از هر طرف كه وارد اين محله شوي، شور و شوق مردم را براي برگزاري مراسم عزاداري ميبيني. هيئتهاي كوچك و بزرگ يكي پس از ديگري پذيراي مهمانان اباعبداللهحسين(ع) است. عزاداران در مسجد، خيابان، هيئت و... جمع شدهاند و هر فردي در حد توانش كاري انجام ميدهد؛ يكي چاي ميريزد، ديگري ديگ بزرگي را جابهجا ميكند، آن طرفتر يك نفر سربندهايي را توزيع ميكند كه نام ائمهاطهار(ع) روي آنها نوشته شده است و...؛ همه و همه، مرد و زن، پير و جوان و كودك و بزرگسال، مشغول انجام كاري هستند تا ثوابي ببرند و خدا حاجت دلشان را بدهد. ميان تمام هيئتهاي بزرگ، يك هيئت وجود دارد كه در ابتداي يك كوچه قرار گرفته، اين هيئت از هر لحاظ با هيئتهاي ديگر تفاوت دارد چون يكي از كسبه محله، آن را بهخاطر پسر 7سالهاش راه انداخته است؛ هيئتي براي كودكان و نوجوانان كه ميتوانند در كنار هم جمع شوند و عزاداري بر پا كنند.
هيئتهاي زيادي در سراسر كشور وجود دارند كه هركدام از بانيان آنها علاوه بر علاقهاي كه به امامحسين(ع) دارند، بهدليل حاجت رواشدن، نذر خود را ادا ميكنند. صمد آقازاده كاسب محله جواديه هم از اين امر مستثنا نيست. او علاوه بر اين هيئتي كه براي كودكان و نوجوانان محله برپا كرده، يك چايخانه نيز راه انداخته است كه بين عزاداران حسيني، چاي توزيع ميكند.
او درباره اين چايخانه و ماجراي راهاندازي هيئت كودكان و نوجوانان چنين ميگويد: « حدود 11سال است كه چايخانه علي اصغر(ع) را به عشق امامحسين(ع) راه انداختهايم و از ساعت 10صبح تا حدود يك شب بين عزاداران چاي توزيع ميكنيم. اين چايخانه، 15روز اول محرم برپاست. من همه زندگيام را از خدا و امامحسين(ع) دارم حتي پسرم را امامحسين(ع) به من داده است به همين دليل هر سال محرم چايخانه را برپا ميكنم و به لطف خدا روزبهروز بركت در زندگيام بيشتر و بيشتر ميشود.
اول يك سماور كوچك داشتيم ولي به لطف خدا الان با سماور بزرگي كه خريدهايم به اندازه 1200 ليوان، ميتوانيم چاي خدمت عزاداران تقديم كنيم». آقازاده بعد از اين صحبتها دستش را روي شانه پسرش ميگذارد و ادامه ميدهد: «يك روز قبل از محرم پسرم به اصرار از من خواست كه يك هيئت مختص بچههاي همسن و سالش راه بيندازم، به همين دليل تصميم گرفتم از همين محرم، يك هيئت براي او و كودكان همسن و سالش راهاندازي كنم و نتيجه، همين هيئتي شد كه بچهها از آن به خوبي استقبال كردهاند. بهنظرم اگر كودكان از سن پايين در اين عزاداريها باشند و با راه ائمهاطهار(ع) آشنا شوند، تأثيرات بسيار خوبي در بزرگسالي برايشان خواهد داشت. انجام چنين كاري علاوه بر اينكه ثواب دارد، يك نوع فرهنگسازي هم بهحساب ميآيد.
بهنظرم اگر شهرداري هم براي برگزاري هيئتهاي كودكان حمايتهايي را انجام دهد، ميتوان اين هيئت يا هيئتهاي مشابه آن را توسعه داد و تعداد بيشتري از كودكان را به اين مراسم عزاداري دعوت كرد».
- آرزويي كه برآورده شد
7سال دارد و با شور و اشتياق فراوان بين همسن و سالهايش مشغول سينهزني است و هر از گاهي جلوي در ميآيد تا عزاداران همسن و سالش را به داخل هيئت دعوت كند. نامش محمد آقازاده است؛ پسري كه علاقه خاصي به امامحسين (ع) دارد و پدرش او را به آرزويش رسانده؛ يعني همان برپايي هيئتي مخصوص كودكان و نوجوانان. او ميگويد: «امامحسين(ع) را خيلي دوست دارم. هر سال با بابا به هيئتهاي بزرگسالان ميرفتم. امسال به بابام گفتم يك هيئت براي من و بچههاي همسن و سالم راه بيندازد و يك روز كه از مدرسه برگشتم، ديدم بابا روي همه ديوارهاي طبقه پايين خانهمان پارچه و پرچم مشكي زده است. خيلي خيلي خوشحال شدم. همه بچههاي محله به هيئت ما ميآيند و حتي همكلاسيهايم هم در مراسم شركت ميكنند. به همه بچههايي كه براي عزاداري به هيئت ميآيند، سربند ميدهم. هيئت ما، طبل و سنج دارد و با بچهها جلوي در هيئت هم جمع ميشويم».
- صداهاي دلنشين
تعدادشان زياد است و بيشترشان لباس مشكي بر تن كردهاند؛ آنقدر زياد هستند و با شور و اشتياق از هيئت مخصوص بهخودشان استقبال كردهاند كه فضايي براي ايستادن بزرگترها باقي نمانده است. اين هيئت كاملا مخصوص خودشان محسوب ميشود و هر جور كه بخواهند عزاداري ميكنند. با نظم در كنار يكديگر ايستادهاند و سينه ميزنند و آنقدر عزاداريشان پرشور است كه توجهي به دور و برشان ندارند. اينكه چهكسي ميآيد و ميرود هم برايشان چندان مهم نيست، تنها هدف آنها عزاداري براي آقاامامحسين(ع) است و سن كمشان هم چيزي از برگزاري خوب مراسم كم نميكند.
2 مداح، در اين هيئت نوحهخواني ميكنند؛ يكي از آنها 20سال دارد و از روي علاقه، با اين هيئت همكاري ميكند. محمدرضا صابر جواني است كه صداي دلنشيني دارد. او در رابطه با مداحي چنينجايي ميگويد: «حدود 4سال است كه براي هيئتهاي مختلف مداحي ميكنم و وقتي ديدم چنين جايي براي كودكان و نوجوانان راهاندازي شده است، تصميم گرفتم در آن هم حضور داشته باشم. بچهها استقبال خيلي خوبي از مراسم عزاداري اين هيئت داشتهاند و حدود يك ساعت برايشان مداحي ميكنم. واقعا وقتي بچهها از اين سن، حسيني بار بيايند، اين مسئله تأثير بسيار خوبي روي زندگيشان خواهد گذاشت».
يكي ديگر از مداحهاي اين هيئت، 13سال دارد و از اينكه در اين هيئت مداحي ميكند بسيار خوشحال است. ابوالفضل جهدي ميگويد: «حدود 2سال است كه براي هيئتهاي بزرگسالان و هيئت مدرسهمان مداحي ميكنم. امسال هم تصميم گرفتم در كنار همسن و سالهايم مداحي كنم كه حس خوبي برايم دارد. بچهها به خوبي با مداحها همراهي ميكنند و اين هيئت خيلي منظم است».
- نظم حرف اول را ميزند!
يكي از ويژگيهايي كه هر هيئتي بايد داشته باشد، نظم است و بدون نظم برگزاري مراسم عزاداري چندان راحت نخواهد بود به همين دليل كودكان و نوجوانان هم تا جاي ممكن سعي كردهاند مانند هيئت بزرگسالان در حفظ نظم بكوشند. يكي از بچهها كه بسيار صبور، باحوصله و خوش برخورد است، مسئوليت نگهداري كفشها را بر عهده گرفته و آنها را بهصورت مرتب جفت ميكند تا پس از برگزاري مراسم عزاداري، بچهها مجبور نباشند براي مدت طولاني بهدنبال كفشهاي خود بگردند. نامش ابوالفضل بهرامي است و 14سال سن دارد. او از ابتدا تا انتهاي مراسم عزاداري، چند ساعت ميايستد و به اين شكل به عزاداران كوچك خدمت ميكند.
ميگويد: «من هم به هيئتهاي بزرگسالان ميروم و هم به اين هيئت ميآيم. عزاداري در هيئتي كه همه همسن و سالت باشند راحتتر است و خيلي خوشحالم كه چنين هيئتي به اين شكل برپا شده است. علاوه بر اينجا در مراسم عزاداري مدرسه نيز شركت ميكنم و اگر وقت داشته باشم در ايستگاه صلواتي هم كمك ميكنم. هر روز از ساعت 6 بعدازظهر تا 9شب، كفشهاي عزاداران هيئت كودكان و نوجوانان را مرتب و جفت ميكنم و از اول تا آخر مراسم ميايستم. شايد خيليها فكر كنند ايستادن طولاني من را خسته ميكند ولي چون علاقه زيادي به امامحسين(ع) دارم، خستگي چنداني احساس نميكنم».
- شبهاي عرفاني
همه هيئتهاي عزاداري حال و هواي مخصوص بهخودشان را دارند ولي هيئت كودكان و نوجوانان جور ديگري است و تا كسي از نزديك آن را نبيند نميتواند آن حال و هوا را احساس كند. كودكان و نوجوانان معصوميت خاصي دارند و خالصانه عزاداري ميكنند، صداي حسين، حسين گفتنشان از اعماق قلبشان بر ميخيزد و بيآلايش و با تمام سادگي عزاداري ميكنند. وقتي ميگويند عاشق امامحسين(ع) هستند، اين عشق را نه در كلامشان بلكه در چشمهايشان ميتوان ديد. سربندهاي سبز و قرمز را روي سرشان بستهاند و دستهايشان را بالا ميبرند و روي سينه خود ميكوبند.
پسرهاي كم سن و سال معمولا به اقتضاي سنشان كمتر آرام و قرار دارند و بازيگوشي ميكنند اما در هيئتشان خبري از بازيگوشي نيست و خيلي جدي عزاداري خود را برپا ميدارند و اين آرامش، وصفنشدني است. شايد كسي باور نكند كه پسرهاي كوچك تا اين حد ميتوانند بزرگ فكر كنند، به شرط آنكه شرايط براي عزاداريشان مهيا شود. سنهايشان متفاوت است از كودك حدود 4ساله تا نوجوان حدود 18-17 ساله ميتوان ديد و جالب اينكه تفاوت سني، فاصلهاي ميان اتحاد و همدلي آنها براي عزاداري حسيني ايجاد نكرده است.
بزرگترها براي اينكه بچهها احساس راحتي كنـنـد، سعي كردهاند تا جاي ممكن در برنامهريزي مراسم عزاداري دخالت نكنند و از دور نظارهگر فرزندانشان باشند و كارهايي كه توان فيزيكي يا فكري بالاتري ميخواهد را انجام بدهند. آنها به بچهها اعتماد دارند و ميدانند خودشان به تنهايي ميتوانند بهترين مراسم عزاداري را برگزار كنند؛ كه شايد از خيلي لحاظها از هيئتهاي بزرگسالان هم بهتر باشد.
- دستهاي كوچك رو به آسمان
لحظات آخر مراسم عزاداري بسيار عرفاني است و بچهها بعد از چند ساعت سينهزني، دستهاي كوچك خود را بالا ميگيرند و چند دقيقهاي دعا ميكنند و بعد از ذكر صلوات، كم كم مراسم عزاداري، به پايان ميرسد. بعضيهايشان به خانه ميروند و برخي ديگر شام را مهمان امامحسين(ع) هستند، شام هيئت كودكان خالي از هر زرق و برق است و بسيار ساده پخته ميشود و هر بار يكي از خانمهاي محله زحمت آن را ميكشد.
يكي از خانمهاي محله به همراه دوستش به تنهايي يك ديگ بسيار بزرگ آش نذري پختهاند. اين آش خوشمزه را خانم خراساني و خانم باقي پختهاند كه خانهشان به هيئت كودكان نسبتا نزديك است. پختن آش در حجم زياد چندان كار راحتي بهنظر نميرسد مخصوصا اينكه در داخل يكي از اتاقهاي آپارتمان پخته شود ولي چون خانمها به امامحسين(ع) علاقه دارند و علاوه بر آن بچهها را دوست دارند، با دل و جان اين آش را در خانه پختهاند تا بعد از مراسم بين بچهها توزيع شود.
از نظر خودشان هم پختن اين همه آش كار چندان سختي نيست و قرار است غير از آش در بقيه شبهاي محرم، غذاهاي ديگري هم بپزند. ديگ بزرگ را كه خيلي هم سنگين بهنظر ميرسد 2 تا از پسرهايي كه سن و سالشان از بقيه بچهها بيشتر است بلند ميكنند و به سمت هيئت ميبرند. وقتي عاشق باشي، گام برداشتن از روي تعداد زيادي پله آن هم با يك ديگ آش بزرگ سنگين و داغ، كار چندان سختي نخواهد بود. بچهها آن طرفتر مشغول زدن طبل و سنج هستند و هراز گاهي هم علامت هيئتشان را كمي حركت ميدهند، برخيها، كمي از نذري ميخورند برخي ديگر به سينهزني خود ادامه ميدهند و با جلو رفتن عقربههاي ساعت، عزاداري كودكان و نوجوانان هم رو به پايان ميرود چون آنها علاوه بر عزاداري بايد صبحها به مدرسه هم بروند.