اين حادثه ساعت 15روز 28خردادماه سال 94در شرق تهران اتفاق افتاد. در آن روز به قاضي سعيد احمدبيگي، كشيك جنايي پايتخت خبر رسيد جواني كه به ضرب چاقو مجروح شده، در بيمارستاني جان خود را از دست داده است. بررسيهاي اوليه نشان ميداد مقتول به ضرب چاقوي برادر بزرگترش از پا در آمده است. تحقيقات براي دستگيري قاتل ادامه داشت تااينكه او 3ساعت بعد به كلانتري رفت و خودش را تسليم كرد. متهم در اعترافاتش گفت: من و برادرم مشكلي با يكديگر نداشتيم.
آن روز من سر كار بودم كه خواهرم تماس گرفت و گفت محمد با مادرمان درگير شده و روي مادرم دست بلند كرده است. من هم خودم را به خانه رساندم و وقتي صورت زخمي مادرم را ديدم خيلي عصباني شدم و شروع به جر و بحث با برادرم كردم. سپس هر دو از خانه بيرون رفتيم و در كوچه با چاقويي كه از آشپزخانه برداشته بودم ضربهاي به پهلوي او زدم. چند ساعت بعد وقتي فهميدم او فوت شده به كلانتري رفتم. متهم ادامه داد: همسرم 7ماهه باردار است و 2ماه ديگر پدر ميشوم اما حالا به اتهام قتل برادرم گوشه زندان افتادهام.
در ادامه مأموران به تحقيق از مادر متهم پرداختند. او گفت: پسر كوچكترم عصبي بود و گاهي من را كتك ميزد. آن روز هم خيلي عصباني بود و غذا ميخواست اما چون غذا آماده نبود با من درگير شد و با ليوان به سرم كوبيد. اما بعد برادر بزرگترش كه ماجرا را فهميد با او درگير شد. حالا هم من از پسر بزرگترم شكايتي ندارم و ميخواهم زودتر آزاد شود و به زندگياش برسد.
با اينكه پدر و مادر مقتول فرزند بزرگشان را بهخاطر قتل برادر كوچكش بخشيدند، اما اين پايان كار نبود. چرا كه او بايد به لحاظ جنبه عمومي جرمي كه مرتكب شده محاكمه شود. در چنين شرايطي پرونده وي به شعبه چهارم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد و قرار است بهزودي محاكمه شود.