اين اظهارات پسري است كه در 16سالگي در جريان زورگيري از رهگذري، وي را با ضربه چاقو به قتل رساند و بهخاطر اين جنايت تا يك قدمي چوبه دار نيز پيش رفت اما به قول خودش «پناه بردن به قرآن» و «تصميم به سالم زندگي كردن» باعث شد اولياي دم مقتول وي را ببخشند تا او ديروز پس از محاكمه آزاد شود.
- زورگيري خونين
اولين برگ از اين پرونده شامگاه دهم اسفندماه سال 88با صدور گواهي فوت مردي در يكي از بيمارستانهاي شرق تهران ورق خورد. اين مرد ساعتي قبل در 16متري مجيديه طعمه چند زورگير قرار گرفته بود. آنها ميخواستند به زور كيف وي را سرقت كنند و وقتي وي در برابرشان مقاومت كرد، يكي از زورگيران چاقويي به پهلوي او فروكرد و باعث مرگش شد. با گزارش اين جنايت به بازپرس جنايي پايتخت تحقيقات در اينباره آغاز شد. شواهد بهدست آمده نشان ميداد زورگيران خشن 3پسر كمسن و سال بودند و آن شب به جز اين زورگيري مرگبار 3فقره سرقت ديگر نيز با اين شيوه در آن حوالي انجام شده است اما در اين 3مورد سارقان با تهديد توانستهاند نقشه زورگيري را عملي كنند و دست به چاقو نبردهاند.
- پدري كه پسرش را لو داد
چند روز پس از اين جنايت، در شرايطي كه زورگيران همچنان متواري بودند، مردي به كلانتري 102پاسداران رفت و اطلاعات مهمي در اختيار پليس گذاشت. او گفت كه پسرش همراه 2نفر از دوستانش چند روز قبل مرتكب سرقت شدهاند. اين مرد ادامه داد: «پسرم تلفني با دوستانش صحبت ميكرد و از انجام يك سرقت حرف ميزد. از طرفي مقداري پول در جيب لباسش بود و گمان ميكنم آنها مرتكب سرقت شدهاند.»
ممكن بود پسر اين مرد يكي از همان 3زورگيري باشد كه در قتل مرد جوان دست داشتند؛ به همين دليل وي بازداشت شد و تحت بازجويي قرار گرفت. او گفت: «آن شب من و 2نفر از دوستانم مقداري مشروبات الكلي مصرف كرده بوديم و حالت عادي نداشتيم. سوار موتورسيكلت شديم تا در خيابان پرسه بزنيم. ما مشكل مالي نداشتيم اما بهدليل اينكه حالمان طبيعي نبود، تصميم به سرقت گرفتيم. اول از يك نفر جلوي پل عابرپياده سرقت كرديم. در ادامه يك چاقو خريديم و دومين سرقت را با چاقو در مجيديه مرتكب شديم. در اين زورگيري طعمهمان كه مرد جواني بود را با چاقو مجروح كرديم و در ادامه 2سرقت ديگر هم انجام داديم اما فكر نميكرديم كه مرتكب قتل شده باشيم. با اعترافات اين نوجوان 2همدست وي نيز دستگير شدند و معلوم شد يكي از آنها كه 16سال دارد، عامل اصلي اين زورگيري خونين است.
- در يك قدمي چوبه دار
با ثبت اعترافات متهمان، آنها صحنه جنايت را نيز بازسازي كردند و پروندهشان با صدور كيفرخواست به شعبه 71دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. در جلسه محاكمه اولياي دم گفتند كه خواستهشان قصاص قاتل است و ساير همدستان وي نيز بايد مجازات شوند. متهمان نيز با اعتراف به جرمي كه مرتكب شده بودند، خواستار عفو و بخشش شدند. با وجود اين قضات دادگاه متهم اصلي را به قصاص، تحمل 3سال حبس بابت سرقت مقرون به آزار و 80ضربه شلاق بهخاطر شرب خمر و 2همدست ديگرش را به تحمل حبس و شلاق محكوم كردند.
هر چند متهمان به اين رأي اعتراض كردند اما قضات ديوان عالي كشور نيز حكم دادگاه را تأييد كردند و پرونده به واحد اجراي احكام دادسراي امور جنايي تهران فرستاده شد. در اين مدت پدر و مادر نوجوان محكوم به قصاص تلاش زيادي كردند تا شايد اولياي دم از خطاي پسر آنها چشمپوشي كرده و او را ببخشند اما آنها براي اجراي حكم اصرار داشتند. با اين حال چند هفته بعد وقتي اولياي دم فهميدند كه پسر جوان در مدتي كه زنداني بوده متحول شده است او را بخشيدند و پسر جوان كه فاصله چنداني با چوبه دار نداشت، نجات يافت. به اين ترتيب پرونده وي بار ديگر به دادگاه فرستاده شد تا او اين بار به لحاظ جنبه عمومي جرم محاكمه شود.
- تحول در زندان
در جلسه رسيدگي به اين پرونده كه صبح ديروز در شعبه دوم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي زالي و با حضور قاضي اسلامي برگزار شد، بعد از تفهيم اتهام اخلال در نظم و آسايش عمومي به متهم، وي در جايگاه ايستاد تا از خودش دفاع كند. وي كه حالا جواني 23ساله است در توضيح اين ماجرا گفت: آن زمان من درس ميخواندم و زندگي آرامي داشتم.
روز حادثه دوستانم سراغم آمدند و با يكديگر مشروبات الكلي مصرف كرديم و براي سرقت به خيابان رفتيم. اين نخستين بار بود كه دست به چنين كاري ميزديم و بعد از 4فقره سرقت به خانههايمان رفتيم اما بعد فهميديم يكي از طعمههايمان كه من با چاقو به او ضربه زده بودم به قتل رسيده است.
متهم ادامه داد: من آن زمان فقط 16سال داشتم و چيزي از زندگي نميدانستم اما از وقتي كه زنداني شدهام زندگيام تغيير كرده است. وقتي دستگير شدم درسم نيمه تمام ماند اما در زندان توانستم ديپلم بگيرم. در ادامه توانستم فوق ديپلم هم بگيرم و حالا دانشجوي مقطع كارشناسي رشته حقوق هستم. وي درحاليكه سرش را پايين انداخته بود، ادامه داد: در اين مدت شروع به حفظ قرآن كردم و توانستم 5جزء از قرآن را حفظ كنم و بهخاطر همين موضوع در زندان رجاييشهر مددجوي نمونه شدم و در مسابقات قرآني كه در زندانهاي ديگر نيز برگزار شد، مقام كسب كردم و تاكنون 25عنوان قرآني در زندانها كسب كردهام و لوحهاي تقديرم موجود است.
پناه بردن به قرآن زندگيام را تغيير داد و مرا متحول كرد. پسر جوان در ادامه بغضش تركيد و درحاليكه اشك ميريخت، گفت: اشتباه من باعث شد خانوادهام فشار زيادي را تحمل كنند. در اين مدت مادرم به بيماري سرطان مبتلا شد و حالا تصميم گرفتهام در صورت آزادي اين اشتباه بزرگم را جبران كنم و زندگي سالمي داشته باشم. از خانواده مقتول هم به خاطر اينكه از قصاص من صرفنظر كردند، ممنونم اما از آنها ميخواهم كه من را از صميم قلب ببخشند.
در پايان اين نشست، قضات دادگاه وارد شور شدند و متهم را به لحاظ جنبه عمومي جرم به تحمل 3سال حبس محكوم كردند. اين رأي در حالي صادر شد كه وي پيش از اين نيز به اتهام سرقت به 3سال حبس محكوم شده بود كه با احتساب ايام بازداشت، هيأت قضايي رأي به آزادي پسر جوان دادند.