پاسخ: براي رسيدن به جواب ابتدا بايد واژه خودكشي را بررسي كرد. خودكشي به دو شكل معنا ميشود؛خودكشي بهمعناي خاص، و آن زماني است كه شخص در انجام وظايف خود نااميد و سرخورده و به نوعي از آن سرباززده است لذا با دست خود جان خود را ميگيرد تا تلويحا ثابت كند كه مسئوليتگريز است تا مسئوليتپذير. خودكشي بهمعناي عام همزماني است كه شخص براي رسيدن به چيزي كه عقل آن را بيهوده و بيارزش ميداند جان خود را به خطر بيندازد و تباه كند.
با واضح شدن معناي خودكشي خواهيم فهميد كه هر دوي اين موارد در حركت امام(ع) منتفي است. نخستين مورد بسيار روشن است كه در مورد حضرت صدق نميكند چرا كه حركت امام براي قيام در برابر ظلم نشانه مسئوليتپذيري امام بوده و نهتنها نسبت به وظيفه خود غافل و نااميد نبودند بلكه با تمام قدرت به سوي هدفشان حركت ميكردند. اما دومين مورد زماني صادق است كه بگوييم آقا در راه چيز بيارزشي با دشمن روبهرو شده و خون خود را هدر دادهاند. اين مورد هم درباره امام صدق نميكند چرا كه در راه باارزشترين چيزي كشته شده كه همه انبياء و ائمه و خوبان كشته شدهاند و آن چيزي نيست جز دين خدا. براي بهتر فهميدن مطلب سؤالي ميكنم. آيا اگر كسي به جان فرزندان شما حمله كند و قصد كشتن آنها را داشته باشد و شما بدانيد كه درصورت دفاع از فرزندانتان، خودتان كشته ميشويد آيا اين كشته شدن در مسير حفظ سرمايههاي زندگيتان را خودكشي ميناميد يا اينكه خود را «كشتهفاخر» ميدانيد؟
يقينا نه شما و نه هيچكسي آنرا خودكشي نمينامد بلكه آنرا مدال افتخار و ايثاري براي خود ميداند .حسين(ع) و يارانش با علم به شهادت، جان خود را دادند تا بهتر از آن را حفظ كنند و اين عقلانيترين رفتار است كه «مهمي» را از دست بدهي تا «مهمتري» را حفظ كني و كمي را ببخشي تا زيادي را بهدست بياوري. در واقع امام ميدانستند شهادتشان دو ثمره با ارزشتر از جان به ارمغان دارد؛ اول حفظ دين، دوم هم آنكه پايههاي حكومت فاسد بنياميه ويران و راه ظلمهاي بيشتر بسته شد.