گاهي عصبانيت را در خود فروميريزيم و گاهي هم عنان اختيار از كف ميدهيم؛ وقتي چنين ميشود چه بسيار مواردي كه پشيماني در پي دارد. اما ديگر چه سود؟ تيري كه از چله كمان رها شود، راهي براي بازگشت ندارد. يكي از بزرگان را سالهاست ميشناسم و طي اين دوران، هرچند موارد بسياري پيش آمده كه جاي ناراحتي و عصبانيت بوده اما آن مرد روحاني، بزرگوارانه حتي بدون اينكه اثري از آثار خشونت را در وجودش بپرورد، با آرامش كامل از آن موضع عبور كرده است. روزي در كشف اين راز كوشش كردم؛ «چگونه است كه شما اينقدر راحت از مواضع خشم به سلامت عبور ميكنيد و در آن درياي متلاطم، كشتي انديشه را به سوي ساحل امن هدايت ميكنيد؟» مثال زيبايي برايم زد؛ «حتما آسمانخراشهاي سربهفلككشيده را ديدهاي!
بر بام آنها ميلهاي بلند دست به آسمان دارد و قرار است كه اگر صاعقهاي بر آسمان گذشت، برق آن را مهار كند تا آسيبي به ساكنان نرسد. انسان بايد چنين چيزي بر بام انديشه خويش داشته باشد تا مواضع خشم و ترس و... را مهار كند و وجودش را از آسيب آن در امان دارد». از قضا روش پارسايان نيز چنين است. امام علي(ع) در خطبه متقين يكي از صفات مهم آنان را اين ميدانند كه خشم خود را فروميخورند و به قول امام(ع)، اين فروخوردن خشم چه جرعه شيرين و نيكفرجامي است كه اگر به اثر آن بينديشيم، چيزي خوشيمنتر از آن، نيست. كنترل خشم، تأثيري عميق در قواي عقل و ايمان آدمي دارد زيرا انسان خشمگين، هرگز نميتواند از عقل خود بهره ببرد و لاجرم چون عقل نباشد ايمان هم وجود ندارد. در منطق امام(ع) خشم ابزاري از ابزارهاي نفس اماره است و روح آدمي را از فطرت الهي خويش جدا ميسازد. پس به قول امام(ع) بايد اين غريزه نفساني را كنترل كرد و خود را در زمره صابران قرارداد،چرا كه غضب، آدمي را از حوزه عقل و شرع خارج ميكند. امام علي(ع) در تعبيري زيبا دليلي عقلي بر كنترل خشم (و هر عمل شري) ارائه ميدهند و به گرامي فرزندش ميفرمايد: شر را به تأخير بينداز كه هرگاه خواهي، ميتواني بر آن شتاب كني(نامه31)