اين براي شمايي كه از كشور چهار فصل و گرمتان به آنجا خواهيد رفت كمي سخت خواهد بود؛ دماهاي نزديك به صفر و بعضا زيرصفر، آب و هواي خشك، بادهاي سرد و سوزناك.
حالا فرض كنيد در اين ميان شما براي اينكه آب و هوا مطابق ميلتان شود تصميمميگيريد كه هوا را گرم كنيد و دما را به نزديك 20درجه برسانيد! بعد هم منتظر رويش سبزه و گلهاي بهاري باشيد! اصلا اين اتفاق نخواهد افتاد مگر در رؤيا! البته بهنظر من اين اتفاق در رؤيا هم با سختيهاي فراواني روبهرو است.
اما در واقعيت اينطور است كه شما چون به انتخاب خودتان محل زندگي جديدتان را تعيين كردهايد پس با شرايط خوب و بدش كنار ميآييد؛ لباس گرم ميپوشيد، خانه را عايق بندي ميكنيد و... . اينها يعني سعي ميكنيد خودتان را با محيط اطرافتان تطبيق دهيد و سريع سازگار شويد؛ چون انتخاب جديد خودتان بوده است.
خيلي از مشكلات زندگيهاي اين روزهاي اطراف ما به اين علت است كه خيلي از ما ميخواهيم آبوهواي يك كشور سرد قطبي را معتدل مديترانهاي كنيم! يعني ميخواهيم طرف مقابل را مجبور كنيم تا تغيير كند! همين جا نقطهاي است كه جرقههاي آتش زده ميشود. وقتي تصميم به ايجاد روابط اجتماعي و حتي ازدواج گرفتيم بايد بياموزيم كه تطبيق دادن خودمان با همديگر و سازگاري با شرايط جديد باعث بهرهمندي بيشتر از زندگي و كسب آرامش ميشود.
اين تطبيق دادنها نبايد يكطرفه باشد؛ يعني نبايد بدين شكل باشد كه تنها يك طرف خودش را تطبيق بدهد و نفر مقابل هرطور خواست برخورد كند، نه! بايد هر دو نفر هدف اصلي اين كنار هم بودن را مدام با هم مرور كنند و از كنار عواملي كه مطابق ميلشان نيست آرام و بيهياهو بگذرند. همه بايد با هم سازگاري داشته باشيم؛ چه در محيط كار و چه در محيط خانه. فكرش را بكنيد اگر اين اتفاق بيفتد حتما جهان گلستان خواهد شد.