با بيميلي تمام، به سمت حياط ميرويد. تا در را باز ميكنيد يك گروه فيلمبردار، دوربين به دوش و ميكروفون به دست، شما را دوره ميكنند. مجري خوش صدايي به شما نزديك ميشود و با حرارت فراوان تبريك ميگويد: «خيليخيلي مبارك باشد! شما برنده يك خودروي شاسي بلند 400ميليون توماني شدهايد. شما جزو مصرفكنندگان پر و پاقرص محصولات شركت ما بودهايد و در قرعهكشي اينماه برنده طلايي ما شدهايد».
راست ميگويد شما هروقت به سوپري محل ميرويد محال است كه از اجناس آن كارخانه، چيزي نخريد. ميكروفون را جلوي شما ميگيرد و ميپرسد چه احساسي داريد؟ ميخواهيد با اين ماشين چه كنيد؟ بيدرنگ، چتر رؤياهايتان باز ميشود. ميگوييد من از عهده مخارج يك ماشين گرانقيمت بر نميآيم. حتما در نخستين فرصت آن را ميفروشم و پولش را خرج بدهيهايم ميكنم!
خوب كه طرحهايتان را تشريح ميكنيد، مجري نزديك شما ميشود و دستاش را روي كتف شما گذاشته و ميگويد: «شما در برابر دوربين مخفي قرار داريد!»
دنيا روي سرتان هوار ميشود، اما جرأت داد و بيداد نداريد چون دوربين اصلي، آن طرف خيابان دارد رفتارهاي شما را ضبط ميكند. از شما اجازه ميخواهند اين فيلم را در برنامه «خبرهاي الكي خوش» تلويزيون پخش كنند. اگر 3-2 بار ديگر از اين دوربين مخفيهاي تلويزيوني به تور شما بخورد، ديگر به سادگي از هيچ خبري، خوشحال يا ناراحت نميشويد.
زندگي پر است از دوربينهاي مخفي؛ نظام علت و معلول در زندگيهاي دنيايي آنچنان پيچيده و در هم تنيده است كه اساسا شما نميتوانيد به هيچ اتفاق خوشحالكنندهاي، صددرصد دلخوش كنيد و از هيچ اتفاق سهمگيني، نااميد شويد. براي همين است كه از قديم گفتهاند دنيا دو روز است، يك روز براي تو و روز ديگر عليه تو. منظومه تفكر ديني از مؤمنان ميخواهد خود را هميشه در معرض آزمايش بدانند و به هيچ نقطه از دنيا دل خوش نكنند. همهچيز دنيا در حال گذر است و آن چيزي كه باقي ميماند، رفتارهاي صحيح آدمها در صحنههاي جورواجور زندگي است.