ايشان در همه ابعاد زندگي با چهرهاي شادان و كلامي دلاويز با حوادث برخورد ميكرد. در واقع يكي از شاخصههاي پراهميت در گسترش شگفتانگيز دين مبين اسلام، اخلاق نيك و كلام زيبا و پرجاذبه پيامبر اكرم(ص) با انسانها بود. نرمش و اخلاق نيك، هديه الهي به پيامبر بود تا ايشان را به پيشوايي مردمدار بدل كند. در سيره عملي پيامبر(ص) صدها نمونه از اخلاق نيك و زيبا وجود دارد كه هر كدام نشانگر قطرهاي از اقيانوس عظيم حسنخلق آن حضرت است و همين حسن اخلاق، عامل وحدت بين مردم آن دوره بود؛ وحدتي كه امروز، جامعه اسلامي به آن تشنه است. در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمين دكتر مسعود آذربايجاني، استاد اخلاق اسلامي و مدير مركز تخصصي اخلاق حوزهعلميه قم، بخشي از زندگاني پيامبر اكرم(ص) در راستاي ايجاد وحدت بين مسلمانان و كاهش تفرقه را مرور كرديم.
- شما مطالعات گستردهاي در رابطه با ويژگيهاي خاص اخلاقي پيامبر اسلام(ص) انجام دادهايد. بهنظر شما كداميك از ابعاد اخلاقي پيامبر در مسيري كه ايشان براي تبليغ دين و اتحاد مومنين انتخاب كرده بودند بيشتر به چشم ميآمد و تأثيرگذارتر بود؟
ويژگيهاي اخلاقي پيامبر بسيار وسيع بود. من اينجا فقط به برخي از خصوصيات ايشان كه بر اتحاد مردم اثرگذار بود و اقداماتي كه براي مقابله با عوامل اختلاف داشتند، اشاره ميكنم. يكي از اين خصوصيات زماني بروز پيدا كرد كه حضرت به مدينه آمدند و دو كار انجام دادند كه تأثير شگرفي در ايجاد وحدت بين مردم داشت؛ يكي رفع اختلاف بين دو قبيله بزرگ «اوس» و «خزرج» بود؛ دوقبيلهاي كه در شهر يثرب ساكن بودند و حدود 100سال با هم جنگ داشتند. پيامبر زمينههاي اتحاد را بين آنها بهوجود آورد و مشكلاتشان حل شد. اين يك نشانه از دوري افراد از اختلاف بود كه در سيره عملي پيامبر(ص) ديده ميشد. نكته دوم هم ايجاد ايمان و اخوت بين مردم بود و براي آن آيهاي نازل شد چون بين مهاجرين و انصار هم اختلافاتي وجود داشت. مهاجرين افرادي بودند كه از مكه به سمت مدينه آمده بودند و انصار، ياران پيامبر در مدينه بودند. زمينه ديگري كه ميتوانست بين مردم اختلاف ايجاد كند كساني بودند كه از مكه به مدينه آمده بودند و ممكن بود كه مردم مدينه به آنها بياعتنايي كنند و احترام لازم را برايشان قائل نشوند يا از نظر آذوقه و امكانات در مضيقهشان بگذارند. پيامبر اكرم(ص) براي ايجاد وحدت، طرح هوشمندانه پيمان اخوت و برادري بين مهاجرين و انصار را اجرا كردند. پيامبر فرمودند هر برادر انصاري، يكي از مهاجرين را در آغوش بگيرد و با هم پيمان اخوت ببندند و امكاناتشان را بين هم بهصورت مساوي تقسيم كنند تا در ثواب يكديگر شريك شوند. اين دو مورد از سيره عملي پيامبر در ايجاد اتحاد بين ياران بود و از اين موارد بسيار زياد در طول عمر مبارك ايشان ديده ميشود.
- به موضوع آيات قرآنكريم هم در اين رابطه اشاره كرديد كه براي اتحاد مسلمانان نازل شده است. ميتوانيد بخشي از اين آيات را روايت كنيد.
اين آيات را به 2 دسته ميتوان تقسيم كرد؛ دسته اول آيات و واژگاني هستند كه اتحاد بين مردم را ترغيب و تشويق ميكنند. يكي از اين واژهها «الفت» بهمعناي انسگرفتن است كه در قرآن بسيار بر آن تأكيد شده است. در زمان پيامبر، اقوام اختلافات زيادي باهم داشتند و بر سر كوچكترين بهانه، به جان هم ميافتادند و بينشان جنگ در ميگرفت. خداوند در آيه 103سوره «آلعمران» ميفرمايد: يادتان بيايد كه شما با هم دشمن بوديد، بهواسطه حضور پيامبر در ميان دلهاي شما «الفت» برقرار كرديم و بهواسطه اين نعمت با هم برادر شديد. در جاي ديگر خداوند به پيامبرش اشاره ميكند: اين كار من بوده كه بين اينها الفت برقرار شده است. خداوند در سوره «قريش» هم ميگويد كه براي الفت گرفتن قوم قريش هنگام كوچ زمستاني و تابستاني، خداوند فيلسواران را نابود كرد و اين قوم را امنيت بخشيد. خداوند به اين شكل زمينههاي الفت را در بين آنها ايجاد كرد.
- حتي گاهي در قرآنكريم به موضوع صلح هم از جهت اتحاد ميان مومنين اشاراتي شده است، درست است؟
بله. اصلا محور دومي كه ميخواستم اشاره كنم در همين رابطه بود، يعني ايجاد صلح، مسالمت و سازش در سيره نبوي كه اين هم به دستور خداوند بزرگ بود. خداوند در آيه 61سوره انفال به پيامبر ميفرمايد: اگر آنها به صلح گرويدند تو هم با آنها به سمت صلح برو و توكل بر خداوند كن. در آيه ديگري نيز ميفرمايد: اگر دو گروه از مومنين با هم قصد جنگ داشتند پيامبر بايد بين آنها صلح ايجاد كند. اگر يكي از آنها تعدي كرد با آن كه تعدي كرده، مقابله كنيد تا به فرمان خدا برگردد و اگر به فرمان خدا برگشت با آنها به عدالت رفتار كنيد. قرآن كريم بر همين مسئله در بعد خانوادگي هم تأكيد دارد كه اگر دو نفر با هم اختلاف داشتند بايد راه صلح و سازش را در پيش بگيرند كه در آيه 125سوره نساء بر آن تأكيد شده كه يكي از مفاهيم و زمينههاي اتحاد را در آن تعريف ميكنند. مفهوم ديگري هم كه در قرآن براي ايجاد اتحاد بر آن تأكيد شده، «عدالت» است. وقتي كه ظلم و ستمگري در برابر عدالت باشد مردم نميتوانند تحمل كنند و موجب اختلاف بين آنها و قيامشان ميشود. اجراي عدالت زمينهساز اتحاد و سازگاري است، پروردگار در آيه 8سوره مائده ميفرمايد: بايد براي خدا، به عدل و داد برخيزيد و نبايد دشمني گروهي از شما، ديگران را بر آن بدارد كه عدالت نكنيد. همچنين در جاي ديگري اشاره ميكند: خداوند به شما فرمان ميدهد امانتها را به صاحبشان برگردانيد. وقتي ميخواهيد ميان مردم داوري كنيد، عدالت و دادگري باعث ميشود كه مردم با هم الفت گرفته و اتحاد بيشتري داشته باشند. حتي يكي ديگر از مفاهيمي كه باعث ايجاد اتحاد در بين مسلمانان ميشود نيكي و احسان است كه ميتواند زمينه الفت و اتحاد را ايجاد كند و پيامبر با دستور خدا اين موضوع را با هدف ايجاد اتحاد بين مومنين بهخوبي تبليغ كرد و ترويج داد. شما فرض كنيد كه وقتي فردي به همسايه خودش يا به همكارش، آنقدري كه به خانوادهاش نيكي ميكند، نيكي كند، زمينههاي وحدت و اتحاد شكل ميگيرد. خداوند در آيات 7 و 8 سوره ممتحنه ميفرمايد: كشورهاي ديگر هم اگر با شما سرجنگ نداشتند و شما را از كشورتان بيرون نكردند با آنها هم بايد با نيكي و به عدالت رفتار كنيد. خيلي روشن است كه ديدگاه قرآن اين است كه اين نيكي حتي نسبت به كشورهاي ديگر، عامل بازدارنده از جنگ و خونريزي است. البته اگر كشوري اقدام به جنگ عليه ما بكند براي مقابله با اين تجاوز بايد بايستيم.
- يكي از مصايبي كه پيامبر(ص) در راه اتحاد مسلمانان داشتند، شايعهپراكني بود. ايشان چطور با اين موضوع مقابله كردند؟
خب ببينيد وقتي اخبار از منابع معتبر بهدست مخاطبان نرسد، شايعه ايجاد ميشود و رواج مييابد. مردم نياز به اطلاعات دارند و اگر اين اطلاعات را از منابع معتبر و موثق بهدست نياورند زمينه شيوع شايعه بهوجود ميآيد. راهحل مقابله هم اين است كه در مواردي كه نياز به آگاهي است بهموقع اطلاعات درست را منتشر كنيم، ضمن اينكه منابع معتبر امروز در دسترس همگان هست و ميتوانيم پيش از اينكه اطلاعات نادرست و غلط بهدست افراد برسد، اطلاعات صحيح را انتشار دهيم و پيامبر در اين مسير با مردم و مسلمانان مشورت ميكردند و خودشان را بيشتر در معرض ديد قرار ميدادند تا خودشان مسائل شايعهساز و عوامل آن را شناسايي كنند و از بين ببرند. همانطور كه خداوند در قرآن ميفرمايد؛ اگر به جاي اينكه با هم گفتوگو كنيد با دشنام و ناسزا يكديگر را خطاب كنيد، زمينههاي اختلاف را ايجاد كرده و دامن ميزنيد. در قرآن، در آيات مختلفي به اين مسئله اشاره شده است. فراموش نكنيد كه شيطان هم شايعهساز است. به همين دليل يكي ديگر از مواردي كه به ما كمك ميكند تا بفهميم سيره پيامبر(ص) بر مبناي رحمت و وحدت بوده اين است كه قرآن، شيطان را موجودي معرفي ميكند كه ميخواهد بين انسانها، اختلاف ايجاد كند؛ مثلا در مورد شراب و قمار، قرآن ميفرمايد كه شيطان ميخواهد با شراب و قمار ميان شما دشمني و كينه ايجاد كند و شما را از ياد خدا باز دارد. در آيه ديگري خداوند ميفرمايد: به بندگانم بگو سخناني كه بهتر و زيباتر هست را به هم بگويند چون شيطان، ميخواهد ميانه شما را بر هم بزند و شيطان دشمن آشكاري براي شماست. وقتي قرآن، ملاك اختلاف را شيطان ميداند پس هر كسي بخواهد بين مسلمانان اختلاف ايجاد كند يا بين اقشار و اقوام مسلمانان و بين شيعه و سني تفرفه بيندازد، مخالف سيره نبوي عمل كرده و در مسير شيطان قدم برداشته است.
- پيامبر گرامي اسلام از موضوعات اجتماعي و خانوادگي هم در جهت اتحاد بهره ميبردند. لطفا اين موضوع را هم كمي تحليل كنيد.
ببينيد پيامبر روشهايي براي مقابله با خودبرتريبينيهاي بين اقوام و قبايل آن دوره داشتند. يكي از روشهاي جالب پيامبر اين بود كه ازدواج را بين اقوام مختلف آن دوره ترويج كردند؛ مثلا ميگفتند برو از فلان قبيله، دختر بگير. حضرت اين اقدام را ميكردند تا ارتباط بين قبايل مختلف ايجاد و تقويت شود، اختلافات كاهش يابد و نسبت به هم شناخت بيشتري پيدا كنند. خداوند در قرآن تأكيد ميكند؛ ما شما را شعبهها و قبايل مختلفي قرار داديم تا هم را بشناسيد. اگر همه را در يك قبيله قرار ميداديم به اين شناخت نميرسيديد. اقوام مختلف، زمينههاي شناخت از يكديگر را بيشتر فراهم ميكنند تا به سراغ هم بروند و با هم گفتوگو كنند. پيامبر سعي داشتند با پيوندهاي سببي، اين اختلافات را كمتر كنند. يكي ديگر از روشها اين بود كه خود پيامبر ميان اقوام مختلف ميرفتند و برايشان مسجد ميساختند، در بين آنها تبليغ ميكردند تا زمينههاي ارتباطي وسيعتر شود. مبلغيني را ميفرستادند كه به قسمتهاي مختلف بروند تا ارتباط بين قبايل حفظ شود. مبارزه با فخرفروشيها و برتريهاي قومي از ديگر اقدامات پيامبر بود. آن زمان سفيدپوست بر سياهپوست يا قريش بر غيرقريش، احساس برتري ميكرد و پيامبر در گفتارشان آنها را از اين رفتار نهي و بهصورت عملي هم با آن مخالفت ميكردند. يكي از غلامان سياه آن دوره ميخواست ازدواج كند، در اينباره با حضرت صحبت كرد. ايشان با يكي از اصحابش حرف زد تا دختر او را براي اين غلام، خواستگاري كند. او هم بهدليل ايمان، اين غلام را پذيرفت و اگر جز ايمانش بود، غيرممكن بود كه فاصله طبقاتي اجازه بدهد كه اين ازدواج سر بگيرد چون نگاههاي مبتني بر تصورات قالبي و كليشهاي اين اجازه را نميداد.
- براي اينكه چهره پيامبر را بهعنوان چهره جهاني محبت، رحمت و وحدت در جهان معرفي كنيم چه مسئوليتهايي بر عهده ماست؟
دشمنان به شيوههاي مختلف، اسلامهراسي را ايجاد كرده چون از گرايش مردمانشان به اسلام ميترسند و نميخواهند اين اتفاق بيفتد. ما به جاي اينكه مثلا مسيحيتهراسي بكنيم يا مواجهه منفي به اين ماجرا داشته باشيم بايد چهره واقعي پيامبر اسلام را معرفي كنيم. معرفي پيامبر و سيره ايشان كه منبع مهر و محبت هستند بايد به شيوههاي مختلف گسترش يابد و به گوش مردماني كه تشنه اين معارف هستند اما گوششان از اخبار منفي و دروغ پر شده، برسد. شيوه ديگر براي نمايش چهره رحمت و مودت پيامبر(ص) اين است كه آياتي كه در آن جنبه مهر، محبت و رحمت دارد نشر دهيم. بسياري از آيات قرآن، مسلمانان را به رحمت، صلح، عدالت و مسالمت دعوت ميكند. البته آياتي هم هست كه بهدليل جنگهاي پيامبر دعوت به جهاد و جنگ دارد. همچنين روش و سيره پيامبر مهرباني با مخالفانشان هم شنيدني است. ايشان در زمان خودشان «صلح حديبيه» را داشتند. زماني كه مكه فتح و سپاه اسلام پيروز ميشود، پيامبر خانه رئيس دشمنانشان يعني ابوسفيان را خانه امن قرار ميدهند تا همه آنجا بروند. برخلاف كساني كه شعار ميدادند و ميگفتند كه امروز روز جنگ و خونريزي است، يعني يومالملحمه، پيامبر فرمودند كه يومالمرحمه است، يعني روز رحمت است. اين سيره پيامبر مهر است و بايد به مردم جهان نشان داده و برجسته شود. بايد روش اصلي قرآن و پيامبر را با كساني كه به اسم اسلام كارهايي ميكردند از هم تفكيك كنيم. ترويج آيات صلح و سازش و سيره مهرجوي پيامبر، روشي است تا از برخي اتهامات و نسبتهايي كه به اسلام زده ميشود، جلوگيري شود. بهنظر من از مفاهيم ديگري كه باعث ميشود زمينههاي اتحاد بين مومنين بيشتر شود، عفو است. خداوند به پيامبر ميفرمايد: شنونده و گوشدهنده خوبي باشيد، از هم سپاسگزاري كنيد و نسبت به هم عفو و بخشش داشته باشيد. در مقابل، واژگان و گزارههايي هست كه زمينهساز اختلاف و جنگ ميشود. خداوند در قرآن، مسلمانان را از اين امر بر حذر ميدارد، سيره پيامبر بر همين اساس است. يكي از آن مفاهيم، نزاع و ناسازگاري است؛ يعني سعي كنيد كه نزاع و كشمكش بين شما نباشد. اين باعث ميشود كه عزت و شوكت شما از بين برود چون يكي از زمينههاي اختلاف است.
- تصورات قالبي را دور بريزيم
عوامل ايجاد تفرقه بين مسلمانان از نگاه روانشناسي
حجتالاسلام آذربايجاني ميگويد: «طبق آنچه تحقيقات روانشناسي اجتماعي نشان ميدهد و روي آن كار پژوهشي شده، چند عامل است كه زمينههاي تفرقه را تشديد ميكند. يكي از آنها، تصورات قالبي و كليشهاي است چرا كه فرقههاي مختلف، نسبت به هم پيشداوريهايي دارند. اين پيشداوري اگر بهصورت يك الگوي مسلط در ذهن افراد در بيايد به آن «تصورات قالبي» ميگويند؛ مثلا در ايران كه قوميتهاي مختلفي داريم فارسها نسبت به تركها و عربها يا تركها نسبت به لرها و ديگر اقوام يا مذاهب شيعه و سني درباره هم پيشداوريها و تصورات قالبي دارند كه اين يكي از عوامل مهم اختلاف است. الان ثابت شده كه راهحل اين موضوع توسعه تماس اجتماعي و حضوري اين افراد يا گروهها با هم است چون با بهدستآوردن اطلاعات دقيق و درست ميتوان اين تصورات را از بين برد؛ مثلا برادران اهل سنت نسبت به شيعيان ممكن است تصوراتي داشته باشند و نسبتهايي را به آنها بدهند. يكي از مواردي كه خود من با آن مواجه شدم اين است كه برخي از برادران سني ميگويند شما بعد از نماز، 3 مرتبه ميگوييد خانالامين... يعني اينكه جبرائيل در ابلاغ وحي خيانت كرد و به جاي اينكه پيامبري را به حضرت علي(ع) بدهد به حضرت محمد(ص) داده است. بين برخي از اهل سنت، چنين مطلب بياساسي وجود دارد كه اين باعث يك تصور قالبي ميشود اما اگر با برادران شيعه خودشان مواجه بشوند ميبينند كه بعد از پايان نماز 3 مرتبه ميگويند الله اكبر... پس اين تماسهاي اجتماعي، پيشداوريها و تصورات قالبي را برطرف ميكند. به همين دليل حج از زمينههاي ايجاد اتحاد بين مسلمانان است».
- هنوز دشمنشناس نشدهايم
«چرا هنوز اتحاد مسلمانان شكل نگرفته است؟»؛ حجتالاسلام و المسلمين آذربايجاني پاسخ اين پرسش را ميدهد
از عوامل اختلافات قبيلهاي در دوره پيامبر، عدمشناخت و ناآگاهي بوده. چرا امروز كه در عصر ارتباطات و اطلاعات بهسر ميبريم هنوز اختلافات قومي و مذهبي وجود دارد؟ حجتالاسلام والمسلمين آذربايجاني در پاسخ به اين سوال ميگويد:«از نظر من 3عامل جهالت خوديها، تلاشهاي دشمن براي ايجاد تفرقه و ضعف اخلاقي بهعنوان زمينههاي اختلاف مطرح هستند. يكي از عوامل مهم در اين باره، جهل خوديهاست؛ مثلا شيعيان وقتي فكر ميكنند كه اهل سنت درباره آنها چطور فكر و عمل ميكنند! تصورات خودشان را غالب بر واقعيت ميكنند درحاليكه بايد با كارهاي فرهنگي و رسانهاي براي آگاهيبخشي تلاش شود تا اين جهلها از بين برود. دوم اينكه در همه زمانها، دشمن از ايجاد اختلاف و تفرقه سود ميبرد. اگر مسلمانان با هم متحد ميشدند داعش بهوجود نميآمد و كشورهاي ديگر نميتوانستند منافع كشورهاي مسلمان را به راحتي چپاول كنند.
با ايجاد اختلاف، دشمن سود ميبرد. سياست انگليسي ميگويد تفرقه بينداز و حكومت كن؛ وقتي بين شيعيان، شيعه انگليسي ايجاد ميكنند و به يك روحاني امكانات ويژه ميدهند كه از پايگاه لندن و انگلستان، چندين شبكه داشته باشد و شبانهروز بين شيعيان تفرقه ايجاد كند يا به اهل سنت اهانت كند. دشمن بهترين راهكار را ايجاد تفرقه ديده است. البته مسائل اخلاقي هم در ايجاد اختلاف بيتأثير نبوده است مثلا تمسخر كردن، عيبجويي، القاب زشت و دشنام دادن مواردي است كه در قرآن بهعنوان كاستيهاي اخلاقي بهطور مرتب بر نهي آن تأكيد ميشود. در سوره حجرات خداوند تأكيد كرده كه زنها و مردها نبايد يكديگر را تمسخر يا از هم عيبجويي كنند، يا اينكه القاب زشت به هم بدهند. چرا قرآن روي اين موضوع بسيار تأكيد دارد؟ چون باعث تفرقه ميشود. بيشتر آيات سوره حجرات، تأكيد بر اخلاق اجتماعي است.
ديگر عامل اختلاف القاب و برچسبهايي است كه قوميتهاي مختلف به هم نسبت ميدهند. اين كار ناپسندي است و با اينكه ميدانيم كار زشتي است اما آن را انجام ميدهيم. بايد كنترل اخلاق اجتماعي خودمان را بالا ببريم. اين رفتارهاي ناپسند از ضعف ايماني و اخلاقي ما نشأت ميگيرد. قرآن تأكيد دارد كه شما حق نداريد به هم دشنام بدهيد چون زمينههاي اختلاف را بهوجود ميآورد».