در اين هياهوي رنگها و صداها، در تردد بيامان هنجارها و ناهنجارها، خانواده بهسان مجموعهاي پويا و زايا، بر اساس فرهنگي كه برگزيده و سبكي كه در زندگي انتخاب كرده، به سمت ايدهها و آرمانهايي در حركت است. بعضي به ميانه راه نرسيده، زير چرخهاي خردهفرهنگي بزرگتر له ميشوند، بعضي ديگر نگران از شلوغي مسير، بيراهه را انتخاب ميكنند. گروهي گمشده در هزار راه انتخابها، سرگردان ميشوند و بعضي هم، محكم و بينا، راه خود را ميان انبوه تبليغها و تهديدها باز ميكنند و سالم و سربلند به چشماندازهاي خود ميرسند.
ناگفته پيداست كه چشم داشتن به تزيينات ميان راه و خيره ماندن به جلوهگريهاي بيرون، مسير خانوادهاي را سد ميكند كه لذت همنشيني با هم را نچشيده و گرمي همصحبتي با هم را تجربه نكرده باشد. سست ماندن در مسير، سهم خانوادهاي است كه انسجام خود را از دست داده و تند تاختن در راه، خطاي خانوادهاي كه انديشه را از خود دور كرده.
ترسيم چشمانداز مسير در تراز خانواده ايراني اسلامي، در هر قدم، از يك سو پيوند ميان اعضاي خانواده را با علقه عاطفه محكمتر ميكند و از سوي ديگر شادابي و اميد به حيات را در دل هر يك بيشتر ميكند. چشماندازي كه قلهاش خانوادهاي پر تلاش و توليدگر، شاد و آرام، منسجم و پرهيزكار است.
خانواده در چنين ترازي، در هياهوي ديوانهوار زندگي امروز، نواي آرامي مثل صداي خوش مادر دارد و در سرعت جنونآميز التهابها، تكيهگاهي مثل پدر. چنين خانوادهاي در ازدحام كمبودها، نعمتي مثل پسر دارد و در خشونت اتفاقها، گلي مثل دختر. در اين نگاه، خانواده نقطهاي مركزي در جهان است، جايي كه مايه دل بستگيهاست و اسباب دلآسودگيها، انسان ميسازد و رشد ميدهد و تربيت ميكند و بال ميدهد و در اين ميان، نقطه اتصال نسلهاست، مرز انتقال فرهنگها و بستر رشد انديشهها.