احمد همراه 10 تن از دوستانش براي آشنايي با مفاهيم اسلامي به قم ميآيند. از بين اين 11 نفر، 6 نفر تصميم ميگيرند بيشتر در قم بمانند و حالا 20سال از آن تاريخ ميگذرد. اما قصه به ايران آمدن احمد و دوستانش را كه دنبال كني به شيخ زكزاكي ميرسي. 10سال قبل از آمدن احمد به ايران، او حين تحصيل در دانشگاه احمدبلو با شيخ آشنا ميشود. در جلسات شيخ زكزاكي شركت ميكند. احمد متولد 1975 است. البته خودش ميگويد در پاسپورتش اينطور درج شده است. با احمد در مورد شيخزكزاكي و محرمهاي نيجريه صحبت كرديم. شنيدن و خواندن حرفهاي احمد باعث ميشود بفهميم چطور انقلاب اسلامي از مرزها فراتر رفته و دلها را تسخير كرده است.
- خيلي از ما ايرانيها اطلاعات بسيار كمي از نيجريه داريم. شايد فقط فوتبال شما را بشناسيم و از شخصيتهاي مهمتان شيخ زكزاكي را. براي همين لطفا كمي درباره نيجريه براي ما حرف بزنيد.
همينطور است. من وقتي بين ايرانيها هستم متوجه ميشوم كه درباره كشور ما اطلاعات كمي وجود دارد براي همين بايد بگويم نيجريه يكي از ثروتمندترين كشورهاي آفريقاست. ما در آفريقا 56 كشور داريم و نيجريه در ميان آنها پرجمعيتترين، بزرگترين و جزو ثروتمندترين آنهاست براي همين داراي موقعيت بسيار استراتژيكي در آفريقاست. بسياري از بزرگان كشور ما ازجمله شيخزكزاكي هم دائما براي مردم ما گوشزد ميكنند كه اهميت اين موقعيت نيجريه را فراموش نكنند. چيزي كه شايد براي شما هم جالب باشد اين است كه بگويم حدود 250 سال قبل، يك دولت اسلامي در نيجريه مستقر بود كه توسط مجاهدي به نام عثمانبنفوديه بنيانگذاري شده بود. بعد از ورود استعمارگران، آنها دولت اسلامي را با زور، جنگ و خشونت از بين بردند. اگرچه ارتش بريتانيا 3 مرتبه از سربازان مسلمان شكست خورد ولي در نهايت مسلمانان شكست را پذيرفتند و سيستم جديدي در نيجريه حاكم شد. استعمارگران از مسلمانان خواستند قرآن را كنار بگذارند. آنها ميخواستند نظامي سكولار در نيجريه حكومت كند براي همين قانون اساسي نيجريه بر پايه سكولاريسم نوشته شد اما نيجريهايهايي كه از دين اصليشان منع شده بودند به هيچ وجه از سيستم جديد كه قانون اساسي آن غيراسلامي است راضي و خوشحال نبودند. آنها ميگفتند ما نميتوانيم با اين قانون همكاري كنيم واين در ذهن مسلمانان و مردم نيجريه تا به امروز باقي ماند. چون اين سيستم توسط اروپاييها برايشان به ارمغان آمده بود فكرشان را آزار ميداد. بعد از آن، مسلمانان كودكانشان را از رفتن به مدرسه منع كردند. از آن زمان تا الان سيستم همين بوده و فقط گاهي در شرايط مختلف، اسامي حاكميتي تغيير ميكردند. مثلا ميگفتند اين دولت بر پايه دمكراسي است، فلان قدرت دولت نظامي است يا آن يكي دولت مدني! ولي ما و اجداد ما ميدانستند همگي اينها تابع قوانيني هستند كه استعمارگران وارد كردهاند.
- اين اواخر اسم شيخ زكزاكي را مردم ما زياد شنيدهاند. كمي در مورد خود شيخ زكزاكي بگوييد و مشرف شدن ايشان به مذهب شيعه.
شيخ زكزاكي در خانوادهاي مذهبي رشد كرد. پدربزرگش يك دانشمند بزرگ و مسلمان بود كه حافظ قرآن بود، پدرش نيز مفسر و حافظ قرآن بود و خود شيخزكزاكي هم با برخورداري از اين محيط مذهبي در سن 11سالگي حافظ قرآن كريم شد. در كودكي بسيار پسر باهوشي بود و كتابهايي كه براي مذهب مالكي بود ميخواند؛ چون در نيجريه مدرسههاي سني مذهب وجود دارد كه تنها مذهب مالكي را ترويج ميدهند. ما مدرسه شافعي و حنبلي و حنفي نداريم. در مدرسه مالكي كتابهاي بسياري (درباره اين مذهب) از سطوح پايين تا بالا وجود دارد. شيخ زكزاكي تمامي اين كتابها را به پايان رسانده بود. سپس او به مدرسه دروس عربي در كانو سيتي رفت و حدود 6-5 سال ادبيات عرب را مطالعه كرد. پس از آن بود كه وارد مدرسه احمدبلو شد تا رشته اقتصاد را در دانشگاه ادامه دهد. در ميانه دهه70 فعاليتهاي سياسي و مذهبي فراواني داشت و از طريق انجمن اماساس (انجمن دانشجويان مسلمان)، همايشها، سخنرانيها، مناظرهها و كنفرانسهاي زيادي در دانشگاههاي مختلف برپا كرد. در ميان اين فعاليتها و در سال 1979 انقلاب اسلامي در ايران پيروز شد. اين مسئله براي تبليغ شيخ بسيار تسليبخش بود و هميشه ميگفت :«خداوند را بايد شاكر باشيم. الان در ايران انقلاب اسلامي پيروز شده است. شما مردم به من ميگفتيد كه حكومت اسلامي غيرممكن است ولي ببينيد! در ايران ممكن شده است. ايران بايد براي ما يك سرمشق باشد».
- شما سالها با شيخ زكزاكي همنشين بودهايد. ايشان چه خاطرههايي از امام(ره) و انقلاب ايران براي شما تعريف ميكردند؟
قبل از انقلاب اسلامي در ايران تعداد كمي شيعه در نيجريه وجود داشت؛ شايد 50 يا60 نفر. همين تعداد هم توسط شيعيان لبنان با مذهب شيعه آشنا شده بودند. بهخاطر همين تعداد كم، آنها بهطور مخفيانه تشيع را در نيجريه تبليغ ميكردند ولي اكثريت جمعيت شيعه نيجريه توسط شيخ ابراهيم زكزاكي به اين مذهب درآمدند و اين نشاندهنده بزرگي اين مرد است. همه اين اتفاقها بعد از زماني افتاد كه شيخ زكزاكي يك ملاقات تاريخي با امامخميني(ره) انجام داد. امامخميني(ره) در آن ديدار به شيخ، قرآني را هديه دادند و به ايشان گفتند: «شما برو كتاب خدا را تبليغ كن». شيخ آنچنان از امامخميني(ره) و انقلاب اسلامي ايران تأثير گرفته بود كه بعد از بازگشت به نيجريه ميگفت: «هر مذهبي كه اين فرد دارد، عرفان يا هر اسم ديگري، من بايد از آن تبعيت كنم». بعدا فهميد كه امامخميني(ره) شيعه هستند. سپس در حوزه به تحصيل پرداخت و براي دورههاي كوتاهي به ايران ميآمد. بعضي اوقات يك ماه و بعضي اوقات 14روز سفرهايش طول ميكشيد.
- شما چه زماني شيخ را ملاقات كرديد؟
زماني كه در دانشگاه بودم، تعدادي از شاگردان شيخ زكزاكي آنجا بودند كه ميگفتند ايشان در زندان هستند. ما صحبتهاي زيادي در مورد قوي و قدرتمند بودن ايشان و اينكه بسيار مذهبي هستند و خود را وقف آن كردهاند ميشنيديم و همچنين اينكه بهخاطر فعاليتهاي مذهبي و تعهدشان به اين قضيه در زندان هستند. در آن زمان ما فقط نام شيخ را ميشنيديم و ملاقات حضوري نداشتيم. با شنيدن اين قضايا من جذب شخصيتش شدم. چون داستانهاي زيادي در مورد تعهد، شجاعت، فعاليتهاي اسلامي و سرسپردگي در راه اسلام از شيخ ميشنيديم و اينها باعث ميشد تا من بخواهم بدانم اين مرد كيست. در آن سالها كه من بهدنبال ملاقات شيخ بودم او در زندان بود براي همين نخستين ديدار ما به تعويق افتاد. اما وقتي كه شنيدم شيخ از زندان آزاد شده چند نفر بوديم كه به ملاقات ايشان رفتيم. در ادامه از جلسات مختلف و نصايح ايشان بهرهمند شديم و به اين ترتيب من شاگردش شدم و اين قضيه 30سال است كه ادامه دارد.
- برخورد حكومت نيجريه با مسلمانان چگونه بود؟
برخوردها در تمام اين سالها بسيار خشن بوده. شايد گفتن كارهايي كه با ما شده حتي جايز هم نباشد. گاهي پرچم لاالهالاالله را آتش ميزدند يا روي آن شراب ميريختند.
- نظر شيخ زكزاكي نسبت به حكومت سكولار چيست؟
شيخ زكزاكي ميگفت: «ما مسلمان هستيم، ما از خداييم و بهسوي او بازميگرديم «انالله و انااليه راجعون» وخداوند در قرآن ميفرمايد «بسمالله الرحمن الرحيم و من لم يحكم بما انزلالله فاولئك هم الكافرون... فاولئك هم الظالمون...فاولئك هم الفاسقون»؛ يعني هركس براساس آنچه خدا فرستاده حكم نكند به او ايمان ندارد.» شيخ زكزاكي هميشه يك سؤال مطرح ميكرد. ميگفت «كه آيا ما طبق گفتههاي كتاب خدا رفتار ميكنيم؟» مردم ميگفتند: «نه. شيخ زكزاكي سپس ميگفت: «پس در روز جزا چه پاسخي براي خداوند خواهيم داشت. پس ما بايد از جا برخيزيم و اين سيستم كفرآميز را كنار بزنيم. اين نظام كه غيراسلامي است بايد كنار زده شود و ما به كتاب خداوند بازگرديم». اين حرف اصلي شيخ زكزاكي بود.
- شيخ زكزاكي چگونه اينقدر در جامعه نيجريه تأثيرگذار بود و همه را به سمت مذهب شيعه دعوت ميكرد؟
خب يكي از ويژگيهاي شيخ اين بود كه خيلي مهربان بود و تواناييهاي فراواني داشت كه ميتوانست از او يك فرد هدايتگر بسازد. شيخ زكزاكي در كلام بسيار فصيح بود و منبع استدلالش قرآنكريم بود. اغلب كساني كه او براي آنها سخنراني ميكرد مسلمان بودند، آنها قرآن را خوانده بودند و شيخ فقط گفتههاي خداوند را به مردم يادآوري ميكرد. يك دستورالعمل در قرآن هست كه ميفرمايد: «ادع اليسبيل ربك بالحكمه والموعظهالحسنه؛ مردم را به راه خداوند دعوت كنيد با حكمت و رفتار خوب». شيخزكزاكي اين روش را بهعنوان متدلوژي خود براي تبليغ بهكار ميبرد. ايشان از حكمت و خرد خود و همچنين كلمات خوب و زيبا و متقاعدكننده و دلگرمكننده استفاده ميكرد؛ كلامي كه در آن نورانيت اهلبيت(ع) وجود داشت. حديثي از امامرضا(ع) داريم كه ميفرمايند:«لو علم الناس محاسن كلامنا لاتبعونا؛ اگر مردم از خوبيهاي صحبتهاي ما آگاهي داشتند از ما پيروي ميكردند». شيخ زكزاكي اين پيام اهلبيت را به انجام رساند چون حديث گفته كه اگر ميفهميديد تبعيت ميكرديد. وقتي ايشان به اين شكل رفتار ميكرد، مردم خودشان شيعه را ميپذيرفتند. اين خردورزي و فصاحت و بلاغت كلام، مهرباني و خوش برخوردي ايشان و تعامل بامردم با آگاهي از زمان خودشان هم همراه بود چرا كه شيخ زكزاكي از كامپيوتر و اينترنت هم استفاده ميكرد. او از وسايل ارتباطي مدرن بهره ميبرد. اين موارد بهخود ايشان و مردم كمك ميكرد. او ذهن بسيار روشني داشت، با مردم راحت بود، در كنار آنها بود. هر روز از ساعت 4 صبح برنامههايي داشت. نمازجماعت صبح برگزار ميكرد و مردم مرتبا به خانه ايشان رفتوآمد داشتند. شيخ برنامههاي متعددي براي ديدار با مردم داشت و به همين دليل محبوب مردم شده بود و صحبتهايش روي قلب مردم تأثير ميگذاشت.
- شيخ زكزاكي روشنگريهايي در مورد عاشورا و امامحسين(ع) در جامعه نيجريه داشتند. كمي از روشنگريهاي شيخ تعريف كنيد.
قبلا حرفهاي ساختگي و احاديث و روايات دروغين وارد كرده بودند كه هيچ كدام حقيقت نداشت مثل اينكه در روز عاشورا خداوند حضرت آدم را بخشيد يا روزي است كه كشتي نوح به خشكي نشست و همگي نجات يافتند يا اينكه عاشورا روزي است كه حضرت ابراهيم از آتش غرور رهايي يافت يا روزي كه حضرت عيسي فلان كار يا بهمان كار را كرد؛ حرفهايي مختلف بدون پايه كه در مورد عاشورا بزرگنمايي ميكردند دروغهاي مختلف كه بهخاطر آن جشن ميگرفتند و شادي ميكردند. وقتي شيخ زكزاكي مكتب شيعه را به نيجريه آورد، به مردم گفت كه اينطور نيست، عاشورا روز عزاداري است، روز غم و ناله است و روز مصيبت اهلبيت است و روزي است كه نوه پيامبراكرم(ص) كه در آن زمان توسط يزيد به او ظلم زيادي شد، شهيد شده است. اين جريان طول كشيد تا دركشور نيجريه تغيير كند.
- ظاهرا شيخ، رسمي را در نيجريه بنيان نهاده است به نام نذر خون. در مورد نذر خون و نظر شيخزكزاكي بگوييد و اينكه اين رسم از كجا شكل گرفت؟
بعضي از افراد شيعه در اين روز اقدام به زخميكردن سرخود و ريختن خون از سرخود ميكردند، حتي از اينكه خون خود را هدر ميدادند راضي بودند. بعد ايشان اين سؤال را پرسيد كه دليل اين كار چيست؟ اگر قرار است در اين روز كاري انجام دهيم بايد دردي از مردم دوا كند نه اينكه فقط خود آدم را راضي كند. اين كار در شأن يك شيعه نيست. مردم ميبينند كه افرادي سرخود را زخمي وخونريزي ميكنند و سؤال ميكنند كه اين چه مذهبي است. درحاليكه مراجع اعظم شيعه مانند امامخميني(ره) و آيتاللهالعظمي خامنهاي حكم به حرامبودن اين قضيه دادهاند. شيخ پيشنهاد داد خوب است كه افراد به جاي اين كار، در روز عاشورا خون خود را به كساني كه احتياج دارند اهدا كنند. ميگفت ما با اهداي خون به بيمارستانهاي عمومي، مسيحي و غيرمسلمان ومسلمان باعث ميشويم تا خون اهدايي شيعه به عموم مردم برسد و اين بسيار مفيد است كه كمكهاي بشر دوستانه ميكنيم و خدمات اين چنين به مردم ميدهيم. اين باعث علاقهمندي و جذب بيشتر مردم به ما ميشود.
- چرا ارتش و دولت نيجريه اينقدر شيخ زكزاكي را مورد حمله قرار ميدادند؟
فعاليتهاي شيخ زكزاكي از حدود بيش از 30سال پيش شروع شد و از آن زمان هر دولتي كه به سركار ميآمد سعي ميكرد ايشان و افرادي كه اطراف ايشان بودند را به زندان بيندازد. آنها همه تلاش خود را ميكردند تا فعاليتهاي ايشان را متوقف كنند. چون فعاليتها و سخنان ايشان مورد علاقه حاكمان ستمگر كشور نبود. آنها ثروت ما را غارت ميكردند. از لحاظ اقتصادي آنها اجازه ميدادند خارجيها به كشور ما بيايند و ثروت ما را بدزدند، ما منابع سرشار نفتي و گازي داريم. محصولات پتروشيمي، الماس و منابع طبيعي ديگري نيز داريم اما اين افراد ميآيند و اين منابع را به غارت ميبرند و شيخ درباره اين موارد روشنگري ميكرد.
- شيخ در دوران فعاليت سياسياش چندبار به زندان رفت؟
اين مرتبه دهم است كه ايشان به زندان ميافتد. آنها بهدليل فعاليتهاي سياسي ايشان و اينكه زير بار كار اشتباه نميرفت از دست او ناخشنود بودند. فراموش نكنيد كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، مقامات غربي ميگفتند ما ايران را از دست داديم ولي بايد مطمئن شويم كه ايران ديگري هيچ وقت بهوجود نميآيد. ما بايد اطمينان حاصل كنيم كه هيچ فرد ديگري مانند امامخميني(ره) نميتواند در هيچ نقطهاي از دنيا بهوجود بيايد. اگر احساس كنيم كه فردي شبيه امام خميني رفتار ميكند بايد بلافاصله صداي او را قطع و او را نابود كنيم و به ايدئولوژي او هرچه هست پايان دهيم.
- چه دولتهايي بهدنبال شهادت شيخ هستند. دليل اين دولتها چيست؟ و تا به حال دست به چه اقدامهايي زدهاند؟
دولت آمريكا و اسرائيل نميتوانند تفكر شيخ زكزاكي را تحمل كنند و با همكاري دولت سعودي كه بهدنبال كشتن شيخ زكزاكي بود، درصدد حمله به ايشان برآمدند. آنها ميخواهند جريان شيعه در نيجريه كاملاً ساكت شود. در قدم اول آنها گروهي تروريستي به نام بوكوحرام ايجاد كردند و آنها را به نيجريه فرستادند. آمريكا اين گروه را ايجاد كرد و به آنها چراغ سبز نشان داد. آنها در اسرائيل تعليم ديده بودند و در نهايت توسط عربستان سعودي تأمين مالي شدند. وقتي آنها وارد كشور شدند دست به ترور همه اقشار مردم زدند. آنها افراد مسلمان و غيرمسلمان را ميكشتند، مسيحي، شيعه، سني، زن و مرد همه را ميكشتند؛ به وسيله انفجارهاي متعدد، بمبگذاري در مكانهاي عمومي، فروشگاهها مردم را ميكشتند و پس از آن دولت، از آمريكا ميخواست كه به كمكشان بيايد و از مقابله با خشونتها و دشمنيهاي بوكوحرام اظهار ناتواني ميكرد. آمريكا هم پذيرفتوآمد ولي تمام اينها يك بازي بين آمريكا و دولت نيجريه بود چون يك نقشه از پيش تعيين شده داشت كه داراي 2 محور بود؛ اول تسلط بر منابع نفتي نيجريه و دوم نابودكردن جمعيت شيعه در نيجريه. پس از اين قضايا، پارسال آمريكا سربازان ارتش خود را به نيجريه فرستاد و در حال حاضر هم در نيجريه حضور دارند و اسرائيل هم نيروهاي نظامي خود را به نيجريه فرستاد به بهانه اينكه ميخواهد از دمكراسي دفاع كنند.
- از اتفاقات شب حمله به خانه شيخ و حسينيه شيعيان بگوييد.
حكومت به كمك ارتش و سربازان آمريكايي و اسرائيلي با كمكهاي مالي سعودي و با همكاري ارتش نيجريه به منزل ايشان حمله كردند و اين فجايع را عليه شخصيت شيخ زكزاكي و همسر ايشان انجام دادند. اين رويداد بسيار وحشيانه و دلخراش بود كه زمان براي گفتن همه آن وجود ندارد ولي من براي شما 3-2 مورد را ميگويم. وقتي نيروهاي نظامي آمدند، بعد از اينكه كل حسينيه را با خاك يكسان كردند. حدود ساعت 10شب بود كه به سمت منزل شيخ زكزاكي آمدند و همه كساني كه اطراف ايشان بودند را كشتند و با بلندگو اعلام كردند: شيخ زكزاكي از منزلت بيرون بيا وگرنه آن را به آتش ميكشيم، بيا بيرون و خودت را تسليم كن. شيخ زكزاكي از داخل منزل تلفن را برميدارد و به يكي از برادران كه بيرون بود زنگ ميزند و ميگويد: «اينها تمام مردمي كه اطراف خانه من بودند كشتند، تمام شاگردان و... الان اعلام ميكنند بيرون بيا و خودت را تسليم كن. تسليم يعني چه؟ مگر ما در حال جنگيم؟ من داخل منزل خودم هستم شما آمدهايد تا من را بكشيد، پس بياييد داخل. من هيچ كجا نميروم، من نميتوانم فرار كنم. من خودم را تسليم شما نميكنم. اصلا تسليم اينجا معنايي ندارد. آيا تا به حال به شما حملهاي كردهام. من درحال خواندن نماز و قرآن بودم كه شما به من حمله كرديد. پس ميتوانيد داخل بياييد و من را بكشيد. آنها داخل شدند و پيش چشمان ايشان 3 فرزندشان را با گلوله زدند و همينطور همسرشان زماني كه خود را جلوي ايشان انداخت، 2 گلوله خورد و به زمين افتاد درحاليكه خون از او ميرفت و بعد خواهر بزرگتر شيخ زكزاكي آنجا بود كه آنها به او شليك كردند و زنده زنده او را آتش زدند و يك زن باردار نيز آنجا حضور داشت كه به او هم شليك كردند و بهدليل نيروي وارد شده به او، بچهاش از رحم خارج شد و اين موجودات پليد و خبيث و سنگدل، اين شيطانها به آن بچه نوزاد هم شليك كردند و او را نيز همراه مادرش كشتند. آن روز هركس تماس ميگرفت، ميگفت ما امروز در زاريا حادثهاي مثل كربلا ديديم. امروز زاريا كربلا بود و اتفاقات بسياري افتاد كه چشمها ديدنش را باور نميكردند و اصلاً قابل تصور نيستند. انسانهاي زيادي زخمي شدند، آنها را بردند تا شبانه در گورهاي دستهجمعي كه كنده بودند، دفن كنند. يكي از پزشكان گزارش داده بود كه 61 نفر بدون اينكه كمك پزشكي به آنها شود همراه با بقيه جنازهها مدفون شدند. آنها هنوز جان داشتند، هنوز نفس ميكشيدند. آنها با هر كاميون حدود 300نفر را در گورهاي بزرگ ميريختند و دفن ميكردند؛ آن هم شبانه. آنها جنايتها و خشونتهاي زيادي انجام دادند، جنايتهاي ناگفتني كه باعث شكسته شدن حرمت شخصيت شيخ زكزاكي و همه زنان مسلمان و شيعه نيجريه ميشد اما ما اميد داريم تا خون به ناحق ريخته شده برادرانمان درهايي براي پيروزي اسلام در نيجريه، و بهطور ويژه براي شيعه و شيخ زكزاكي بگشايد.
- روايت احمد عبدالله از محرم در نيجريه
محرم در شهر زاريا و ديگر شهرهايي كه شيعه هستند بسيار ويژه و مهم است. از ابتدا تا انتهاي محرم روزهايي است كه شيعيان نيجريه به عزاداري اهلبيت(ع) ميپردازند. در روز اول محرم پرچمها همگي به رنگ مشكي درميآيند. عصر روز اول پرچم حسينيه به رنگ مشكي درميآيد. قبل از دستگيري شيخ زكزاكي هر روز جلسه تفسير نهجالبلاغه توسط ايشان برگزار ميشد و سعي ميكرد در درسهاي مختلف خود به حادثه سوزناك كربلا اشاره داشته باشد و در مورد اتفاقاتي كه براي امامحسين(ع) افتاده، حركت ايشان از مكه به كوفه تا زمان شهادت ايشان صحبت كند. اما اين روزها در غياب شيخ هرروز و هرشب اشعاري در رثاي امام حسين(ع) و حوادث كربلا خوانده ميشود و مردم با آن عزاداري ميكنند و بر سينه ميزنند. مردم هم لباس مشكي برتن ميكنند و در اين ماه عزاداري اهلبيت بر سر و سينه ميزنند. اينماه، ماه غم و اندوه و ماه زاري براي اهلبيت(ع) پيامبر است. اينها برنامههاي دهه اول محرم است. بعد از عاشورا مردم شيعه از شهرهاي مختلف كانو، كادونا و سوكوتو گردهم ميآيند تا به سخنرانيها گوش دهند كه جزئيات واقعه كربلا و امامحسين (ع) را بيان ميكند.