اصغر بادپر: جهان خانه‌ی همه‌ی ماست، اما واقعیت‌هایی در این جهان هست که توجه بیش‌تری می‌طلبد.

54 ماده‌ی پیمان‌نامه‌ی جهانی حقوق کودک از اين خبر مي‌دهند كه کودکان جهان، مشكلات و نيازهايي دارند؛ و حقوقي که هر کدام چند زير شاخه دارد و باید به آن‌ها رسيدگي شود.

فكر مي‌كنيد چند نفر پیمان‌نامه‌ی جهاني حقوق کودک را خوانده‌اند و از محتوای آن خبر دارند؟ اصلاً چند نفر به این فکر کرده‌اند كه چرا يك روز (16 مهر) به‌عنوان روز جهانی کودک انتخاب شده؟ و ربط این پیمان‌نامه با روز جهانی کودک چیست؟

ماجرا به سال 1946 میلادی و یا همان سال 1325 خورشیدی خودمان برمی‌گردد. جنگ جهانی دوم تمام شده بود و تعداد زیادی کودک بی‌پناه و آسیب‌دیده در کشورهایشان وضعیت ناگواری داشتند.

بنابراین در اولین نشست مجمع عمومي سازمان ملل متحد پس از جنگ، به‌منظور حمايت از کودکان، مرکز يونيسف (ابتدا «انجمن بين‌المللي ويژه‌ي کودکان سازمان ملل» نام داشت)، ایجاد شد تا به نیازهای فوری این کودکان پاسخ دهد و در سال 1332 (1953 میلادی)‌ مقرر شد كشورها يك روز را به‌عنوان روز جهاني کودک انتخاب كنند.

پیمان‌نامه‌ي جهاني حقوق کودک هم در سال 1368(1989 میلادی) در مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصویب شد و ۱۹۳ کشور این سند را امضا کردند تا پذیرفته‌ترین سند حقوق بشر باشد.

ما از چند نوجوان خواستیم این پیمان‌نامه را بخوانند، یکی از ماده‌های آن را انتخاب کنند و در مورد آن برای هم‌سن‌و‌سال‌هاي خود، مطلبي بنویسند.

 

 

  • کسی حواسش هست؟

 

ماده‌ي ۳۹:کودکان جنگ

هیچ چیز در دنیا زشت‌تراز جنگ نیست.

هروقت، خبری از جنگ، درهر جایی از این دنیا منتشر مي‌شود، من فکرم فقط به سمت بچه‌های آن‌جا مي‌رود. فكر مي‌كنم: «چه به سر آن‌ها آمده؟چند نفرشان زخمی شده‌اند؟ کدام يك مادر و پدر و خانواده‌اش را از دست داده؟ او تک وتنها چه‌کار می‌خواهد بکند؟

همیشه این دغدغه را دارم که مسئولان کشوری که درحال جنگ است، فرصت دارند حواسشان به بچه‌های بی‌پناه و جنگ‌زده باشد؟

شنیده بودم در هشت سال دفاع مقدس، وقتی جایی مورد حمله قرار می‌گرفت، گروهی از آدم‌ها می‌رفتند، بچه‌ها را جمع می‌کردند و می‌بردند جایی که خطرش کم‌تر  باشد و از آن‌ها خوب مراقبت می‌کردند.

اما همه‌جاي دنیا هم چنین‌گروه‌هايي هستند؟! چرا كسي نيست از بچه‌ها مراقبت كند تا هرچند وقت يك‌بار، جسد بی‌جان بچه‌ها در سواحل دریاها نيفتد؟

به نظرم توان‌بخشی و حمایت و به‌خصوص مراقبت از بچه‌های جنگ، مهم‌ترین ماده‌ي این پیمان‌نامه است، چون فکر می‌کنم فقط جنگ می‌تواند همه‌ی زندگی یك بچه را از او بگیرد.

ساحل حسینی، 16ساله

 

  • اسپندهایی در دستان تو...

 

ماده‌ي 32: کودکان کار

کودکی‌هایت دست در دست زن‌هایی که اسپند دود می‌کردند، گذشت...

تا آمدی بفهمی،اسپندها در دست تو بود...

برای خرید تکه نانی، به امید سکه‌ای، برای ماشین‌هایی که قيمتشان از خون‌بهاي تو بیش‌تر است، اسپند دود کردی. تویی که آن روز دیدمت، هم‌سن خودم بودی.

مثل همیشه غمِ عالم وجودم را گرفت که ديدم به‌جای درس خواندن و داشتن دفترهای فانتزی، کتابی را از توی سطل زباله برداشتی.

آن‌را ورق می‌زدی، عکس‌هایش را نگاه می‌کردی و ترازویی جلوی کتاب ‌گذاشته بودی به امید عبور رهگذری كه بخواهد چاقی ناشی از پرخوری را وزن کند و سکه‌ای برایت پرت کند...

من هم مانند تو نوجوانم.

تو را درک می‌کنم، می‌دانم که حسرت داشتن یک دست لباس ورزشی و بازی در چمن مدرسه‌ي فوتبال را مي‌خوري. می‌دانم آرزو داری درس بخوانی. می‌دانم آرزو داری به جای آب تنی در آب‌نمای وسط میدان، به استخر و سونا بروی ....

پدر و مادرها، بزرگ‌ترها! درست است خداوندی که آنان را آفریده، روزی آن‌ها را هم می‌دهد، اما شما هم در برابر کودکان مسئولید.

حسین آرام، 15ساله

 

  • حق داشتن بهترین زندگی را داری

 

ماده‌ي 27: سطح زندگی

هیچ‌کس در این‌که چگونه به دنیا می‌آید و در چه موقعیتی پا به این جهان می‌گذارد، نقشي ندارد. يا  اين‌كه نمي‌تواند انتخاب كند در چه خانواده‌ای و با چه مشکلاتی، زندگي را آغاز كند.

با اين‌كه هیچ کس نمي‌تواند در بدو تولد، چگونه زندگی‌کردن را انتخاب کند، اما می‌تواند در آینده راه و روش زندگي خود را انتخاب کند.

شاید به دنیا آمدن در هر دوره، خانواده و موقعیت مالی یا معنوی خاص، تأثیر خودش را بر زندگی فرد بگذارد و او تصمیمی اشتباه برای فرداهایش بگیرد.

در هرحال همه‌ی کودکان حق بهترین زندگی را، در بهترین موقعیت‌ها، بهترین خانواده‌ها، بهترین موقعیت‌های مالی و... دارند و مستحق احترام و تکریم‌اند.

وقتی خانواده‌ها توان برطرف کردن نیازهای فرزندان را ندارند یا نمی‌توانند زندگی معمولی و امني برای بچه‌ها فراهم آورند و یا بچه‌هایی باشند كه مورد آزار و اذیت والدین قرار می‌گیرند، آیا نباید سازمانی وجود داشته باشد كه از آن‌ها حمایت كند تا آن‌ها هم بتوانند طعم بهترین زندگی‌ها را بچشند؟

با این بند پیمان‌نامه موافقم. چرا که  بچه‌هایی هستند که به‌خاطر مشکلات کوچک دچار محرومیت‌های بزرگ مي‌شوند.

الهه پاک، 16ساله

 

  • خانه‌ی ناامن!

 

ماده‌ی 19: منع بدرفتاری با کودک

برای من این بند مهم است، چون وقتی مثلاً حتی پدر و مادری فرزندشان‌ را جدی دعوا می‌کنند، آن فرزند که به‌جز پدر و مادر پناهی ندارد، به چه دلخوش باشد؟

حالا وقتی بدرفتاری‌های دیگری را می‌شنوم، بیش‌تر ناراحت می‌شوم.

دلم می‌خواهد کسی یا سازمانی باشد که از آن بچه‌ها حتي در برابر پدر و مادر حمایت کند، چون همیشه وقتی بچه از هر اتفاقی ناراحت و یا اذیت می‌شود به پدر و مادرش پناه می‌برد؛ حالا اگر پدر و مادر او را اذیت کنند، خیلی وضع وحشتناک می‌شود.

به نظرم بدترین حالت این است که کودک در خانه‌ی خودش که بايد امن‌ترین جای دنیا براي او باشد، احساس امنیت نکند و مورد ظلم قرار بگیرد.

باربد محمدی، 14ساله