در شرایطی امروز میلاد پیامبر (ص) را جشن میگیریم که شاید بتوانیم به جرأت ادعا کنیم وجود مقدس پیامبر (ص) مشهورترین و شناخته شدهترین غریب جهان است، ما هیچ غریبی را نداریم که این اندازه مشهور باشد.
از یک سو فراگیرترین نام پسران طبق آمار کشورهای مختلف و کل جهان، نام «محمد» است و از سوی دیگر بیشترین ستایشها و حتی توهینهایی که صورت میگیرد، درباره ایشان است اما در عین حال همه ما میدانیم که بیش از هر زمان آن حضرت غریب است! اگر بگوییم که قبل از امیرالمؤمنین (ع) و قبل از امام هشتم (ع) او غریبالغربا و اولمظلوم عالم است، درست گفتهایم.
این پیامبر (ص) آمده بود که غل و زنجیر از پای مردم بردارد، کتک میخورد و میگفت خدایا این مردم نمیفهمند آنها را عقاب نکن! او آمده بود تا مثل باران بر مردم ببارد، اما امروز به نام مبارک ایشان سر میبرند.
ایشان آمده بود دختران را از زنده به گور شدن باز دارد، اما امروز به نام او دختران و زنان ایزدی به کنیزی برده میشوند! او آمد که احیاء و زنده کند، پس اگر بگوییم امروز در کمال شهرت از همیشه ایشان غریبتر و ناشناختهتر است، بیجا نگفتهایم.
در شرایطی که امروز داعش ایجاد کرده است، به لطف خدا و امنیت کشور آثارش خیلی بر ما محسوس نیست اما در دنیا و برخی کشورها بیشتر این فضای اسلام هراسی و بدگویی از پیامبر اکرم (ص) شنیده میشود و آن اندازه گسترده شده که حتی زندگی عادی را بر مسلمانان سخت کرده است.
در شرایطی که از حقوق بشر و مبانی برابر صحبت میشود کسانی به نام اینکه مسلمان هستند، دچار مشکل شدهاند، سیطره این جوّ تبلیغاتی آن اندازه است که حتی روابط فرهنگی بین دستگاههای مختلف فعال را دچار مشکل کرده است حتی در حوزه نخبگانی فراوان کسانی هستند که میگویند به راحتی میتوانستند با دنیا ارتباط برقرار کنند اما امروز نمیتوانند
بنده رشته تحصیلیام «روابط اسلام و مسیحیت» است و تا پنج سال پیش فضا و شرایط برای دیالوگ و تماس زمین تا آسمان با امروز متفاوت بود، اما موضوع صحبت این نیست تنها برای اینکه شرایط امروز را بگویم، به این مباحث مطرح میکنم. به جرأت میتوان گفت کاری که طی این پنج سال گروههایی مثل داعش انجام دادند حتی به جهت فرم و حجم در طول هزار و چهار صد سال گذشته انجام نشده است.
برخی مطلع هستند که در این هزار و چهار صد سال چقدر کتاب برای اسلام نوشته شده اما به جرأت همه این سالها را اگر جمع کنیم به اندازه این پنج سال فعالیت داعش و تروریستهای دیگر، تأثیر نداشته است.
اینجاست که وقتی فیلمی نظیر «محمد (ص)» آقای مجیدی ساخته میشود مؤثر است البته ما هیچ نویسنده و پدیدآورندهای نمییابیم که بگوید کارش مطلق است اما بازهم ساخته شدن چنین فیلمی در این شرایط فعلی یکی از بزرگترین کارهایی بود که میتوانست برای تغییر این فضا و اثرگذاری انجام داد.
البته این فیلم به دلیل اینکه بزرگترین پروژه سینمایی کشور در زمان خودش بود به طور طبیعی سطح توقع را در سینمای ایران بالا برد، حتی به جهت فنی و در حوزههای صدا و تصویر و جلوههای بصری نیز کارهای خاصی در این فیلم انجام شد، سطح فنی سینمای ایران را ارتقا داد، منتها در جایزه اسکار فضای سیاسی برای این فیلم ایجاد کردند و به این دلیل که رهبری هم حامی آن بود، مسائل حاشیهای درست کردند که به نظرم ناجوانمردی بود و مسائل سلیقهای بود که اصل ماجرا را تحتالشعاع قرار داد که البته عجیب هم نبود.
ما در حوزه مطالعات نظری علوم انسانی هر چه قدر که کار بکنیم تا زمانی که ترجمهای به زبان مورد استفاده مخاطب صورت نگیرد، همه کارها ابتر است، باید واقع بینی نسبت به نیاز مخاطب داشته باشیم. تا زمانی که خروجی کار به زبان و اقتضای مخاطب تبدیل نشود، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد! از سوی دیگر اگر این مطالعات نظری و پژوهشها فعالیت نداشته باشند، هر چه قدر تلاش در حوزه آن تبدیل صورت گیرد، بی نتیجه است. پس حوزه مطالعات نظری و حوزه هنر، دو بالی هستند که باید با هم هماهنگ و همراه باشند.
متأسفانه یکی از مشکلاتی که امروز ما در حوزه علوم انسانی داریم این است که همانطور که در حوزه صنعت از ارتباط صنعت و بازار صحبت میشود اینجا از ارتباط حوزه علوم انسانی و بازار مخاطب صحبت جدی نمیکنیم و همین امروز هم که بیش از هر زمان دیگر مدعی علوم انسانی هستیم نسبت شفاف و روشن بین تولید نظری و خروجی عملی برای مخاطب تعریف نشده است.
خلاصه عرض بنده این است که تمام پژوهشهای علمی در حوزه مطالعات انسانی تا زمانی که از ابزار هنر و قابلیت ارتباط با مخاطب برخوردار نشود، نتیجهاش کتابهایی است که در کتابخانهها غبار میگیرد اما از سوی دیگر اگر هنر هم با تمام قدرت و توان پشتوانه نظری و مطالعاتی نداشته باشد به نتیجه مطلوب نمیرسد و در بهترین حالت جز سرگرم کردن مخاطب کاری نخواهد کرد.
- منبع: فارس
نظر شما