با قدرشناسي درست در قبال اين معجزههاي كوچك ميشود هم خودتان را به خدا وصل كنيد و هم از فرزندتان زينتي براي دين و خودتان بسازيد. نمونه اين هدايت شدن به كمك بچهها، افرادي بودند كه بهخاطر رفتارهاي پيامبر(ص) با بچهها مسلمان شدند. اما روي ديگر الگو گرفتن از سبك تربيتي پيامبر(ص) اين است كه در سيره ايشان بيشتر دقت كرده و سعي كنيم كه از نمونههاي رفتاري ايشان براي تربيت بچهها استفاده كنيم تا بچههاي ما هم بهواسطه ما دست پرورده رسول اكرم(ص) باشند. با مرور سريع و كاربردي شيوههاي تربيتي پيامبر(ص) درباره امام حسن(ع) و همه كودكان با ما همراه باشيد.
- از خودتان مربي بسازيد
اولين قدم براي تربيت درست كودك، حضور يك مربي همهفنحريف در كنار اوست، خودتان را آماده كردهايد؟ اين آمادگي يعني همان استعدادهايي كه در همه بزرگترها وجود دارد اما كمي وقت و تلاش ميخواهد تا به مرز قابلقبولي براي تربيت بچهها برسد و از والدين يك مربي خوب بسازد. اگر مربي خوبي براي فرزندتان باشيد راه رفاقت با او و تربيت او براي شما راحت ميشود. 3 مفهوم كليدي كه رمز مربيسازي است، سوز، سواد و سليقه است كه آنها را بهطور خلاصه شرح ميدهيم:
- كليد اول
سوز كه به انگيزه و علاقه شما به تربيت فرزندتان اشاره دارد، اصليترين وجه مشترك همه پدر و مادرهاست. از همان لحظهاي كه اسم مامان يا بابا به شما نسبت داده ميشود، سوز و همت اين تلاش را هم خدا به شما عطا ميكند. اما وجه دلسوزي بعضي والدين مثبت است و اين دلسوزي با احساس لذتبخشياي كه به آنها ميدهد اميد به تلاش بيشتر را در آنها زنده ميكند. براي مثال پدر و مادري كه دائم فرزندشان را مانع اوقات فراغت خودشان ببينند، مادري كه احساس كند بهخاطر تولد فرزندش مجبور است مدتي خانهنشين باشد و... نشاط لازم براي دلسوزي درست را از دست ميدهد. به طرز فكر پيامبر(ص) درباره فرزندشان امامحسن(ع) دقت كنيد؛ «بدانيد كه حسن (عليهالسلام) پس از من پيشوا و راهنماي شما خواهد بود. او هديهاي از خدا براي من است». درست است كه بخشي از لفظ ايشان درباره امام حسن(ع)، هديه خداست و اشاره به امامت ايشان دارد اما اسلام اين نگاه را به همه بچهها دارد كه آنها هديههايي از سوي خداوند هستند.
- كليد دوم
حتي جسم بچهها هم خودبهخود رشد نميكند و بزرگ نميشود و نياز به حمايت شما دارد چه برسد به روان آنها كه به شخصيت مربي بودن شما احتياج دارد. اگرچه رب العالمين، خداست و شما براي اينكه بتوانيد مربي خوبي براي فرزندتان باشيد بايد ابتدا به خداوند و اهلبيت(ع) متوسل شويد و در رتبه دوم بعد از آنها، به فكر راه و چاره در خودتان باشيد. كليد دوم مربيسازي، سواد است. سواد تربيت فرزندان، مهارتي يادگرفتني است و نميشود با آزمون و خطا دائم هزينه و عمر و انرژي را هدر داد. حتي پيامبرمان هم در زمانه جهل مردم عرب نسبت به موضوع تربيت فرزندان علم لدنيشان را از خداوند دريافت كردند و باعث تغيير فكر مردم شدند. اگر هم فقط بخواهيد به تجربههاي نسل قبل دل خوش كنيد باز هم در موضوعهاي جديد امروزه كم ميآوريد.(پس به فكر وصل شدن به يك راه مطمئن و مفيد براي بالابردن سطح سواد خودتان باشيد).
- كليد سوم
سليقه شما حرف آخر را ميزند. ميتوانيد به جاي نه گفتنهاي دائمي، تنبيه، مقايسه، توبيخ و... از راههايي مثل مشاركت دادن فرزندتان در كارها، مشورتخواهي از او و ايجاد حس عزتنفس در او، تجربه انواع بازيهاي گروهي باهم، ساخت كارهاي هنري، سفر، كلاسهاي مشترك و... براي ايجاد عادتهاي خوب و ترك رفتارهاي بد اقدام كنيد. در اين صورت لذت بيشتري از دوران كودكي فرزندتان ميبريد و تربيت او براي شما شيرينتر ميشود. ضمن اينكه فرزند شما هم پايبند دوستي شما خواهد ماند. به يك روايت از سليقه تربيتي پيامبر(ص) دقت كنيد: روزي پيامبر(ص) به سمت مسجد ميرفتند كه كودكان انصار ايشان را ديدند و راه ايشان را سد كردند كه بايد با ما بازي كنيد. حضرت با اينكه از وقت اذان ميگذشت مشغول بازي شدند تا اينكه بلال، ايشان را پيدا كرد و خواست زود به مسجد بروند. اما پيامبر(ص) براي اينكه بچهها ناراحت نشوند و اجازه رفتن به ايشان بدهند از بلال خواست كمي گردو بياورد و ايشان با استفاده از آن گردوها با بچهها بازي كردند و در نقش خريدار، گردوها را از بچهها خريدند و بعد به مسجد رفتند.
- مكانهاي تربيت را متنوع كنيد
براي اينكه روشهاي تربيتيتان تكراري نشوند به يك مكان خاص محدود نشويد. توجه به كاركردهاي مسجد در تربيت فرزندان از اصول و شيوههاي رسول خدا(ص) بوده است. علت اينكه تاكيد ميكنيم بر تربيت از شيوه مسجدي آن، بهخاطر نتيجههاي مثبتي است كه اين شيوه براي ما به ارمغان ميآورد:
1- وقتي بچهها در مسجد با هم بازي ميكنند حتي گاهي دعوا و دوباره با هم آشتي ميكنند؛ بدون آنكه شما تلاش زيادي داشته باشيد در حال دوستي با مسجد و موضوعات مربوط به آن مثل نماز، سلام كردن و... هستند. اين معجزه آموزش غيرمستقيم است.
2- بچهها بازي، همبازي و محل بازي خود را دوست دارند و كمكم نسبت به آن تعهد پيدا ميكنند و اين راه دوستي با خانه خدا به نتيجه دوستي با اخلاقهاي خوب و كارهاي خوب هم كشيده ميشود.
3- به كمك مسجد در فضايي سالم و با حضور غيرمستقيم والدين، دوستان خوبي در انتظار بچهها هستند.
4- سوژههاي فعال و مختلفي با محور كارهاي خوب و فرهنگي در مسجد وجود دارد كه بچهها را اجتماعي ميسازد.
5- مسجد با تدبير شما ميتواند طعم موفقيت و انجام وظيفه و مسئوليتپذيري را به كودكان بچشاند.
6- اگرچه در كشور اسلامي ما هنوز راه بسياري براي برگرداندن مسجد به جايگاه مهارتآموزياي كه در زمان صدر اسلام داشته باقي مانده است اما در اغلب مساجد برنامههاي آموزشي مختلفي براي والدين و بچهها برگزار ميشود كه سعي كنيد به هيچ وجه آنها را از دست ندهيد.
- دوستي بچهها با مسجد
1- همراه بردن فرزندان با خود به مسجد نهتنها ناشايست نيست بلكه بسيار پسنديده و روشي تربيتي است. پيامبر(ص) امام حسن(ع) و امام حسين(ع) را همراه خود به مسجد ميبردند. به تعبير استاد قرائتي در تفسير آيه شريفه خذوا زينتكم عند كل مسجد (اعراف/۳۱)، خداي متعال همراه داشتن زينتها را هنگام رفتن به مسجد توصيه كرده، درحاليكه خود قرآنكريم، فرزند را زينت معرفي كرده است.
2- براي همراه كردن كودكان و بردن آنها به مسجد لازم است از روشهاي جذاب استفاده كنيد تا كودكان به مسجد رفتن ترغيب شوند. پيامبر(ص) نوههاي خود را براي بردن به مسجد روي دوش خويش مينشاندند و گاهي اوقات در راه مسجد با كودكان بازي ميكردند.
3- ارزش و اهميت كودكان در مسجد از كهنسالان بهمراتب بالاتر است چرا كه در سيره نبوي ميبينيم ايشان هنگام گريه كودك نماز را سريع و هنگام نشستن حسنين بر كمر مبارك، سرعت نمازخواندنشان را تغيير ميدادند.
4- در تاريخ آمده است پيامبر(ص) در مسجد، حسنين را در كنار خود نشانده بود و گاهگاه آنان را ميبوسيد و آنها را به سينه ميچسبانيد و ميبوييد.
5- در مسجد براي كودكان احترام قائل باشيد. پيامبر اكرم(ص) در هنگام سخنراني بارها شده بود كه حسنين را با خود روي منبر ميبرد و هنگام سخنراني آنان را روي زانوان خويش مينشاند، حتي در نقلي تاريخي است كه امامحسن(ع) بر دوش پيامبر اكرم(ص) بهگونهاي نشسته بود كه پاهاي خود را روي سينه مبارك پدربزرگ آويخته بود.
6- براي كودكان خاطرهاي خوش از مسجد رقم بزنيد. مثلا در يكي از روزها، رسول خدا(ص) در حال خطابه بود كه ناگهان ديد حسنين با جامههاي سرخ وارد مسجد شدند و در حاليكه ميدويدند به زمين افتادند. پيغمبر از منبر پايين آمدند، آنها را در آغوش گرفتند و دوباره به منبر رفتند و آن دو را روي پاي خود نشاندند.
- زبان كودكي لازم است
با چه زباني بايد با كودك حرف زد؟ شاعر ميگويد: «چون سرو كار تو با كودك فتاد/ پس زبان كودكي بايد گشاد» درباره اين موضوع بيان زيباي استاد قرائتي را كه از شيوه رفتار پيامبر(ص) با امام حسن(ع) و امامحسين(ع) برداشت كردهاند بخوانيد: پيامبر در نماز عشا، به سجده رفت. امام حسن(ع) و امام حسين (ع) كوچك بودند، رفتند روي كمر پيامبر(ص) بازي كنند، حضرت براي اينكه آنها ناراحت نشوند خيلي آرام سرش را از سجده برداشت. چون حديث داريم كه «مَن كان به حبّي فليتصبّي يا صبّي؛ هر كه بچه دارد خودش هم بچه شود». آياتي در قرآن كريم داريم؛ «خلق لكم»«سخّر لكم»، براي شما آفريد، مسخّر شما كرد «متاعاً لكم» بگذار شعر بخوانم. ابر و باد و مه و خورشيد و هستي براي بشر است و بشر براي چيست؟ «و ما خلقت الجن و الانس الاليعبدون» هستي براي بشر است و بشر براي عبادت و در عبادت قله عبادتها نماز است، توي نماز مهمتر جاي نماز سجده است. آنوقت توي سجده بچهها ميروند روي كمر پيامبر(ص) بازي ميكنند، آن حضرت بازي آنها را به هم نميزند. اين احترام كودك است. پيامبر(ص) بعد يواش كمرش را بلند ميكرد كه بچهها روي زمين نيفتند. بعد از نماز هم روي زانو مينشاند آنها را و در يك ماجراي ديگر زني آمد و بچهاش را داد به پيامبر، حضرت بچهاش را بغل گرفت، براي اينكه اسم روي آن گذارد يا در گوش او اذان بگويد. بچه ادرار كرد، مادرش جيغ زد، پيامبر(ص) فرمودند چرا جيغ زدي؟ گفت: لباس پيامبر نجس شد، فرمودند خوب نجس شود، ميشويم، جيغي كه زدي در روح بچه اثر گذاشت و او ترسيد. كدام روانشناس و دكتر متخصص اطفال و كسي كه راجعبه طفل و كودك كار كرده، حاضر است بچه لباسش را نجس كند و مادر را توبيخ كند كه جيغ نزن، بگذار ادرار كند، من ميروم ميشويم. احدي تاكنون پيدا نشده يك كاري كند كه يك قدم از اسلام بالاتر باشد. «الاسلام يعلو» يعني هنوز اسلام بالاست.
- اصليها به جاي قلابيها
پيامبر گرامي اسلام ميفرمايند: «محفوظات طفل نورس همچون نقشي است كه روي سنگ حك شده باشد ولي محفوظات مرد بزرگسال مانند نوشتن روي آب است». اين مقايسه توجه به ماندگاري ياددهي در دوران كودكي را نسبت به فرار بودن يادگيريهاي بزرگسالان نشان ميدهد اما اگر از پس اصرارهاي تربيتي اشتباه جامعه مثل يادگيري زبان دوم در سالهاي خردسالي كودكتان برآمديد وقت آن است كه بدانيد در چه سني با چه شيوههايي ميتوانيد مربي خوبي براي او باشيد؟ مثلا پيامبر(ص) در مورد اهميت دادن به انتخاب اصلهاي آموزشي ميفرمايند: «واي بر فرزندان آخرالزمان از روش ناپسند پدرانشان!» ياران ايشان گفتند: يا رسولالله، از پدران مشركشان؟ فرمودند: «نه! از پدران مسلمانشان كه چيزي از احكام دين را به آنان نميآموزند و اگر فرزندان بخواهند خود درصدد آموزش مسائل ديني برآيند، آنان را از اين كار بازميدارند و تنها به اين دلخوشند كه فرزندانشان بهره ناچيزي از دنيا بهدست آورند. من از اين قبيل پدران بيزارم و آنان نيز از من بيزارند». در مورد چه سني و چه شيوههايي براي تربيت فرزندان مناسب است هم پيامبر (ص) يك الگوي 3 مرحلهاي تجويز ميكند؛ «فرزند، تا 7 سال مولا، 7 سال بنده و 7 سال وزير است. پس اگر در سال بيستويكم روحيات او مورد رضايت تو بود (شكر خداي نما) والاّ واگذار كه در پيشگاه خدا معذوري».
قدم اول: مخاطب اين سخن، همه كساني هستند كه بهنحوي با كودكان و نوجوانان سر و كار دارند و با آنها مستقيم يا غيرمستقيم روبهرو ميشوند؛ همه پدران و مادران و مربيان و آموزگاران و بزرگترها. در 7 سال اول بچهها فكر ميكنند كه حرفشان مثل يك آقا و سيد مهم كه دستوردهنده است، تأثيرگذار است. بهخاطر همين خردسال در اين مرحله انتظار دارد همه به حرف او گوش كنند. كودك در سنين قبل از 7سالگي فطرتا خود را آقا و مهتر ديگران ميبيند. از اينرو امر و نهي مستقيم و درخواست صريح يا همراه با تهديد در او كارگر نيست. طبيعت كودك در چنين سالهايي اقتضا ميكند كه در مقابل خواسته بزرگتر خود نافرماني كند و خود را در اين نافرماني و سرپيچي محق انگارد يا به تعبير صحيحتر، براي ديگران حق امر و نهي قائل نباشد و هميشه خود را نسبت به ديگران برتر و بزرگتر احساس كند. لذا انتظار تبعيت و حرف شنوي از كودكان زير 7 سال بيهوده است. براي تنظيم روحيات فرزند در اين سن تا ميتوانيد از روشهاي غيرمستقيم، بدون اجبار و انواع بازيها كمك بگيريد. اگر در جايي بايد كودك را از كاري منع كنيد به فكر پرت كردن حواس او باشيد و تا ميتوانيد براي آدمي كه هنوز قدرت فهم بايدها و نبايدها را بهخاطر طبيعت سناش ندارد؛ ايجاد چالش نكنيد. مثلا بهجاي تو نبايد به كابينت دست بزني تا مدتي در كابينت را ببنديد و گاهگاه با خنده اين قانون را به او يادآوري كنيد.
قدم دوم: «بنده» به كسي ميگويند كه وابسته به درجه بالاتر از خود است و بهطور خودجوش احساس نياز به تبعيت كردن دارد. بنده بودن اين پختگي را دارد كه فرد بهطور مستقيم از مولاي خودش يادگيري داشته باشد. در 7سال دوم زندگي بچهها، فطرت آنها آمادگي تحمل قانون را بهخوبي پيدا ميكنند. اگر فرزندتان در اين سن طلايي قرار دارد بيشترين ذخيره فكري و اطلاعاتي را به او بدهيد و براي حرف زدن با او وقت بگذاريد. گاهي كه بچهها در اين سن آموزشهاي خوبي ندارند مجبور ميشوند به حرفها و راهكارهاي غريبهها دلخوش باشند. در اين دوره سني نياز است كه ابهت خودتان را بيشتر به فرزندتان نشان دهيد و با كلمات احترامآميز، در خلوت و... حرف و نظرتان را قاطع به او بگوييد. بچههاي اين سن به قانون خيلي اهميت ميدهند پس قانونهاي اجتماعي را به او معرفي كنيد. مثلا اجازه بدهيد بداند تا چه حد شوخي با بزرگترها ممكن است؟ اجازه دوستي با چه افرادي را ندارد و البته چرا؟ و... .
قدم سوم: وزير كسي است كه اجازه مشورتدهي دارد و خودش را مهم و با احترام ميداند اما حواسش هم هست كه زيردست پادشاه است و او حرف آخر را ميزند. پس از انتقال از اين مرحله به دوران نوجواني، نونهالي كه تا ديروز عبد بوده به رتبه وزارت منصوب ميشود. وزيرها اجازه دارند در جريان كارها و اتفاقها قرار بگيرند، نقد كنند، نظر دهند، بررسي كنند اما هميشه بايد به ياد داشته باشند كه احترام پادشاه اصل است. حالا اين پادشاه كيست؟ هر دو والدين پادشاه نوجوان هستند اما باز پدر خانه ترجيح دارد. اينكه چرا نقش پدر مهمتر است و اينكه چه پدري لياقت اين پادشاهي را دارد هم اهميت دارد. اما مسئله اين است كه نوجوان اين موضوع را بايد به عنوان سلسله مراتب احترام خانه بداند. براي آنكه نوجوانان ياد بگيرند، حتما به روابط محترمانه پدر و مادرها نگاه ميكنند. اگر حتي همسرتان اين نكتهها را رعايت نميكند تا جايي كه ميتوانيد خودتان اهل عمل باشيد و مطمئن باشيد نتيجه خيلي بهتر از رعايت نكردن دوطرفه آن است. در اين دوران براي رد و بدل كردن نظرات دور هم بنشينيد، واقعا تا جايي كه ميشود نظر نوجوان را در امورات خانه وارد كنيد اما اگر شدني نبود از او تشكر كنيد و دليل رد نظرش را براي خودش توضيح بدهيد. اجازه دهيد اين دادوستد فكري اتفاق بيفتد تا به پختگي او كمك كند.