خيلي از مشكلاتي كه اگر در يك فيلم به تصوير كشيده شود به آن انگ سياهنمايي ميخورد، به شكل واقعي و ملموس در جامعه به چشم ميخورد. باعث تأسف است كه در جامعه با انبوهي از معضلات مواجهيم. اينكه چگونه ميتوان بر اين مشكلات غلبه كرد و به زخمهاي كهنه مردم مرهم گذاشت، بحثي طولاني و كارشناسانه را ميطلبد. يك نكته اما آشكار است، اينكه با انكار معضلات نميتوان وجودشان را تكذيب كرد و جاي حل مسئله نميشود صورت مسئله را پاك كرد. قطعا يكي از راههاي مؤثر در كاهش معضلات اجتماعي، انعكاس آنها در آثار هنري است. من با فقرفروشي موافق نيستم و نشان دادن چهرهاي زشت و كريه از جامعه را هم نميپسندم، ولي در چنين شرايطي رؤياپردازي را هم راهكار مناسبي نميدانم. نشان دادن يك معضل اجتماعي در سينما، اگر با زباني تأثيرگذار همراه باشد ميتواند هشداري به مسئولان بدهد و تلنگري بر مديران بزند. ما با انواع و اقسام معضلات و آسيبهاي اجتماعي مواجهيم. وقتي مردمي با سختي روزگار ميگذرانند، روزنامهنگار بايد تصوير واقعي جامعه را گزارش بدهد و فيلمساز به ثبت واقعيت بپردازد. نقد اجتماعي هم بايد تحمل شود كه بدون نقد، نميتوان به تعالي جامعه اميدوار بود.
تاریخ انتشار: ۱ دی ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۲
اصغر هاشمی: نیازی به موشکافی و دقت نظر جامعهشناسانه نیست، با یک نگاه شتابزده هم میتوان پیبرد که جامعه ما دچار چه مشکلات گستردهای است.