اما اين نعمت گاهي رهزن راه ميشود. چشم آنقدر قوي است كه گاهي مغز را كه فرماندهي سيستم بدن از آن اوست، سرباز خود ميكند؛ او بايد فرمان دهد تا مغز عمل كند و فرجام فرماندهي چشم و سربازشدن عقل اين است كه آدمها بايد ببينند تا باور كنند. اما چشم، اصل راه را گم ميكند و عوامل معنوي را نميبيند؛ اينجاست كه خداوند درهاي غيبي را به انسان نشان ميدهد تا با ديده جان ببيند. در نگاه اول كسي كه قدرت مالي ندارد ميگويد: «من كه مالي ندارم چرا كس ديگري را وارد اين زندگي كنم؟»
اما خداوند ميفرمايد تو نيمه گمشده خود را پيدا كن تا ما درهاي رحمت را به سوي تو باز كنيم. بايد ديد! رگههايي كه در پشت برگهاي توت و انجير بهتر و بيشتر ديده ميشوند، شبكههاي تغذيه و آبرساني برگها محسوب ميشوند كه هركدام به قدر ظرفيت و گنجايش خود جذب و دريافت دارند. حال انسان پيش از ازدواج همچون رگههاي باريك و پس از آن مثل رگههاي ضخيم برگ است. با ازدواج، جذب و دريافت انسان از نعمات الهي نيز بيشتر خواهد شد؛ پس ما نميتوانيم بگوييم «كار بر ما سخت ميشود؛ چگونه بار يك خانواده را بر دوش بكشيم؟» يا اينگونه بنگريم كه خيليهايي كه ازدواج كردهاند، قبل از ازدواج مشكلي نداشتهاند و بعد از آن دچار مشكلات فراواني شدهاند. ببينيم! خورشيد همهجا ميتابد؛ نور خورشيد دوست دارد به همهچيز نورانيت بدهد؛ اما گاهي ميبينيم در جنگلي كه تاريكي زير درختها را فرا گرفته گلي محبوس شده و از نور بيبهره است. گاهي چشمه ميجوشد و آب به سمت آن گل روانه ميشود اما سنگها و زبالهها جلوي آب را ميبندند. انسان هم وقتي ازدواج ميكند چشمه الهي ميجوشد ولي اسرافها، ولخرجيها، چشموهمچشميها، تنبليها، تنآساييها، حقوباطل كردنها پيش ميآيد و مانع رسيدن روزي گل ازدواج ميشود و البته كسي كه چنين مانعي ايجاد ميكند، خودش هم بايد آن را برطرف كند، چون وعده الهي محكم و استوار است.