اين مبارز نستوه كه در صف نخست مبارزان در جريان اسلامي قرار داشت و حركت سياسي خود را با حمايت و همراهي با شهيد نواب صفوي آغاز كرد تا پايان مسير زندگي بر طريقت خود باقي ماند و هيچ تغييري در رويهها و روندهاي كلي او ديده نشد. اين شيخ سادهزيست روز يكشنبه 16آبانماه سالجاري در بيمارستان فيروزگر تهران چشم از جهان فروبست. فعالان مختلف سياسي در گفتوگو با همشهري درباره خصوصيات و ويژگيهاي متمايز آن مرحوم صحبت كردند كه در ادامه ميخوانيد.
- صاحب نقدهاي عالمانه و مشفقانه
محمدكاظم انبارلويي
عضو حزبموتلفه اسلامي
شخصيت مرحوم آقاي شجوني در عالم سياست و اخلاق ستودني است. مرحوم شجوني از مبارزان پيشگام نهضت اسلامي بودند كه سابقه مبارزاتي ايشان به پيش از آغاز نهضت امام خميني(ره) و همراهي با شهيد نواب صفوي در دهه 30بازميگردد. بنابراين از 84سال عمر ايشان، 65سال به مبارزه با طاغوت و ضدانقلاب مربوط ميشود. سابقه شكنجه او در زندانهاي پهلوي اول از وي يك شخصيت قابلستايش در ميان چهرههاي انقلاب ساخت و همين مسير در سالهاي پس از انقلاب نيز ادامه پيدا كرد. وي در سنگر منبر، مبارزه خود عليه رژيم را به ثبت رسانده و پس از پيروزي انقلاب نيز با عضويت در جامعه روحانيت مبارز همچنان به ترويج احكام دين و قرآن ادامه داد و بعيد است كه شهر و دياري از منبر او بيبهره مانده باشد. او از همين سنگر در جهت هدايت مردم و ترويج دين گامبرداشت و اين موضوع ميتواند بهعنوان الگويي براي ساير روحانيون متعهد مدنظر قرار گيرد. حجتالاسلام شجوني در بيان صريح عقايد، الگوي خوبي است. ايشان در دوره اول مجلس از طرف مردم كرج به مجلس راه يافت و در آنجا نيز بهصورت بسيار قاطع با جريانهاي انحرافي مانند بنيصدر مقابله كرد. نقدهاي ايشان بر جريانهاي مختلف چنان دقيق بود كه من شنيدهام امامخميني(ره) در زمان شنيدن يكي از نطقهاي پيش از دستور مرحوم شجوني در نقد ليبراليستها فرمودند كه اگر كسي ميخواهد نقد عالمانه و مشفقانه را ياد بگيرد بايد از آقاي شجوني بياموزد.
مرحوم آقاي شجوني بيش از2 دهه عضو شوراي مركزي موتلفه بودند و در آنجا از نزديك شجاعت و قاطعيت ايشان را درك كردم. آن مرحوم در دفاع از ولايت هيچ مرزي نميشناخت و حتي با نزديكترين دوستان خود تعارفي نداشت. بدون شك تاريخ ايران از ايشان بهعنوان يك مبارز هميشه در صحنه ياد خواهد كرد. جايگاه مرحوم آقاي شجوني در بين نيروهاي انقلاب بسيار والاست. جريان خط امام و رهبري پس از پيروزي انقلاب كاملا شناخته شده است كه در صف اول دفاع از ارزشها قرار دارد و آقاي شجوني جزو نفرات اول اين صف بودند. عضويت ايشان در حزب جمهوري اسلامي و موتلفه اسلامي نشان ميدهد كه وي در تشخيص راه اشتباه نكرده است. مرحوم آقاي شجوني تا همين دو هفته قبل در جلسات موتلفه بهرغم سن بالا شركت ميكرد و نشاط و سرزندگي بسيار بالايي داشت و نميدانم كه چطور اين عارضه او را از ما جدا كرد. شوخطبعي آن مرحوم زبانزد عام و خاص بود و علت نشاط سياسي وي هم شايد مرهون همين شوخطبعي ايشان باشد.مبارزان نسل اول انقلاب به خوبي ايشان را ميشناسند، نسل دوم انقلاب هم با او تعامل داشتند و نسل سوم هم از او بسيار شنيدند.
- آقاي فلسفي به احترام ايشان از جا بلند ميشد
حجتالاسلام حسين ابراهيمي
عضو جامعه روحانيت مبارز
مرحوم آقاي شجوني در پيشبرد نهضت اسلامي پيشقراول بود. ايشان ازجمله روحانيوني بود كه پيش از پيروزي انقلاب اسلامي بهعنوان يكي از منبريهايي داراي وعظ شناخته ميشد و ديدارهاي ما با ايشان نيز عمدتا در منزل مرحوم آقاي فلسفي صورت ميگرفت. منزل مرحوم آقاي فلسفي در آن سالها بهعنوان پايگاه روحانيون مبارز شناخته ميشد و آقاي شجوني نيز ازجمله افراد شناخته شده در آن پايگاه بودند. علاوه بر اين ايشان در آن روزهاي سخت ازجمله روحانيوني بودند كه بارها طعم زندان را چشيده بودند و براي انقلاب بسيار زحمت ميكشيدند. منبرهاي ايشان نيز در آن دوره تاريخي يكي بهدليل وعظ بسيار قدرتمند و ديگر بهدليل شجاعت مثالزدني ايشان، بسيار پرطرفدار بود و همين دلايل موجب ميشد تا خيلي زود شخصيت مرحوم آقاي شجوني براي روحانيون حاضر در صف مبارزه بسيار شناخته شود.
ايشان فرد شجاعي بود و تقريبا ميتوان گفت ازجمله بهترين منبريهاي پيش از انقلاب بهحساب ميآمد. علاوه بر اين، حركت مرحوم آقاي شجوني در مسير نهضت امامخميني(ره) موجب شده بود كه هم استقبال نيروهاي مردمي از ايشان افزايش پيدا كند و هم ساواك حساسيت بسيار زيادي به اين منبري معروف داشته باشد. «زبان خوب»، «مثال خوب» و «احساسات خوب» 3عنصري بودند كه دست بهدست هم داده و از ايشان يك منبري نافذ و تأثيرگذار ساختند. ايشان در جاهاي حساسي منبر ميرفتند و جمعيت زيادي هم پاي منبرهاي ايشان ميرفتند و همين عوامل موجب ميشد تا حساسيت رژيم طاغوت به ايشان زياد باشد.
مرحوم آقاي فلسفي در دوران مبارزه بهعنوان محور وعاظ در تهران شناخته ميشد و بيت ايشان نيز مركز تجمع و پناهگاه روحانيت مبارز بود. از طرف ديگر نفوذ قابل توجه مرحوم آقاي فلسفي موجب ميشد كه در زمان به خطر افتادن روحانيون، ايشان حداكثر تلاش خود را به خرج دهد. به همين دلايل نوع رابطه با مرحوم آقاي فلسفي ازجمله معيارهاي مهم در شناخت روحانيت واقعي بود و از اين جهت نيز از نزديك شاهد رابطه گرم و با صفاي مرحوم آقاي فلسفي با مرحوم آقاي شجوني بودم تا جايي كه آقاي فلسفي با ديدن آن مرحوم از جاي خود بلند ميشد.
جايگاه مرحوم آقاي شجوني در جامعه روحانيت مبارز هم ستودني بود. ايشان اولا با توجه به سوابق خود و دوما با توجه به اينكه ازجمله مؤسسين جامعه روحانيت بودند در بين اعضا و بهخصوص نزد مرحوم آيتالله مهدوي كني احترام و جايگاه ويژهاي داشتند. وي يك روحاني بود كه خدمت كرد و آثار خوبي از خود به جا گذاشت و مهمتر از همه اينكه تا پايان عمر در مسير ولايت ماند و اظهارنظرهاي انقلابياش نيز زبانزد همه بود.»
- از پرداخت هزينههاي سياسي ابايي نداشت
محمدرضا ترقي
عضو موتلفه اسلامي
آشنايي من با آن مرحوم از زمان عضويت ايشان در شوراي مركزي موتلفه آغاز ميشود اما پيش از آن نيز با توجه به نزديكي به فضاي سياسي كشور و حضور مرحوم آقاي شجوني در دوره اول مجلس، با مواضع ايشان آشنا بودم. آقاي شجوني ازجمله روحانيون قاطع مجلس اول بود كه در برابر بنيصدر و افشاي خيانتهاي او نقش بسيار مؤثري ايفا كرد. ايشان بهدليل همسنگري با شهيد نواب صفوي و زندانها و دستگيريهاي مكرر روحيه بسيار محكمي داشت و همين موجب شده بود تا در پيروي از خط امام بسيار ثابت قدم باشد و با هرگونه انحراف در ميان مسئولان مقابله كند. همين روحيه موجب شد كه ايشان در مجلس در مقابله با بني صدر، بازرگان و نخستوزيري مهندس موسوي بسيار قاطع موضعگيري كند و هر كجا كه احساس ميكرد كسي با امام خميني(ره) و خط انقلاب داراي زاويه شده است، در مقابلش ميايستاد.
مرحوم آقاي شجوني در سالهاي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي همانطور كه با بزرگاني چون شهيد نواب صفوي و شهيد عراقي ارتباط داشت، با بزرگان موتلفه نيز نشست و برخاست داشت و بهطور معمول در جلسات موتلفه هم شركت ميكرد. بنابر اين از نظر فكر و انديشه همسنخ با دوستان موتلفه بود. در قيام 15خرداد هم اقدامات لجستيكي مهمي از سوي موتلفه انجام شد كه ايشان هم با سخنرانيهاي خود ميان بدنه بازار نقش بسيار خوبي ايفا كرد. از اين جهت اعضاي موتلفه آشنايي كاملي با آقاي شجوني داشتند و ايشان هم پس از تجربه حزب جمهوري اسلامي وارد موتلفه شدند و با نامزدي براي عضويت در شوراي مركزي، توانستند نظر اعضاي حزب را بهخود جلب كنند. بدنه حزب هم از برخي مواضع صريح و شفاف ايشان استفاده ميكردند و در مسائل كلان نيز از نظرات وي بهره ميبردند اما مواقعي هم بود كه برخي نظرات آن مرحوم مورد حمايت اعضا قرار نميگرفت، پشتيباني صريح مرحوم شجوني از ولايت فقيه از ديگر ويژگيهاي او بود. ايشان در مواقع حساسي چون فتنه88 بهطور صريح در مقابل ساكتين فتنه موضع گرفتند و با همين موضعگيري در مقابل سران فتنه قاطعانه ايستادند. آن مرحوم در ساير مواقع نيز همين رويه را دنبال ميكرد. در مورد آقاي احمدينژاد هم با آنكه اوايل موافق ايشان بود اما در جاي خود انتقادات را هم طرح ميكردند. تقابل آن مرحوم با مجاهدين و جريان اصلاحات هم براي همه واضح بود و در مسائل حزب جمهوري اسلامي و ترور شهيد لاجوردي هم تا پايان عمر خود از كساني كه تصور ميكردند در آن قضايا نقش داشتند انتقاد ميكردند، هرچند اين انتقادات به كام عدهاي خوش نميآمد. بهطور كلي مرحوم آقاي شجوني هر آنچه را كه از عمق دل درك ميكرد بدون هيچ ابايي از هزينه سياسي آن بيان ميكرد و همين صراحت و شفاف گويي موجب نگاه مثبت بسياري از سياسيون نسبت به وي شده بود.
- ضايعه بزرگ براي موتلفه
محمدنبي حبيبي
دبيركل حزب موتلفه اسلامي
ارتباط و دوستي من با مرحوم آقاي شجوني عمدتا به سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي و عضويت ايشان در شوراي مركزي حزب موتلفه مربوط ميشود كه طي اين مدت حداقل هفتهاي يكبار ايشان را ميديدم و انصافا ارادت ويژهاي به مرحوم آقاي شجوني داشتم. مخصوصا اينكه ايشان داراي سابقه مبارزاتي سخت و طولاني در سالهاي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي بودند. براساس اظهاراتي كه شخص ايشان داشت و من هم حضور داشتم، مرحوم آقاي شجوني چيزي نزديك به 25بار توسط ساواك و دستگاههاي امنيتي رژيم پهلوي بازداشت شد. بنابراين يك روحاني شجاع و مبارز بهحساب ميآمد كه فقط پشتسر امامخميني(ره) حركت ميكرد. بهنظرم همين سابقه طولاني مبارزه ايشان كافي است كه هر شنوندهاي به ايشان جذب شود. پس از پيروزي انقلاب اسلامي هم سوابق ايشان در تبليغات اسلامي و تبعيت از امامخميني(ره) در تبليغ اهداف انقلاب و اسلام برايم بسيار جالب توجه بود. موضع ثابت قدم مرحوم شجوني نسبت به ولايت فقيه چه در زمان امام خميني(ره) و چه در دوران مقام معظم رهبري ديگر ويژگي برجسته آن مرحوم بود. تبعيت مرحوم آقاي شجوني از مقاممعظم رهبري بهعنوان رهبر جامعه و وليفقيه هيچ تفاوتي با تبعيت ايشان در دهه اول انقلاب نسبت به امامخميني(ره) ندارد و ذرهاي انحراف در عقايد ايشان نسبت به ولايت فقيه بهوجود نيامده است. چه آنكه در حوادث مختلف سياسي به صريحترين و شفافترين وجه از مواضع ولي فقيه حمايت ميكرد و هيچ تعارفي با احدي نداشت. ما اين ضايعه را براي جامعه اسلامي يك ضايعه بزرگ ميدانيم و اينكه مبارزان پيروز انقلاب اسلامي يكي پس از ديگري از دست ميروند براي ما موضوع تأسف آوري است. ما دعا ميكنيم كه خدواند متعال براي چنين شخصيتهايي جايگزين مناسبي را در اختيار انقلاب قرار دهد و ما نيز بتوانيم راه آنها را به خوبي ادامه دهيم.
- مرد آزمونهاي سخت و پرهزينه
پرويز سروري
عضو شوراي اسلامي شهر تهران
ارزش شخصيت مرحوم شجوني در تحمل سختيها بود. ارزش و اعتبار شخصيتها و انسانها در سختيها خود را نشان ميدهد. در واقع در بزنگاههايي كه فرد بايد خود را هزينه كند مشخص ميشود چه كساني مرد ميدان هستند و ادعاهاي آنان با واقعيت تطابق دارد. مرحوم حجتالاسلام شجوني از جمله چهرههايي بود كه چه در سالهاي پيش از پيروزي انقلاب و چه پس از آن در همه بزنگاههاي مهم، پاي انقلاب ايستاد. در سالهاي پيش از انقلاب براي تحقق اهداف نهضت از مبارزه با رژيم ستمشاهي دست نكشيد. در زمان جنگ تحميلي نيز در زمره افرادي بود كه سعي ميكرد به وظيفه انقلابي و جهادي خودش عمل كند. اما فكر ميكنم عرصههايي بود كه بسياري از افراد بزرگ و مبارز نتوانستند به پيروزي برسند و در ميدان بصيرت شكست خوردند. كما اينكه در ايام فتنه ديديم كم بودند كساني كه مثل آقايشجوني بسيار محكم بر مواضع خودشان بايستند. اين ايستادگي در برابر جريان انحرافي هم ادامه داشت و ديديم كه چه مواضع شفافي داشت. در مجموع در همه امتحانات سخت خود را به خوبي نشان داد و كارنامه خوبي از خود بهجا گذاشت.
بهنظرم مهمترين وجهه مرحوم شجوني در ولايتمداري ايشان بود كه اين موضوع چه در زمان حيات امام خميني(ره) و چه در دوران مقام معظم رهبري كاملا صريح و شفاف بود و همواره در سختترين لحظات، ايشان به وظايف انقلابي خود عمل ميكرد. امروز هم بايد روحانيت معظم همچنان در صف نخست انقلابيگري باشد تا عرصه توسط افراد ناشايست پر نشود و راه امثال مرحوم شجوني ادامه يابد.
- همراهي مرحوم شجوني و شهيد لاجوردي از روزهاي مبارزه تا ستاد ديه
اسدالله جولايي
رئيس ستاد ديه كشور
«ان الذين قالوا ربناالله ثم استقاموا تتنرل عليهم الملائكه الا تخافوا و لاتحزنوا و ابشروا بالجنه التي كنتم به توعدون» بهنظرم زندگي مرحوم حجتالاسلام شجوني مصداق اين آيه شريفه بود. من نيز كه از سالهاي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي با ايشان آشنا بودم از نزديك ميديدم كه آن مرحوم براي پيروزي نهضت امامخميني(ره) مرارتها و سختيهاي بسياري را متحمل شد تا سرانجام نهضت اسلامي به پيروزي رسيد.آزادگي از ديگر ويژگيهاي شخصيتي آن مرحوم بود كمااينكه در دوران سخت مبارزه بهدليل همين ويژگيها بود كه سنگينترين شكنجهها را در رژيم سابق متحمل شد و پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز تنها در يك راه(خط امام و رهبري) طي مسير كرد. ايشان در مجالس و منبرهاي خود هيچگاه از دفاع از ولايت فروگذار نميكرد و اين به يك رويه در منبرهايش بدل شده بود.
شهيد لاجوردي و مرحوم آقاي شجوني روابط دوستانهاي با هم داشتند و اين دو شخصيت بزرگوار از زندانهاي رژيم پهلوي و زير سختترين شكنجهها با يكديگر دوست بودند و اين رابطه در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز حفظ شد چنانچه با حضور شهيدلاجوردي در دادستاني كل كشور، مرحوم شجوني در دادستاني حضور پيدا كرده و از همه برنامههاي شهيد لاجوردي حمايت ميكرد.
اين دو شخصيت چه در زمان حيات امام خميني(ره) و چه پس از آن از يكديگر جدا نشدند و همواره از خط رهبري و ولايت فقيه حمايت كردند.
مرحوم آقاي شجوني بهدليل همان ارادت قلبي به شهيد لاجوردي پس از آغاز بهكار ستاد ديه كشور در راستاي حمايت از خانوادههاي نيازمند، از هيچ اقدامي براي حمايت از اين ستاد دريغ نميورزيد. ايشان در منبرهاي خود بهشدت مردم را تشويق ميكرد تا در جهت رفع مشكلات زندانيهايي كه بهدليل عدمتوانايي در پرداخت ديه و جرائم مالي(غير كلاهبرداري) در حبس بهسرميبرند، اقدامي صورت گيرد.
توجه ايشان به ستاد ديه كشور و خادمان آنچنان بود كه اصطلاحي را در بين دوستان باب كرد و هر وقت ما را ميديد، ميگفت: آقايجولايي من شرعا مريد و حامي ستاد ديه كشور هستم!
ايشان بهرغم كهولت سن از شادابي روحي خاصي برخوردار بود و به ياد دارم كه در جلسات دهه محرم كه در منزل جناب آقاي ميرمحمدصادقي برگزار ميشد اهتمام داشت كه بهطور مستمر شركت كند و در آن جلسات هم بسيار خوش برخورد بود.