تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۳۹۵ - ۱۹:۳۶

نیلوفر قدیری: نتیجه غافلگیرکننده انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا بحثی جدی درباره نقش و کارکرد رسانه‌های این کشور در این انتخابات و آینده و موقعیت آنها و میزان اعتماد مخاطبانشان، به راه انداخته‌است.

در اين بحث، رسانه‌ها يكي از مقصران اين نتيجه به‌حساب مي‌آيند. مقصري كه هم در اقبال راي‌دهندگان به دونالد ترامپ نامزد پيروز انتخابات سهم بزرگي داشته و از اين نظر به گمراه كردن مخاطب، متهم است و هم در پيش‌بيني نتيجه انتخابات و جلب اعتماد مخاطب ناكام مانده‌‌است.

بخش عمده‌اي از رسانه‌هاي غالب و عمده آمريكايي در اقدامي بي‌سابقه به صراحت عليه دونالد ترامپ موضع گرفتند و نه‌تنها اعلام كردند كه راي‌شان به او تعلق نمي‌گيرد بلكه او را براي كشور و جهان خطرناك خواندند و از مخاطبانشان خواستند كه به او رأي ندهند. اين نامزد اما اكنون رئيس‌جمهور منتخب آمريكايي‌هاست و رسانه‌هاي آمريكايي بازنده بزرگ اين انتخابات هستند.

اين رويداد موجب شده كه بحثي جدي درباره نقش رسانه و آينده آن در جهاني كه به سرعت در حال تغيير و تحول است، مورد توجه قرار گيرد. نكته‌اي كه به‌عنوان يكي از نتيجه‌هاي اين انتخابات مورد توجه قرار گرفته و ترامپ هم آن را به صراحت به زبان آورده اين است كه رسانه‌هاي عمده و غالب از رقيب نوظهور خود يعني شبكه‌هاي اجتماعي شكست خوردند.

شبكه‌هاي اجتماعي مشخصا به رسانه‌هايي چون فيس‌بوك، توييتر و در مرحله بعدتر اينستاگرام و شبكه‌هاي موبايلي گفته مي‌شود كه امكان ارتباط مستقيم ميان بخش‌هاي مختلف جامعه و گوينده و مخاطب را فراهم كرده‌اند. توييتر دونالد ترامپ در روزهاي تبليغات انتخابات و همين روزهاي اخير بعد از پيروزي‌اش، اصلي‌ترين كانال ارتباطي او با مخاطبان آمريكايي و جهان است.

او از همين كانال ارتباطي هم به مخالفان و رقبايش با تندترين الفاظ تاخت، هم برخي حملاتش عليه خود را جواب داد و تكذيب كرد و هم بعد از انتخابات حمله به رسانه‌هاي غالب آمريكايي همچون روزنامه نيويورك‌تايمز را آغاز كرده‌است. مخاطبان آمريكايي براي پيگيري اخبار مربوط به ترامپ اكنون به جاي رسانه‌هايي چون سي‌ان‌ان يا نيويورك‌تايمز كه نمايندگان‌شان با تصميم ترامپ از برنامه‌هاي رئيس‌جمهور منتخب فعلا حذف شده‌اند و حضور ندارند، مستقيما از توييتر او سخنان و اخبار و موضعگيري‌هايش را دنبال مي‌كنند.

يكي از دلايل پيروزي ترامپ در اين انتخابات را شبكه‌هاي اجتماعي و رسانه‌هايي چون فيس‌بوك مي‌دانند. اين استدلال آنقدر جدي در سطح رسانه‌هاي آمريكايي و كارشناسان اين حوزه مطرح شده كه مارك زوكربرگ مدير بنگاه اداره‌كننده فيس‌بوك را هم به واكنش واداشته‌است. او اين اتهام را رد كرده و البته در روزهاي اخير تدابيري ازجمله حذف برخي سايت‌هاي جعل خبر به‌كار بسته تا نسبت به اين اتهام بي‌واكنش و منفعل هم نباشد.

اما چرا فيس‌بوك و شبكه‌هاي اجتماعي را عامل پيروزي ترامپ مي‌دانند؟ دليل اصلي كه براي اين موضوع مطرح شده اين است كه مخاطبان و كاربران اين شبكه‌ها اخبار و اطلاعاتي را در اين شبكه‌ها به اشتراك مي‌گذارند كه با هدفي غير از اطلاع‌رساني و روشن كردن حقايق صورت مي‌گيرد. هدف در اين شبكه‌ها، جذب مخاطب بيشتر يا به‌اصطلاح گرفتن لايك بيشتر است. در اين رقابت براي لايك بيشتر، اخبار جعلي و شايعه جان‌مي‌گيرند. شبكه‌هاي اجتماعي به هر فرد به تنهايي امكان اين را مي‌دهند كه همچون يك روزنامه يا يك شبكه‌ راديويي عمل كنند و اين رسانه قائم به فرد، مسئولي براي ارزيابي صحت اطلاعات توليدي ندارد.

در آمريكا هنوز درصد قابل توجهي از مردم كه از طيف حاميان و راي‌دهندگان به ترامپ هم هستند، فكر مي‌كنند باراك اوباما مسلمان است. اين نمونه‌اي از جا افتادن شايعه به جاي خبر درست در شبكه‌هاي اجتماعي است.از سوي ديگر، جذب مخاطب بيشتر، از طريق به اشتراك گذاشتن مطالب جنجالي و واكنش‌برانگيز صورت مي‌گيرد. اين اخبار و اطلاعات لزوما حاميانه و مثبت نيست.

بيشتر فعاليت كاربران شبكه‌هاي اجتماعي و بيشتر اخباري كه به اشتراك گذاشته شده، عليه ترامپ بوده‌ است اما همين گردش اخبار و اطلاعات باعث جلب توجهات به او و نوعي تبليغ ناخواسته براي او شده‌است. اين همان موضوعي است كه در ماه‌هاي نخست رقابت‌هاي مقدماتي انتخابات رياست‌جمهوري آمريكا در رسانه‌هاي غالب آمريكايي و حتي رسانه‌هاي غيرآمريكايي هم روي داد. شبكه‌هايي مانند سي‌ان‌ان و ان‌بي‌سي كه از نظر موضعگيري سياسي در جهتي مخالف ترامپ قرار دارند هم در آن ماه‌ها با انعكاس كوچك‌ترين موضعگيري‌ها و رفتارها و واكنش‌ها و اخبار مربوط به ترامپ،

تبليغي گسترده و ناخواسته براي او انجام دادند. اين تبليغات براي اين بنگاه‌هاي رسانه‌اي درآمد هنگفتي به‌دنبال داشت و باعث جذب مخاطب مي‌شد. براي ترامپ هم تبليغاتي مجاني انجام مي‌شد. به اين ترتيب دو طرف اين ماجرا راضي به‌نظر مي‌رسيدند ولي اين همكاري پرسود ناخواسته، نتيجه‌اي غيرمنتظره را براي انتخابات آمريكا رقم زد كه بعضي آن را بسيار خطرناك توصيف مي‌كنند.

اما نكته ديگري كه اين انتخابات درباره نقش پررنگ و بانفوذ شبكه‌هاي اجتماعي در تحولات سياسي اجتماعي نشان داد اين بود كه اين شبكه‌ها نوعي حباب اطلاع‌رساني خطرناك ايجاد مي‌كنند. كاربران اين شبكه‌ها امكان انتخاب منابع خبري و افراد و حساب‌هاي كاربري مورد نظرشان را دارند. همين امكان انتخاب، آنها را در معرض دايره‌ و طيفي خاص از اخبار و اطلاعات قرار مي‌دهد.

رسانه‌ها چه راديو تلويزيون و چه مطبوعات، دست‌كم در تئوري و براي نشان دادن اينكه به مباني و قواعد حاكم بر كار رسانه پايبند هستند، سعي مي‌كنند نظرات موافق و مخالف يك موضوع را بازتاب دهند تا مخاطب خود تصميم بگيرد. اما در شبكه‌هاي اجتماعي از نظر عرف و مباني چنين قاعده‌اي حاكم نيست. اگرچه در نگاه اول ممكن است اينطور به‌نظر برسد كه شبكه‌هاي اجتماعي قابليت، آزادي و گستردگي بيشتري درانعكاس همه نظرات دارند اما در عمل با امكاناتي كه گردانندگان اين شبكه‌ها براي راحتي مخاطب فراهم كرده‌اند، عكس اين موضوع پيش آمده‌است.

آمارها نشان مي‌دهد در روزهاي منتهي به انتخابات بخش عمده آمريكايي‌ها اطلاعات خود را از شبكه‌هاي اجتماعي دريافت كرده‌اند. همين آمارها نشان مي‌دهد كه ميزان اعتماد مخاطبان آمريكايي به رسانه‌هاي غالب به حدود 30درصد كاهش يافته‌است. چنين وضعيتي كم و بيش در ديگر نقاط جهان هم وجود دارد. شبكه‌هاي اجتماعي به منبع اصلي دريافت اخبار و حتي تحليل براي مخاطباني تبديل شده‌اند كه پيش از اين از تلويزيون و روزنامه خبر مي‌گرفتند.

اينكه آيا واقعا رسانه قدرت خود را در جهت‌دهي به افكار‌عمومي و به‌عنوان واسطه‌اي ميان دولت و مردم از دست داده يا نه، هنوز معلوم نيست اما نقش شبكه‌هاي اجتماعي در گمراه‌كردن مخاطبان و ارائه اطلاعات يكجانبه، موضوعي است كه دست‌كم به‌عنوان فرضيه‌اي قوي مطرح شده‌است.