همشهری دو - اصغر اصغری: پیاده‌روی اربعین را می‌شود نوعی طی طریق برای رسیدن به کعبه عشق تعبیر کرد.

يك جور طير و پرواز براي رسيدن به سيمرغ با اين تفاوت كه اين بار همه به سرمنزل مقصود مي‌رسند و هر چه مي‌روند به جاي قلت، به كثرت مي‌رسند. تماشاي هزاران عاشق كه در مسيري واحد، جذب يك مغناطيس شده‌اند خودش حماسه‌اي بي‌تشبيه است. حس و حال زيارت اربعين امام شهيدان(ع) با آن مقياس ميليوني براي آنهايي كه پاي پياده تجربه‌اش كرده‌اند انگار در همين روزها دوباره زنده مي‌شود.

مثل آن مي‌ماند كه يك‌بار به وصل رسيده‌اي و حالا نمي‌خواهي اين ريسمان تازه تنيده ميان خود و صاحب آن كعبه را بگسلي. اصلا آنهايي كه اين تجربه را داشته‌اند و امسال بنا به‌دليلي نتوانسته‌اند بار سفر ببندند اين روزها يك بي‌قراري خاص دارند. حتي تماشاي تصاوير راه‌پيمايي هم آنها را منقلب مي‌كند و قطرات غلتان اشك را به سفره دلشان مي‌نشاند. شوخي نيست كه ده‌ها كيلومتر را بي‌هيچ ادعايي بپيمايي و با آن پاهاي ورم كرده و شانه‌هاي خسته خودت را مقابل سرسرا و آستان مقدسي ببيني كه يك عمر آرزوي ديدنش را داشته‌اي و اين بار هم باز آورده‌ات براي مولا همان يك دل عاشق است.

اين بار شلوغي كلافه‌ات نمي‌كند. گويا ذره‌اي شده‌اي ميان هزار هزار همراه كه همصداي تو هستند. اين بار شايد اصلا قرار نباشد و نشود كه دست‌ات به ضريح برسد. حتي آنقدر شلوغ كه نگاهت به آن شش‌گوشه كه شش‌دانگ عشق را به نام خود
زده هم نيفتد.

زيارت در شلوغي را خيلي‌ها نمي‌پسندند و مي‌خواهند مبادي به آداب كامل زيارت باشند. اما حتي آنها هم در همين اربعين، جذب جاذبه آن شور مي‌شوند؛ شوري كه تكرارنشدني است و همتا ندارد. ميزبان اين ضيافت كريم است، آنقدر كريم كه ميليون‌ها نفر را با همان سرنخ عشق دعوت كند و در طول سفر شنواي حرف‌هايشان باشد. خاك كربلا كه بهترين خاك اين زمين است به تربت و غبار قدوم زائران اربعين ارج و عزتي افزون مي‌يابد. زمزمه عاشقان اين روزها چه از دور و چه نزديك يك عبارت است: «لبيك يا حسين(ع)».