انگار يك پرده رنگ و سياهي از روي همهچيز شسته شده است. اگر با اين بارانهاي دلانگيز روبهرو شديد هوس نكنيد زير بارش قطرات آن راه برويد. اين بارانها اسيدي هستند، براي همين رنگها را ميشويند و ميبرند.
البته لازم نيست الان نگران بارندگيهاي شهر باشيد. خوشبختانه هنوز به اين مرحله نرسيدهايم و فعلا ميشود باران را همچنان لطيف و خوشايند ديد. صبح روزي كه شهر يك باران ملايم را از سر گذرانده باشد و اتفاقا آن روز، تعطيل رسمي يا غيررسمي باشد و از اول وقت خودروهاي شخصي به خيابانها هجوم نياورده باشند، شايد بشود ديد كه آسمان آبي واقعي چگونه است. البته زياد طول نميكشد كه دود از اگزوز خودروها بيرون ميزند و در مدت كوتاهي دوباره همه شهر را پر ميكند. تمام توسعه حملونقل عمومي با انبوه جمعيت فشردهاي كه هرروز جابهجا ميكند يا استفاده از شبكههاي رايانهاي براي انجام كارها، بدون سفر شهري هم نتوانسته از اين دود زيانبار اگزوزها كم كند. از زماني كه نخستين خودروها به شهر وارد شدند تا امروز، اين دستگاههاي بنزينخوار آنقدر زيادشدهاند كه خودشان، سطح خيابانها و دودشان آسمان را پوشانده است.
كارخانهها و صنايع هم سهم خود را ايفا كردهاند و دود و گازهاي آلايندهاي كه از دودكش آنها بيرون ميآيد اگر بيش از حد گوگرد داشته باشد باران اسيدي را بهوجود ميآورد. باران اسيدي در مناطق صنعتي جهان امكان رخدادن زيادي دارد ولي در شهرهايي مانند شهرهاي بزرگ كشور ما مشكل واقعي همان خودروها هستند كه همزمان با خدمت به انسان، سلامتي او را هم به خطر انداختهاند. عمده آلودگي هوا در شهرهاي ما بهدليل حركت هرروزه خودروهايي است كه در كنار نداشتن ايمني و كارايي، استانداردهاي زيستمحيطي را هم ندارند و بنزين را مستقيما تبديل به دوده ميكنند. ما كه هر روز دائم در همين خيابانها و در كنار همين خودروها حركت ميكنيم ديگر حساسيتي به هواي آلوده اطراف نداريم، تا زماني كه باران ميآيد و يادآوري ميكند كه هواي سالم، تميزتر از چيزي است كه اين روزها تنفس ميكنيم.
در طب سنتي گاهي اوقات نوشيدن آب باران را به بيمار توصيه ميكردند. اين در واقع شايد تجويز «آب مقطر» بود زيرا حكيمان فهميده بودند شرح دادن اينكه چطور بايد آب را جوشاند و تقطير كرد و دوباره به شكل مايع درآورد كمي طولاني است و همه هم نميتوانستند دليل اين كار را درك كنند، به همين دليل استفاده از تقطير طبيعي سادهتر بود. در كنار اين دستور پزشكي، مفهوم ديگري هم ايجاد شده بود كه براي باران، نوعي حس تقدس و پاكي قائل ميشد؛ مانند هديهاي شفابخش كه از آسمان ميرسد. آسماني كه هميشه پاك و بدون آلايش بود زيرا انسان به آن دسترسي نداشت. اينكه چگونه آدمها توانستهاند در مدت يك قرن هواي بيپايان اطراف خودشان را آلوده كنند از جنبه قدرت انساني شگفتانگيز است اما همين هم نشان ميدهد كه ما با چه توانايي ويرانگري قادر به خراب كردن جهان اطراف خودمان هستيم.