تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۳۸۶ - ۱۲:۱۲

احمد فرهنگ‌نیا: از اواسط دهه60 شمسی تا اواسط دهه70، تقریبا به‌طور مرتب تعداد زیادی سریال ژاپنی از تلویزیون ایران پخش می‌شد.

 آنهایی که بیشتر از بقیه یاد همه مانده‌اند، احتمالا این چندتا هستند؛ «سال‌های دور از خانه»، «داستان زندگی»، «پدر مجرد» ، «معلم جزیره» و «از سرزمین‌های شمالی». اما مهم‌ترین و ماندگارترین سریال بین این 4تا، حتما «سال‌های دور از خانه» است.

سال‌های دور از خانه تبدیل به یک پدیده‌ رسانه‌ای شد و تأثیرات فرهنگی و اجتماعی عجیب و غریبی داشت. به نظر نمی‌رسد یانگوم با یک لشکر ویژگی مثبت اخلاقی و جلب‌نظر مخاطب، به گرد پای محبوبیت «اوشین» رسیده باشد.

این سریال یکی از مهم‌ترین و تاریخی‌ترین محصولات تلویزیون ژاپن است. عنوان اصلی سریال، «اوشین» است که طبق یک سنت مبهم  صدا و سیما مبنی بر تغییر نام فیلم‌ها و سریال‌ها در ایران، با عنوان سال‌های دور از خانه نمایش داده شد. پخش اوشین از تلویزیون ژاپن در آوریل 1983 شروع شد و تا مارس1984 (اردیبهشت62 تا فروردین63) ادامه داشت؛ تقریبا یک سال. پخش سریال در ژاپن هم پدیده بود و تبدیل به پرمخاطب‌ترین برنامه روتین تلویزیونی در ژاپن شد و البته هنوز هم این رکورد متعلق به اوشین است. این سی و یکمین «نمایش صبحگاهی» شبکهNHK بود که تبدیل به «موفق‌ترین نمایش صبحگاهی همه دوران‌ها» شد.

NHK مخفف عبارت ژاپنی «نیپون هوسو کیوکای» است که تقریبا می‌شود «بنگاه سخن‌پراکنی ژاپن» . NHK در واقع همان صدا و سیمای ملی ژاپن است. NHK از 1961 شروع کرد به پخش تعدادی از مجموعه‌های تلویزیونی که تا همین امروز هم ادامه دارد. اسمشان را هم گذاشت «NHK’s Asadora Drama» که به ژاپنی می‌شود همان «نمایش صبحگاهی NHK». اولین آن  از 1961 شروع شد؛ سریالی سیاه و سفید با اسم «من و دخترم» که  به‌طور طبیعی مخاطب کمی داشت.

اما 8 – 7سال بعد، آمار بیننده‌ها تقریبا 18برابر شد و تماشای این سریال‌ها عملا تبدیل شد به یکی از اصلی‌ترین عادت‌های مردم. 5سال بعد سر پخش سریال «اوهاناهان» (ششمین سریال این مجموعه) آمار بیننده‌ها ناگهان بالا رفت و در سالی که میانگین مخاطب تلویزیونی 8/45 درصد بود، این سریال به تنهایی 50 درصد مخاطب داشت.

از 1968 سریال‌ها به‌صورت رنگی پخش می‌شدند و از سال1975 به بعد هم پخش هر سریال 6ماه طول می‌کشید. اما تنها استثنا، اوشین است که پخش‌اش یک سال طول کشید.
 
قهرمان‌های تمام داستان‌های نمایش صبحگاهی NHK زن هستند و این سنت تا امروز شکسته نشده است. ویژگی مشترک تمام این قهرمان‌ها این است که در ابتدا درگیر وضعیت‌های عذاب‌آور ناشی از پدیده‌های سنتی یا اجتماعی می‌شوند ولی هیچ‌وقت کم نمی‌آورند و روی همه‌ مشکلات و بدبختی‌ها را کم می‌کنند. 

چهارچوب اولیه داستان اوشین از روی زندگی مادر «کازوئو وادا» (بنیانگذار فروشگاه‌های زنجیره‌ای «یائوهان») الگوبرداری شده و با کمک یک مجموعه نامه که نویسنده‌شان ناشناس است، بسط پیدا کرد.

 نامه‌ها متعلق به زنی رنج‌کشیده بود که در بستر مرگش آنها را نوشته بود و قدمت نامه‌ها  به دوران سلطنت «امپراتور می‌جی» (اواسط قرن19 تا اوایل قرن20) برمی‌گشت؛ یعنی دورانی که ژاپن به سمت مدرن شدن خیز برداشت. اوشین در واقع بازگویی بیش از 80سال تاریخ ژاپن بود اما لحن داستان چنان تیره و تلخ و نیشدار بود که تمام شبکه‌های تلویزیونی ژاپن آن را رد کردند و حتی تلویزیون ملی هم چندان موافق پخش نبود اما بالاخره ماجرا ختم به خیر شد.

پرمخاطب‌ترین سریال تاریخ تلویزیون ژاپن، در اوایل دهه‌80 روی آنتن رفت؛ یعنی درست زمانی که جامعه‌ ژاپن بالاخره موفق شده بود از تبعات جنگ خلاص شود و بیفتد در جریان توسعه‌ اقتصادی. 

اقبال بی‌نظیر مخاطب ژاپنی شاید به خاطر همذات‌پنداری شدیدی بود که با فضای داستان و کاراکترهایش داشت. اوشین علاوه بر ژاپن، در  59 کشور دیگر جهان هم پخش و با استقبال گسترده روبه‌رو شد. بعضی ژاپنی‌ها نگران بودند که نمایش سریال در سطح جهانی، تصویر بدی از ژاپن به دست بدهد اما وقتی سریال پخش شد، عکس قضیه اتفاق افتاد.

اوشین تبدیل به مشهورترین شخصیت ژاپنی در جهان شد . اوشین ضرب‌المثلی برای صبر شده بود و تسلیم نشدن او در برابر بدبختی‌ها به‌شدت محبوبش کرد. مخاطبان خارج  از ژاپن - که تنها تصویرشان از ژاپن احتمالا خودرو و لوازم برقی یا رفتار غیرانسانی ژاپنی‌ها در جنگ جهانی دوم بود - به درک بهتری از سیر تاریخی ژاپن جدید و وضعیت مردم آن رسیدند.

4 - 3 سال بعد از این ماجراها، احتمالا آوازه‌ سریال به گوش مسئولان تلویزیون ایران هم رسید که سریال را خریدند و برای مردمی که آن‌وقت‌ها درگیر  جنگ  بودند، پخش کردند. اواخر سال1366 بود و تلویزیون ایران کلا 2شبکه بیشتر نداشت که به صورت نیمه‌وقت برنامه پخش می‌کرد.

اوشین همان تاثیرات جهانی را اینجا هم داشت. شب پخش سریال که شنبه‌شب‌ها بود، اسم خاصی داشت؛ «شب اوشین!». اینکه بگوییم خیابان‌ها خلوت می‌شد و معضل قطع برق بود و جنگ بود و... تکراری است؛ پخش سریال بیش از 2سال طول کشید.

سریال کمی بعد از تمام شدن جنگ 8ساله، در عراق هم  با زیرنویس عربی پخش شد. مسئولان انتظار داشتند مردم عراق با تماشای زندگی «اوشین» برای بازسازی دلگرم‌تر شوند اما فقط 96قسمت اول سریال پخش شد، در حالی که سریال در 297 قسمت 15دقیقه‌ای ساخته شده بود.

«...مجموعه‌ای که... با بذل توجه مسئولان صدا و سیما، عاری از هرگونه انحراف اخلاقی و بدآموزی شد و عنوان اصلی مجموعه را هم تغییر دادند؛ طوری که حتی مسئولان تلویزیون ژاپن را به تقدیر از ایران برای بدل کردن این مجموعه به سریالی اخلاقی واداشت!» این نوشته‌‌ای است که همین 2ماه پیش در یکی از روزنامه‌های نسبتا معتبر پایتخت چاپ شد.

این همان شایعه‌ای است که آن سال‌ها دهان به دهان می‌گشت و به شدت هم قوی بود و تقریبا همه باورشان شده بود. داستان اوشین بی‌کم و کاست این است: «همراه با اوشین و نوه‌اش به 80سال پیش فلش‌بک می‌زنیم؛ به ژاپن در اوایل قرن بیستم.

پدر اوشین در 7سالگی او را به عنوان پرستار بچه روانه‌ خانه‌ای می‌کند. اوشین با وجود بدرفتاری صاحب‌کارش، به خاطر خانواده‌اش می‌چسبد به کارو در همین احوال، متهم به دزدی می‌شود و فرار می‌کند. اما به محض بازگشت به خانه، دوباره به اجبار پدر به خانه‌ای دیگر می‌رود تا پرستار بچه‌شان باشد؛ بچه‌ای که هم‌سن خود اوست.

او با دختر آن خانواده رفیق می‌شود و تا 16سالگی همان جا می‌ماند. بعد از بازگشت به خانه، مجددا پدر مجبورش می‌کند که به عنوان پیشخدمت در یک بار مشغول کار شود اما اوشین که متوجه می‌شود این یک پیشنهاد انحرافی است، فرار می‌کند و به توکیو می‌رود و آنجا زندگی‌اش را به‌عنوان یک آرایشگر ادامه می‌‌دهد و...».

احتمالا همان یکی دو اپیزود مربوط به 16سالگی تا فرار اوشین، منبع چنین شایعه‌ حیرت‌آوری است. اتفاقا داستان اوشین، داستانی اخلاقی درباره زندگی بود.

سریال «هانیکو» یا Hanekonma (که باز در ایران با عنوان «داستان زندگی» ترجمه و پخش شد)، 2سال بعد از اوشین ساخته شد و در ژاپن به نمایش درآمد و با یک چنین فاصله زمانی هم در ایران پخش شد و البته به اندازه‌ اوشین تأثیرگذار و بحث‌انگیز نشد. «هانیکو» سی و ششمین سریال از مجموعه نمایش‌های صبحگاهی NHK بود که ظاهرا پخش منظمی نداشت و هیچ اطلاعات دقیقی از آن در دسترس نیست.

حتی سایت رسمی NHK هم اطلاعات مربوط به تعداد قسمت‌های سریال را ندارد! به هر حال هانیکو در نیمه‌ اول سال1986 پخش شد و آمار مخاطبش در حد معمولی بود. شاید مهم‌ترین وجه داستان، تم تقابل سنت و مدرنیته بود که در کاراکتر هانیکو مشخص بود؛ دختری که با مکافات در حال مبارزه با زندگی سنتی و قواعدش (مثل ازدواج اجباری) بود و تلاش می‌کرد به زندگی مدرن و تحصیلات عالیه برسد و موفق هم بود.

سریال با اینکه به رنج‌های زندگی مبارزه‌ قهرمانش می‌پرداخت اما ته‌مایه‌های طنز هم داشت و گاهی مخاطب را - اگرچه به تلخی - می‌خنداند. شخصیت پدر هانیکو هنوز هم گاهی به‌صورت یک ضرب‌المثل بداخلاقی و کج‌خلقی در فرهنگ عمومی ما حضور دارد. هانیکو در ایران هم پخش منظمی نداشت و عاقبت سریال مثل کارتون «جزیره ناشناخته» (یا همان سرندی‌پیتی و کنا) لنگ در هوا رها شد و کسی نفهمید چی به چی شد!

 با بدی و خوبی‌ این سریال‌ها کاری نداریم؛ مسئله این است که امروز پدیده‌هایی از این دست، تعیین‌کننده‌ مرزهای یک کشورند، نه قراردادهای اعتباری بین‌المللی جغرافیایی. امروز رسانه‌هایی مثل تلویزیون با تمام برنامه‌هایشان تعیین می‌کنند که مرز یک کشور تا کجای این کره‌ خاکی می‌تواند گسترش پیدا کند.

 اگر 20سال قبل سریال تأثیرگذار و تندوتیز اوشین توانست در شرایط اجتماعی ویژه، در ناخودآگاه آدم‌ها جایی پیدا کند، امروز حتی مجموعه‌ سرگرم‌کننده و راحت‌الحلقومی مثل جواهری در قصر هم می‌تواند مشابه آن تأثیر را بگذارد. به هر حال یانگوم و اوشین و هانیکو و... هستند که مانند آرش افسانه‌ای ما مرزهای سرزمین‌شان را تعیین می‌کنند.