درواقع همانگونه كه در نماز، مسلمانان مجتمع ميشوند در حج نيز كه يك اجتماع بزرگ است، همه به نماز ايستادهاند؛ حال اگر بخواهيم سفر اربعين را با حج مقايسه كنيم، بايد بگوييم اربعين همچون يك حج بزرگ است با همان مقياس حج نسبت به نماز .
در سفر، رسيدن به مقصد شرط است و هركس براي رسيدن عجله دارد و از هر ابزار و وسيله ممكن كه با سرعت بيشتر و زمان كوتاهتر فرد را به مقصد برساند، بهره گرفته ميشود اما در سفر اربعين همين كه از منزل خارج ميشوي به مقصود رسيدهاي؛ مخصوصا از نجف كه راه ميافتي، انگار در مقصد هستي. وقتي به اقيانوس پيوستي، تو هم اقيانوس ميشوي؛ فرقي ندارد كجاي اقيانوس باشي. تو هم كُر ميشوي. همانگونه كه در فراق، شوري است كه در وصال نيست، در مسير هم لذتي است كه در رسيدن نيست.
در اربعين، رسيدن بيمعناست؛ كل مسير بينالحرمين است. از مرز مهران كه وارد كشور عراق ميشوي به فاصله اندك، شهر كوچكي است، در آنجا يك ديوارنوشته نظر هر بينندهاي را به خود جلب ميكند. جملهاي كوتاه، پرمعنا و عميق كه «حُبّ الحسين يجمعنا» و در كنار آن تصاوير تعدادي از مراجع عظام شيعه، نصب شده است. امام حسين(ع) محور تمام شيعيان است و در بحث اظهار محبت و عشق به اباعبدالله هركس گوي سبقت را از ديگري ميربايد و به آن افتخار ميكند.
همانگونه كه در حج تمام مسلمين، چه شيعه و سني و چه مذاهب و اقليتهاي ديگر اسلامي حضور پرشور دارند، در اربعين نيز همين شيعيان يا آرزومند حضورند يا حاضرند و چه حج بزرگي!