مادراني كه بچه خردسال دارند، هرجا ميروند بهخودشان يادآوري ميكنند شيشه و شير خشك بچه را همراه ببرند، آنها كه عشق حل كردن سودوكو دارند، جابهجاي خانهشان، مجلههاي نيمهكاره جدول به چشم ميخورد، آنها كه به سريالهاي شبانه تلويزيون معتاد هستند، عقربههاي زندگيشان را جوري كوك ميكنند كه حتي تيتراژ سريالها را هم از دست ندهند. اين قاعده زندگي است، هركسي هرچيزي را كه دوست دارد به آن وزن و بهاي بيشتري ميدهد. چيدمان آشپزخانه به سليقه و نياز مادر است و اولويت قفسههاي انباري به وسايل فني پدر ميرسد! فقط كافي است چيدمان زندگي هر آدم را تصوير كنيم، به راحتي خواهيم فهميد دغدغههاي او بر چه مسائلي استوار است و منظومه ذهني او چه شاخصهايي دارد؟!
حال پرسش اين است: در هندسه زندگي يك انسان مسلمان، اضلاع اصلي چيست؟ اگر زندگي مطلوب يك مسلمان را روايت كنيم، پرجلوهترين رفتارها و جذابترين افكار او در چه ناحيهاي قرار دارد؟
به اجمال ميتوان گزارش داد كه در زيست مسلمانانه، دو چيز پررنگ و پرمقدار است: «افكار و آراء خداباورانه» و «رفتارها و مناسك ديندارانه».
بهعنوان نمونه، در نقشه زندگي مسلمان، نماز برجستگي فراوان دارد. در صف طويل كارهاي روزانه او، نماز اول صف قرار دارد نه آنكه وقتهاي مرده و تهماندهاش را خرج نماز كند. از سر و شكل مهرها و سجادههاي هر خانه ميتوان فهميد مقدار و مرتبه نماز چه ميزان است؟حتما ديدهايد اقوامي را كه وقتي قرار است يك شب در خانه شما بمانند پيش از خواب از جهت قبله ميپرسند و ميگويند لطفا يك مهر بدهيد تا براي نماز صبح مزاحمتان نشوم؛ يعني آنكه هميشه در فكر تدارك نماز هستند، چون برايشان مهم است.
به همين طريق در تمدن اسلامي نيز، مسجد، در محوريت قرار دارد. در شهر مدرن دو چيز محور و مركز شهرسازي است: مراكز تجاري و مراكز تفريحي، بانكها و مراكز اعتباري؛ چون ستون فقرات شهر مدرن، پول و گردش مالي است اما در شهر اسلامي مركزيت با مسجد است چون ستون فقرات زندگي مؤمنانه، عبوديت و گردش معنويت است. عجالتا اين سؤال را در زندگي خود ردگيري كنيم و نقاط برجسته زندگيمان را شناسايي و درصورت نياز جابهجا كنيم.