عموي محبوب بچههاي دهههاي 80-70 و حتي نودي به قدري بين بچهها مورد اعتماد است كه اكثر آنها از او حرفشنوي دارند بهطوري كه كوچكترين اقدام يا راهاندازي چالشي از طرف او با استقبال گسترده كودكان و نوجوانان زيادي همراه ميشود. در اين بين خودش خيلي خوب ميداند كه از اين نعمت اعتماد بين طرفدارانش چطور استفاده كند و هراز گاهي علاوه بر برنامـههاي تلويزيونياش در صفحه اينستاگرامش بچههاي زيادي را درگير اقدامات تربيتي ميكند. فرضيايي هر چند بارها و بارها بچهها را با بازيهاي فرهنگي و تربيتي زيادي همراه كرده اما توصيه به حفظ احترام و قدرداني از والدين جزو توصيههايي است كه هيچ وقت در توصيههاي تربيتياش فراموش نشده است. نكته جالب در مورد داريوش فرضيايي، كودك ماندن او در ميانههاي 40سالگي و كودكيكردن براي مادر حدودا 80سالهاش است. عمو پورنگ نخستين شركتكننده چالشهايي است كه به راه مياندازد و از اينكه عاشقانه به مادرش ابراز محبت كند هيچ ابايي ندارد. با او درباره رابطه صميمي با مادرش و دلايل توصيههاي ويژهاش به بچهها براي تكريم والدينشان گپ زدهايم.
- خيلي از طرفداران و مخاطبان برنامههاي شما، همپاي آشنايي با خودتان، مادرتان را هم ميشناسند. اين آشنايي خانوادگي چطور شكل گرفته؟
دليل اصلي اينكه مخاطبان من، مادرم را هم به خوبي ميشناسند اين است كه من هيچ وقت خودم را از آنها پنهان نكردهام. من قبل از اينكه خودم را چهرهاي شناختهشده در حوزه كودك بشناسم، خودم را دوستي براي بچهها ميدانم كه در طول سالها با آنها زندگي كردهام. روي همين حساب آنها بايد بدانند دوستشان هم مثل خودشان پدر و مادري دارد كه به آنها عشق ميورزد و هميشه به آنها نياز دارد. متأسفانه مدتي پيش پدرم را از دست دادم و در حال حاضر تمام دارايي و سرمايه معنوي زندگيام، مادرم است. روي همين حساب مادر من عضوي جدانشدني از زندگيام است و طبيعي است كه در اكثر لحظات زندگيام حضور داشته باشد. بر همين اساس بچههايي كه من را ميشناسند عضو جدانشدني زندگيام را هم ميشناسند و براي آنها مادر عموپورنگ غريبه نيست.
- آشنايي بچهها با خانواده شما و بهخصوص مادرتان تا چه حد به نزديكشدن آنها به شما كمك كرده؟
بهطور كلي بچهها با مسائلي ارتباط ميگيرند كه برايشان باورپذير باشد. همين كه آنها ميدانند من هم مثل خود آنها مادري دارم و به او عشق ميورزم من را واقعيتر باور ميكنند. براي همه بچهها مادر دارايي باارزشي بهحساب ميآيد و همين كه ميبينند رابطه من هم با مادرم صميمي است بچگي كردن من را راحتتر باور ميكنند. حالا خيلي از بچههاي مخاطب برنامههايم ميدانند كه من مادر پيري دارم كه شايد به سختي راه برود اما اسطوره و گنج زندگي من است. اين نشان ميدهد كه من از جنس خودشان هستم و دغدغههاي بزرگسالي، من را از مادرم دور نكرده و روي همين حساب، حرفها و توصيههاي من را راحتتر ميپذيرند.
- در برنامه «محله گل و بلبل» اين بچگيكردن شما محسوستر از ديگر كاراكترهاي شما بود و خيليها باور كرده بودند كه پدر و مادرتان در اين برنامه واقعي هستند.
با تعريفهايي كه من از پدر و مادرم براي بچهها كرده بودم خيلي از آنها ميدانستند كه مادر من با لهجه گيلكي حرف ميزند و پدرم هم آذري زبان است. اينها در محله گل و بلبل خيلي واقعي شد. ضمن اينكه كاراكتر ظاهري خانم نعيمه نظامدوست و ابراهيم شفيعي هم تا حدي شبيه به شخصيت واقعي پدر و مادر من بود. هر چند اين شخصيتها فانتزيتر و اغراقشدهتر از پدر و مادر من بودند اما همانطور كه گفتم با شناختي كه بچهها از پدر و مادر من داشتند اين كاراكترها را بهعنوان پدر و مادر من باور كرده بودند.
- احساس مادرتان از اينكه بين مردم شناخته شده و پسر مشهوري هم دارد چيست؟
طبيعتا خوشحال است چون همه عزيزاني كه به من محبت دارند، در برخورد با مادرم هم اين محبت را نشان ميدهند و او از اينكه پسرش بين مردم شناخته شده، خوشحال است. با اين حال خودش را آدم معروفي نميداند و صرفا لطف و محبت مردم او را خوشحال ميكند.
- شما چه در برنامهها و چه در صفحه شخصيتان هميشه دغدغه تكريم پدر و مادرها را داريد و معمولا سعي ميكنيد بچهها را درگير اين دغدغهتان كنيد. هدفتان از اين كار چيست؟
توجه و احترام به پدر و مادرها واقعا يكي از جديترين دغدغههاي من است. آنها در تمام تاريخ بهعنوان اسطورههاي صبر و فداكاري معرفي شدهاند. اما نگراني من براي نسلهاي جديد اين است كه به علت تغييرات و پيشرفتهاي عجيب تكنولوژي، پدر و مادرها را فراموش كنند. از زماني كه خانوادهها كمجمعيت شدهاند و تعداد بچهها كم شده پدر و مادرها خيلي بيشتر از قبل خودشان را وقف بچهها ميكنند و گاهي تصورشان اين است كه بايد از همهچيزشان بزنند تا بساط آسايش بچهها را فراهم كنند. روي همين حساب، دغدغه من اين است كه بچهها اين كارها را وظيفه پدر و مادرشان ندانند و متوجه اين مسئله شوند كه اينها لطف والدين براي موفقيت و رفاه آنهاست. بچهها بايد بدانند با وجود تسلطي كه به كامپيوتر و تكنولوژي دارند و شايد گاهي چيزهايي بيشتر از والدينشان بدانند اما باز هم پدر و مادر الگو و اسطوره آنها هستند.
- دقيقا به موضوع مهمي اشاره كرديد. شما بهعنوان يكي از چهرههاي كودك كه چند سالي است از نزديك با روحيات كودكان آشنا هستيد، چه تفاوتهايي در بچههاي 2 دهه و تغيير الگوهاي آنها ميبينيد؟
باور كنيد بچهها، تغيير نكردهاند اما متأسفانه خود ما آدمبزرگها مدام تأكيد ميكنيم كه بچهها عوض شدهاند و ديگر مثل قبل نيستند. بهنظر من اين يك تلقين غلط است. بچهها، همان بچهها هستند با همان ظاهر و همان روحيات. اين بچههاي نسل جديد كه گاهي از آنها غول ميسازند، شكل كلهشان عوض شده يا مدل دست و پايشان؟! آنها همان بچههايي هستند كه پاك و بدون گناه به دنيا ميآيند. تنها الگوها و مقولات فرهنگي ما عوض شده و جالب اينكه اين الگوها را خود ما برايشان تغيير دادهايم و حالا به خوردشان ميدهيم. خيليها ميگويند الان دوره فرزندسالاري است. اما سؤال من اينجاست كه چهكسي باعث تسلط بچهها به والدينشان شده؟ نظر من اين است كه بچه همان بچه است و پدر و مادرها همان پدر و مادرهاي فداكار دلسوز كه البته الگوهاي فرهنگي و اجتماعي آنها تا حد زيادي تغيير كرده. با اين حال اين نبايد باعث شود كه احترام و عزت والدين با تغيير الگوها خدشهدار شود.
- از طرف پدر و مادرها با واكنشهايي نسبت به چالشهايي كه در اينستاگرام راه مياندازيد روبهرو شدهايد؟
بله خيلي زياد، بهخصوص چالش بوسه بر دستان پدر و مادر با واكنشهاي زيادي همراه شد. خيلي از بچهها عكسهايشان را برايم ارسال كردند و اتفاقا بسياري از آنها را در صفحهام منتشر كردم. بسياري از پدر و مادرها هم برايم پيغام ميدادند و ميگفتند ما فكر ميكرديم اين كارها مربوط به گذشته بوده و ديگر بچهاي دست پدر و مادرش را نميبوسد. خيلي خوشحالم كه توانستم بچهها را به كاري ترغيب كنم كه باعث خوشحالي پدر و مادرشان شد.
- تا به حال پيشنهاد بازيگري به مادرتان شده است؟
بعضي اوقات پيشنهادهايي ميشود اما مادر من مسن است و پاهايش درد ميكند. خودش زياد تمايلي به اين كار ندارد هر چند من فكر ميكنم او ميتوانست بازيگر خوبي شود چرا كه از گذشته زني خوشزبان و اجتماعي بود و هميشه با همسايهها و آشناها ارتباط خوبي برقرار ميكرد.
- مادرتان در مورد اجراهاي شما هم نظر ميدهد؟
بسيار زياد. جالب است برايتان بگويم كه او بيشتر وقتها در مورد هماهنگي لباسهايم نظر ميدهد و ميگويد فلان پيراهن را با فلان شلوار هماهنگ كن. حتي بعضي وقتها كه كار خودم را انجام ميدهم و لباس مورد نظر خودم را ميپوشم بعد از اجرا كه با او تماس ميگيرم به من ميگويد اين چه لباس زشتي بود كه پوشيده بودي يا مثلا ميگويد آنقدر در زمان اجرا لوس بازي درنياور! (ميخندد)
- در انتها اگر قرار باشد به بچهها يك توصيه مهم نسبت به پدر و مادرشان كنيد به آنها چه ميگوييد؟
چيزي كه خيلي وقتها دل من را به درد ميآورد اين است كه خيليها فكر ميكنند پدر و مادرها چون سن و سالي از آنها گذشته، تفكراتشان هم كهنه و قديمي شده اين در حالي است كه پدر و مادرها كوهي از تجربه هستند و همه ما بالاخره روزي به اين نتيجه ميرسيم كه والدينمان درست ميگفتند و اشتباه ما در نپذيرفتن تجربيات آنها بوده. اين حرفم تنها با بچههايي كه مخاطب برنامههايم هستند نيست. روي صحبت من حتي با پدر و مادرهايي است كه خودشان حالا بچه دارند و پدر و مادر هستند اما فراموش كردهاند كه هنوز هم براي پدر و مادرشان بچه هستند. من بهشدت به اين موضوع معتقدم كه از هر دست بدهي از همان دست هم ميگيري. همه ما دچار كهولت سن ميشويم و بالطبع دوران پيري را تجربه ميكنيم. اينكه ميگويند دنيا دار مكافات است واقعا مسئله درستي است و ما اگر بدانيم كه تمام كارهايي كه در قبال پدر و مادرمان انجام ميدهيم زماني بهخودمان برميگردد بيشتر حواسمان را جمع ميكنيم و توجهمان را از والدينمان كم نميكنيم. احترام و نيكي به پدر و مادر به اندازهاي مهم است كه فقط مورد تأكيد دين اسلام نيست. در تمام اديان به اين موضوع اشاره شده و همين نشان ميدهد با وجود تفاوت دينها، خداوند يكي است و براي خداوند چيزي مهمتر از نيكي به پدر و مادر نيست.