همشهری دو - سید مهدی سیدی: بعدازظهر عاشورا و در دقایق آخر نبرد، حسین(ع) ایستاده در میدان، طفل ۶ماهه خود را روی دست بلند می‌کند و برای این فرزند تشنه و نیمه‌جان آب می‌طلبد اما دشمن در برابر این حاجت حسین(ع)، با پرتاب یک تیر سه‌شعبه، سرخی خون یک شهید خردسال را هم در پرونده عاشورا حک می‌کند.

تفسير اين اتفاق چندان ساده نيست. اين شهادت يكي از دردناك‌ترين صحنه‌هاي كربلا و از زمره بزرگ‌ترين هزينه‌هايي است كه سيدالشهداء پرداخته است. مسئله اباعبدالله(ع) با حكومت اموي چيست كه حاضر مي‌شود تا اين حد از جسم و جان خود و عزيزانش گذرد؟ قاعدتا مسئله بايد به‌غايت بغرنج و پيچيده باشد. صحبت از يك انحراف جدي در حكومت وقت است كه حسين(ع) براي اصلاح آن راهي جز انتخاب اين منظومه فداكاري و مجاهدت بي‌بديل ندارد.

آن انحراف چيست؟ حكومت به سردمداري يزيد به يك توطئه بزرگ مبادرت كرده است و مي‌خواهد معيارها و ملاك‌ها را جابه‌جا كند. او تصميم دارد ارزش‌ها را با ضد‌ارزش‌ها و خوب‌ها را با بدها جابه‌جا كند. حسين(ع) حرفش اين است كه ما نبايد اجازه دهيم ملاك‌هاي حق و باطل جابه‌جا شود. چگونه مي‌شود متصدي حكومت خودش سگ باز باشد، شرابخوار باشد و در ملأعام مرتكب فسق و فجور شود، آن‌وقت دينداري رونق داشته باشد، اگر اين روند خطرناك ادامه پيدا كند در آينده چيزي از اسلام واقعي باقي نمي‌ماند. براي همين، موقعي كه مي‌شنود يزيد از ايشان بيعت طلبيده، مي‌فرمايند: «و علي الاسلام السلام»، يعني با اين روند، كم‌كم بايد با اسلام خداحافظي كرد.

پس آن‌چيزي كه حسين(ع) را تمام قد و قامت به ميدان مي‌كشد، خطر جابه‌جايي معيارها و ملاك‌هاست. لطف حسين(ع) به تاريخ آن است كه با اين حركت اعتراضي، ترازي از حفظ معيارها و روش محكمي براي مبارزه با كجروي‌هاي فرهنگي- عقيدتي ارائه مي‌كند. مقابله با انحراف دين، يكي از اصلي‌ترين فلسفه‌هاي حركت امام حسين(ع) است. براي همين است كه يك مصلح اجتماعي بايد با تمام قوا دربرابر اين تغيير بنيادين معيارها به‌پا‌خيزد. پس اگر بپذيريم امام حسين(ع) الگوي همه آدم‌هاي دردمند و صاحب دغدغه است، بايد باور كنيم كه هركس و در هركجاي تاريخ كه با اين آفت مواجه شود بايد حركتي از جنس عاشورا انجام دهد.