه اتفاقي خواهد افتاد؟ همه كوركورانه دنباله رو صدا ميشوند؛ درست مثل وقتي كه كاربران به تحريك يك فرد زير پست يك شخصيت ميروند و شروع به فحاشي ميكنند.
دليل چنين حركتهايي اين است كه افراد جريان ساز سكوت كردهاند يا راه بهتري را جلوي افرادي كه دنبال موج هستند قرار ندادهاند؛ در واقع كسي موج را ايجاد كرده كه صلاحيت اين كار را نداشته است. در شبكههاي اجتماعي افراد بهدنبال فرصتي براي يك كار جمعي هستند و ميخواهند با هم همراه شوند. در چنين فضايي ما بايد هر روز جريانسازي كنيم و هر روز به جهت دهي افراد مشغول باشيم و خوراك سالم و مناسب براي اين شبكهها فراهم آوريم.
مثلا همانطور كه در فضاي حقيقي هيئت داريم، جشن و عزا داريم و مردم ميتوانند انتخاب كنند كه در اين گردهماييها شركت كنند، بايد در فضاي مجازي هم فعال عمل كنيم و از انفعال و بيجهتي دور بمانيم. مثل روحانياي كه هر روز پاي منبر ميرود و با طرح مسائلي ذهن شنوندگان خود را درگير ميكند، نخبگان ما هم بايد هر روز موضوعي براي جهت دادن به افراد و درگير كردن ذهن آنها در فضاي مجازي داشته باشند. اگر چنين نكنيم ممكن است افرادي كه صلاحيت اين كار را ندارند، مشغول اين جريانسازيها شوند. جريانسازي و ايجاد موج، كاري نيست كه الزاما حكومت بخواهد آن را انجام دهد و مردم را وادار كند به يك موضوع توجه نشان دهند. حتي اگر يك رسانه يا حكومت موجي ايجاد كند، باز اين مردم هستند كه تصميم ميگيرند به موج بپيوندند يا نه. ما بايد افرادي را داشته باشيم تا جرقههايي را در جامعه ايجاد كنند و به مخاطب پيام دهند. مخاطب، خود پيام مناسب را پيدا كرده و دنبال ميكند.
عدهاي معتقدند كه جريانسازي تصادفي رخ ميدهد؛ يعني موضوعي پيش ميآيد و بعد مردم به آن واكنش نشان ميدهند و همراه موج ميشوند. اين در موارد معدودي درست است اما پشت اكثر موجهاي شبكههاي اجتماعي طراحي وجود دارد؛ طراح يك موج هر كسي ميتواند باشد؛ مهم اين است كه فرد بداند چگونه و بهصورت حرفهاي موج را ايجاد كند. در فضاي رسانهاي امروز كشور، رسانههاي ما فاقد قدرت جوسازي و جريانسازي هستند چون هنوز در شيوههاي ارتباطي سنتي و ادبيات قديميشان بهسرميبرند. رسانهها بايد خود را به روز كنند تا قدرت جريانسازي داشته باشند. در دنيا هم آن رسانههايي ميتوانند جريانسازي كنند كه بهتر و بيشتر با زبان مردم انس گرفتهاند و توانستهاند ضرورتهاي فضاي مجازي را بشناسند.
در مجموع بايد گفت كه ضرورتهاي فضاي مجازي ايجاب ميكند كه استادان و افراد نخبه وارد اين حوزه شوند، ايده پردازي كنند و خود شروعكننده موجهاي فضاي مجازي باشند اما متأسفانه گاهي نخبگان، فضاي مجازي را چيزي متعلق به عوام يا جوانان ميدانند و از آن دوري ميكنند. در تمام دنيا همه نخبگان در سطوح مختلف سياسي، علمي، فرهنگي و... به اين نتيجه رسيدهاند كه براي گفتن حرفشان، براي آنكه از جريان زنده اجتماع دور نمانند و براي آنكه شنيده شوند و تأثيرگذار باشند، بايد در شبكههاي اجتماعي حضور داشته باشند، اما نه حضور گاهبهگاه و منفعل كه ماهي يكبار اكانت خود را به روز كنند بلكه حضوري هر روزه، مداوم و اثرگذار كه مخاطب را تحتتأثير قرار بدهد و جريان ايجاد كند. درست مثل روحانياي كه هر روز پاي منبر ميرود و هر روز موضوع تازهاي براي طرح كردن دارد.