اين وظيفه متوجه خانوادههاست كه فردي را اين چنين رشد دهند. نمونه چنين تربيتي در ماجراي كربلا كسي نيست به جز حضرترقيه(س). امروزه از معايب عـمده تـربيت كودك در رابطه بـا سبك زندگي اين است كه برخي تصور ميكنند در برابر كودك مسئوليتي جز تأمين نيازهاي مادي او ندارند و كودك خودبهخود تـربيت ميشود. اين عدماحساس مسئوليت تربيتي در ميان برخي والدين از چالشهايي است كه جامعه امـروزي بـا آن مـواجه است و پيامبر اسلام(ص) آن را پيشبيني كرده و براي رهايي والدين از اين چالش، فرمودهاند:«از ناحيه پدران بر سر فرزندان آخر الزمـان چـه خواهد آمد؟!»پرسيده شد:«اي رسول خدا! آيا از آنروكه پدرانشان مشركند؟» فرمود:«نه بلكه از پدراني مؤمناند كه بـه فـرزندانشان چـيزي از واجبات ديني نميآموزند؛ بلكه آنان را از آموختن منع ميكنند و به سود اندكي از دنيا كه از فرزندانشان به ايشـان ميرسد، رضايت ميدهند و من از آنها بيزارم و آنان نيز از من بيزارند».
در تربيت كودك بايد همه ابـعاد وجـودي وي مـتناسب با سن و موقعيت رشدش مورد توجه باشد و تمام جنبههاي وجودي و شـخصيتي او بـه حد كافي پرورش يابد و هيچ جنبهاي مورد غفلت قرار نگيرد بهعبارت ديگر همه توانمنديهاي كودك در ساحتهاي مـختلف بـاهم رشـد كنند.شايد روز سوم محرم كه معمولا مردم در تكايا بر غم حضرت رقيه(س) ميگريند، بهانهاي باشد تا كمي به نوع تربيت فرزندانمان بيشتر بينديشيم. آري، نمونه يك تربيت مناسب را بايد در كودك سهساله دشت كربلا ديد؛كودكي كه با تمام وجودش لغاتي همچون جنگ، عطش، آتش، تير، نيزه و اسارت را لمس كرد؛ لغاتي كه كودكان ما آنها را شايد فقط در داستانها ديده يا شنيده باشند. و شنيدن كي بود مانند ديدن؟ بهراستي چهكسي تاب و توان و تحمل آن ظلمهايي كه در عصر عاشورا و بعد از آن در كوفه در حق اين كودك انجام شد را دارد؟ چهكسي ميتواند سر جدا شده پدرش را روبهروي خود ببيند و جان ندهد؟