اگر به برترين آثار سينماي جهان نگاهي بيندازيم، به انبوه فيلمهاي اقتباسي و داستانگو برميخوريم. هر چند اين موضوع در ايران تا حدي مهجور مانده و مشخص نيست چرا سينماگران به آساني به روايت تصويري از داستانهاي بومي تن نميدهند. جنگ 8ساله ما كه گنجي عظيم از دل آن بيرون آمده، در اين سالها كمتر مورد توجه قرار گرفته و شايد تعداد فيلمهاي سينمايي كه براساس روايتهاي معتبر جنگي ساخته شدهاند، به انگشتان 2دست هم نرسد.
- اوضاع خوب نيست
گلعلي بابايي، نويسنده و پژوهشگر دفاعمقدس كه در سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاعمقدس مديريت بخش هنري را عهدهدار بوده، با اشاره به كتابهاي منتشرشده در حوزه دفاعمقدس به همشهري ميگويد: «اوضاع اقتباس ادبي در حوزه داستانهاي دفاعمقدس خوب نيست و بهنظر ميرسد سينماگران رغبتي براي ورود به اين عرصه نشان نميدهند.
البته دليل آن را بايد از سينماگران پرسيد اما به حتم اين بيرغبتي بهدليل بودجه نيست. اگر فيلمسازي بخواهد يك فيلم بسازد، همان هزينهاي را ميكند كه براي فيلم جنگي.» بابايي ادامه ميدهد: «نويسندگان در سينماي اقتباسي نيمي از راه را براي فيلمساز هموار كردهاند اما كارگردان رغبتي براي ادامه دادن نيمه ديگر راه ندارد. شايد در توليد فيلمهاي شخصيتمحور مشكلاتي براي فيلمساز ايجاد شود و حساسيتهايي وجود داشته باشد اما درباره فيلمهاي عملياتمحور و تاريخمحور به آن شكل مشكلي وجود ندارد. بهنظرم جنگ هم متولي ندارد كه بخواهد براي فيلمساز سختگيري كند.»
- كتابها جذابترند يا فيلمها؟
يكي از جنجاليترين اقتباسهاي سينمايي اين سالها از ادبيات دفاعمقدس «پاداش سكوت» مازيار ميري است كه براساس داستاني از «من قاتل پسرتان هستم» احمد دهقان ساخته شد. محمدعلي آهنگر «بيداري روياها» را براساس يكي ديگر از داستانهاي همين مجموعه ساخت و خسرو معصومي سراغ داستاني از من قاتل پسرتان هستم رفت و «خرس» را براساس آن روايت كرد؛ فيلمي كه هرگز رنگ پرده نقرهاي نديد و همچنان توقيف است.
از ديگر كتابهايي كه در دهه80 مورد استفاده سينماگران قرارگرفت، مجموعه «داستانهاي شهر جنگي» حبيب احمدزاده بود كه كيومرث پوراحمد «اتوبوس شب» را از روي آن ساخت. «ملكه» آهنگر هم برداشتي از «پر عقاب» همين نويسنده بود و بسيار تحسين شد. با وجود ساخته شدن چند فيلم خوب دفاعمقدسي، برخي بر اين عقيده بودند كه حق داستانها روي پرده ادا نشده و نسخه مكتوب جذابتر از آب درآمده است.
- مخاطب انبوه، سختگيري بيشتر
احمد اكبرپور كه با «قطار آن شب» جايزه كتاب سال را برده، درباره اقتباس سينمايي از ادبيات دفاعمقدس نظري متفاوت نسبت به بابايي دارد. او به همشهري ميگويد: «با توجه به مخاطبان كتاب با شمارگان هزار تا 3هزار نسخه، طبيعي است كه سختگيريها در حوزه فيلمسازي با توجه به انبوه مخاطبان بيشتر باشد. در حوزه دفاعمقدس حمايت دولتي وجود دارد و شرايط براي توليد فيلم مناسبتر است اما سختگيريها و مميزيهاي سليقهاي باعث ميشود فيلمسازان كمتر سراغ داستانهاي جنگي بروند. دليل ديگر هم اين است كه كتابها و داستانها قابليت تبديل شدن به فيلم را ندارند.»
- شيار و غبار در اوج
«به كبودي ياس» جواد اردكاني فيلمي است براساس روايت زندگي شهيد عبدالحسين برونسي در كتاب «خاكهاي نرم كوشك» و شهرام اسدي هم «شب واقعه» را براساس كتاب زندگي درياقلي سوراني ساخت اما شايد مهمتر از همه اينها در سالهاي اخير، «شيار143» باشد كه نرگس آبيار آن را براساس كتاب «اختر و روزهاي تلواسه» به تصوير كشيد و حسابي درخشيد. محمدمهدي مهدويان هم براي روايت زندگي سردار جاويدالاثر احمد متوسليان سراغ «همپاي صاعقه» حسين بهزاد و گلعلي بابايي رفت و «ايستاده در غبار» را ساخت.