در اين ميان اغلب نام برندهاي مختلف خارجي است كه از گوشه و كنار به گوش ميرسد. در نتيجه آنها كه دستشان به دهنشان ميرسد بدون هيچ ترديدي سراغ همين برندهاي دهان پركن ميروند تا بهخيال خود دخترشان را با سربلندي هرچه بيشتر راهي خانهبخت كنند! اما وقتي خانوادهاي كه البته مشكل مالي هم ندارد، قيد خريد اجناس خارجي را بزند، اين سؤال پيش ميآيد كه چرا دست روي وسايلي گذاشتهاند كه اسم و رسم چنداني ندارند؟! زهرا موحدي كه تحصيلات پزشكي دارد، يكي از همان افرادي است كه هرچيزي را كه براي شروع زندگياش لازم و ضروري ميدانست از بين كالاهاي ايراني انتخاب كرد و تصميم گرفت بيخيال حرفهايي باشد كه مبني بر كم گذاشتن در خريد جهيزيهاش، گفته ميشد و گاهي به گوشاش ميرسيد. اما اصرار موحدي به همين خريد جهيزيه ايراني ختم نميشود؛ او در ادامه زندگي و حتي براي تهيه سيسموني هم سراغ ايرانياش رفته است. حتي پيامرساني كه روي تلفنش نصب كرده هم ايراني است و به قول خودش رايانامه ايراني هم كه جاي خود دارد.
- اقتصادي كه با كمك ما ميچرخد
تا چشم ميگرداني هر وسيلهاي كه در خانه ميبيني، با برند ايراني است كه خود را معرفي ميكند؛ برندهايي كه مطمئني براي ساخت آن چندين كارگر ايراني وقت گذاشتهاند و از اين راه كسب درآمد كردهاند. نخستين سؤالي كه مطرح ميشود، اين است كه چطور ميشود خانوادهاي به دور از همه حرفهايي كه درباره خريد برخي كالاهاي خارجي با بهترين كيفيت ميشود، سراغ ايرانياش ميرود و به همه آنچه از كم بودن كيفيت برخي از آنها شنيده ميشود، پشت ميكند. موحدي كه بيشتر از 4سال از ازدواجشان ميگذرد، در اينباره توضيح ميدهد: «استفاده از كالاهاي توليد داخل هر كشوري پايه منطقي و عقلاني دارد و همانند دو دو تا چهارتاي رياضي است. در واقع خريد بيشتر كالاهاي توليد ملي - براي هر كشوري- بهمعناي رونق اقتصادي آن كشور و گردش چرخ اقتصاد است. در نتيجه، اتكاي آن كشور به قدرتهاي داخلي خود و در نهايت رفاه و پيامدهاي مثبت اقتصادي بيشتر براي مردم است». اينكه در زندگي فقط به فكر خير و شر براي خودت و اطرافيان نزديكت نباشي، وسعت ديد بزرگتري داشته باشي و تمام كشور خود را درنظر بگيري، مسئلهاي نيست كه از عهده هركسي بربيايد؛ موحدي بر اين موضوع تأكيد ميكند و ميگويد: «نميدانم چطور ميشود كه بعضي از مردم از «آينده» كشور خود غافل هستند و به رونق اقتصادي كشورشان اهميت نميدهند. مسائل اقتصادي هر كشوري از اساسيترين مسائل هر حاكميتي است؛ چون اقتصاد در اقتصاد نميماند و وارد متن زندگي مردم ميشود. اين مسئله روي فرهنگ، ارادهها، انگيزهها، اميدها و بينشهاي تكتك اعضاي جامعه اثر دارد».
- توليدكنندگاني كه دلگرم نميشوند
وقتي مسئلهاي همهگير شود، كمپيش ميآيد كسي در ميانهراه بايستد و از خودش بپرسد: اينكه من هم مانند همه اين راه را ادامه ميدهم درست است يا غلط؟! خيلي وقتها استفاده از كالاهاي خارجي مبناي محكمي ندارد و حداقل در بسياري از كالاها پايهاي جز نتيجه نگاه كردن بهدست ديگران نيست. موحدي چند كالاي برتر ايراني را نام ميبرد و ادامه ميدهد: «هر كشوري توليدات و محصولات خاصي دارد كه در جهان حرف اول را ميزند اما اين ربطي به عدماستفاده از كالاهاي ديگر ندارد. برتر بودن در توليد يك محصولي مثل پسته، زعفران و زرشك به نوعي نعمت خدادادي است اما محصولي مانند فرش كه از هنر و توانمندي و فرهنگ و نيازهاي يك ملت سرچشمه گرفته، اينطور نيست. اگر كسي فقط از برندهاي درجه يك توليد داخل استفاده كند و باقي نيازهايش را از توليدات مطرح خارجي مرتفع كند، قطعا به پيشرفت نميانجامد. براي رسيدن به كيفيت در يك محصول نياز به حركت قدم به قدم است اما وقتي مردم توليدكنندهها را دلگرم نكنند، آنها كمكم دلسرد ميشوند و از توليد كالا دست ميكشند. اگر همه، توليدكنندههاي وطنمان را همانند عضوي از خانواده خود بدانيم، شايد غيرت بيشتري براي خريد كالاهاي توليد داخل به خرج دهيم. به فكر ديگري بودن و كمي بيشتر از دايره اطراف خود را ديدن، مسئلهاي است كه امروزه از دست هر كسي بر نميآيد. البته حمايت از طرف مسئولان دولتي هم جاي خود دارد». موحدي در لابهلاي صحبتها به شعاري كه براي امسال برگزيده شده يعني «اقتصاد مقاومتي؛ اقدام و عمل» اشاره ميكند و ميگويد: «تا وقتي براي كسي روشن نشده چرا اقتصاد مقاومتي و اصلا معناي اقتصاد مقاومتي چيست؟ اصلا ايران در چه موقعيت اقتصادي-سياسي به سر ميبرد و چرا بايد از توليد ملي حمايت كرد؟ راه به جايي نميبريم. عقل حكم ميكند وقتي يك محصول را كشور خودمان توليد نميكند، مجازيم از توليد كشورهاي ديگر استفاده كنيم. اما چند درصد ما فكر ميكنيم كه آيا اساسا من به اين كالا نياز دارم يا نه؟! حالا اگر مثلا قهوه جوش ايراني در بازار نبود، بودن يا نبودن آن نياز اصلي زندگيات است؟! نميشود آن را در يك قوري يا كتري معمولي اما ايراني درست كرد؟ اگر گاهي اين سؤال را از خودمان بپرسيم، كمي از مصرفگرايي كه گريبانمان را گرفته، رها ميشويم».
- دردسرهايي كه وجود داشت
موحدي به تأييد اطرافيان در خانوادهاي بزرگ شده كه سرشان به زندگي خودشان گرم بوده و به قولي دنبال چشم و همچشمي و بازيگري براي ديگران نبودهاند. او درباره تهيه جهيزيه ميگويد: «اينكه من تأكيد داشتم همه جهيزيهام ايراني باشد، دردسرهاي خاص خودش را داشت. زمان تهيه جهيزيه من، تابستان بود وماه مبارك رمضان. اينكه بايد مغازههاي زيادي را با دهان روزه ميگشتيم تا بتوانيم كالايي كه ايراني است تهيه كنيم، وقت و توان زيادي ميطلبيد. علاوه بر اين سختيها، گاهي پيش ميآمد كه پدرم با من مخالفت ميكرد يا مادرم همينطور؛ مثلا يادم است يكبار مادرم با عصبانيت مرا از مغازهاي بيرون كرد كه: دخترجان يك دست پارچ و ليوان درست و حسابي نداري!»
يكي ديگر از دلايل اصرار موحدي براي تهيه جهيزيه ايراني، تأكيد همسر او به اين موضوع بود. ميگويد: «اگر همسرم در اين زمينه با من موافق نبود، خودش دردسر ديگري ميشد. اما بهطور كلي با همسرم همفكر بودم. آن موقع كه براي خريد جهيزيه ميرفتم، هنوز با همسرم محرم نشده بوديم. ولي از اينكه دورادور ميشنيد چنين اهتمامي دارم، خوشحال و راضي بود. بعد از ازدواج هم هر دو بر خريد كالاي ايراني تأكيد داشتيم. مثلا با اينكه ميتوانستيم خودروي خارجي بخريم، توليد ملي خريديم. سيسموني و لباس بچهمان را نيز تا حد ممكن ايراني ميخريم. خواهر و برادرهايم و يا ديگر اعضاي خانواده شوهرم نيز حتي از من هم مقيدتر هستند و بر مسئله توجه به كالاي ايراني اهتمام دارند».
- پيام رسان هم پيام رسان ايراني!
اين روزها كمتر كسي پيدا ميشود كه يكي از نرمافزارهاي پيامرسان خارجي را روي گوشي خود نصب نكرده باشد. اين نرمافزارها كه ارتباط با جامعه مدرن امروزي را راحتتر كردهاند، با وجود برخي مشكلات، مزاياي متعددي دارند. متخصصان و جوانان ايراني نيز در توليد اين پيامرسانها بيكار ننشستهاند. امروزه نرم افزارهاي بومي متعددي وجود دارد كه هركدام با تأكيد بر سهولت ايجاد رابطه تعاملي با مخاطبان ايجاد شده تا نيازهاي آنها در سطوح مختلف از راه وطنياش تأمين شود. اما اين پيامرسانها هم مانند ساير محصولات ايراني چشم به دستان حاميان ايراني دارند تا با اطمينان و قوت قلب بيشتري راه خود را در توليد بهتر طي كنند. در اين ميان موحدي و خانوادهاش، حمايت از محصولات ايراني را به استفاده از نرم افزارهاي ايراني هم كشاندهاند. او در اينباره ميگويد: درست است كه شايد پيامرسانهاي ايراني به پاي همتاي خارجيشان نرسد، اما مگر آن خارجيها هم از ابتدا اين همه قابليتهاي متعدد داشت؟! آنها هم با حمايت كاربرانش بود كه توانست اينقدر خوب پيشرفت كند. موحدي كه يكي از همين پيام رسانهاي ايراني را روي تلفن خود دارد، ادامه ميدهد: هر كدام از اين پيام رسانها ممكن است نقصهايي داشته باشد كه واقعا گاهي اعصاب آدم را خرد كند، اما من به تأثير اين حمايت اعتقاد كامل دارم و دوست ندارم پولم را در جيب كشورهاي خارجي بريزم. ترجيح ميدهم اگر نام آدمهاي كمتري در فهرست اين اپليكيشن ميآيد اما ارتباط حساب شدهتري داشته باشم.
- همهچيز مثل روز اول
وقتي به بازار ميروي و قصد خريد داري، شايد در دلت ميگويي كه بايد كالايي بخري كه ايراني باشد تا پولش در جيب هموطن خودت برود اما فكري از ذهنت ميگذرد كه: كالاي ايراني مهمان 2روز است و بهزودي بايد آن را با يكي ديگر عوض كني! اما اين تفكر در خيلي از موارد پايه و اساس درستي ندارد. كساني كه سالها از اجناس ايراني در خانهشان بهرهميبرند، براين حرف مهر تأييد ميزنند. موحدي كه حالا 4سالي از زندگي مشتركشان ميگذرد، در اينباره ميگويد: حالا كه بيشتر از 4سال از عمر زندگي ما ميگذرد، به وسايلمان كه نگاه ميكنم، همهچيز مثل روز اولشان در حال كار كردن هستند. حالا اگر ماشين لباسشويي ما كمي صدايش از ماشين لباسشويي خارجي بيشتر است، به جايي برميخورد؟! ما بايد با وجود همين نقصهاي كوچكي كه در كالاها ديده ميشود، آن را بپذيريم و از آن حمايت كنيم. او ادامه ميدهد: بخواهم صادق باشم بايد بگويم كه درست است كه كيفيت كالاهاي ايران به پاي برندهاي برتر خارجي نميرسد، اما مگر همه آن برندها از روز اولشان همينقدر خوب بودند؟! ما تا چه زماني بايد به ديگران وابسته باشيم؟! مهم اين است كه بايد همين نهالي را كه ضعيف است، تقويت كنيم و به آن اجازه رشد دهيم. درختي كه تنومند شده است، نياز به حمايت من و شما ندارد.
موحدي كه دوست دارد فرهنگ خريد كالاي ايراني بين همه مردم جا بيفتد، توضيح ميدهد: به مغازه كه ميروم، تأكيد ميكنم جنس ايراني ميخواهم. فروشندهاي كه كالاي ايراني در مغازهاش ندارد، سعي ميكند با تعريف از جنس خارجي مرا متقاعد كند كه خارجياش بهتر است اما من تلاش ميكنم بااستفاده از چند كليد واژه كمك به كارگر ايراني، تقويت اقتصاد مملكت و... موضوع استفاده از كالاي ايراني را بهصورت يك فرهنگ ملي جا بيندازم.
- كالاي خارجي خوشبختي نميآورد
وقتي قرار ميشود دختري به خانه بخت رود، پدر و مادر عروس خود را موظف ميدانند تا بر پايه سنتي كه در ايران جا افتاده است، وسايل زندگي آنها را تا حدي كه وسعشان ميرسد، تهيه كنند. فاطمه نقيپور، مادر عروس قصه ما هم از اين قاعده مستثني نبود. اما او به خواسته دخترش بايد دور كالاهاي غيرايراني را قلم ميگرفت. نقي پور در اينباره توضيح ميدهد: اگر كسي به چيزي اعتقاد دارد، خوب است كه آن را بهصورت عملي هم در زندگياش نشان دهد. از وقتي مقام معظم رهبري روي موضوع اقتصاد مقاومتي و حمايت از كالاي ايراني تأكيد كردند، ما هم سعي داشتيم ارادت قلبي خود به ايشان را از طريق عمل به خواستههايشان نشان دهيم. البته فرزندانم در اين راه مٌصرتر بودند. اينطور شد كه تمام جهيزيه دخترم را ايراني گرفتم. فقط يك دست ليوان خارجي برايش گرفتم كه آن را هم گفت پس بدهم و ايراني بگيرم.
نقيپور كه معتقد است نبايد به زحمات افراد مملكت خود بياعتنا بود، ميگويد: اينكه برخي دنبال اين هستند كه با كالاي خارجي به ديگران فخر بفروشند و پز بدهند، دچار نوعي بيفرهنگي شدهاند. اجناس خارجي يا داخلي فرقي در ميزان خوشبختي و يا بدبختي افراد ندارد. البته گاهي پيش ميآمد كه در خريد كالاي ايراني با او مخالفت ميكردم و دوست داشتم آن كالايي كه در كيفيت آن مطمئنتر هستم تهيه كنم. گاهي هم نگران بودم كه نكند بعد از مدتي از اين تصميم پشيمان شود و با خودش بگويد شايد ما نميخواستيم پول زيادي برايش خرج كنيم. اما هر بار هم با مخالفت سخت او مواجه ميشدم.
نقيپور دوران مجردي دخترش را به ياد ميآورد و ميگويد: زهرا هيچوقت در زندگي اهل كلاسگذاشتن براي ديگران نبود؛ مثلا زماني كه به مدرسه ميرفت با اينكه از نظر مالي هم مشكلي نداشتيم، اصراري براي اينكه هرسال يك مانتو و شلوار تازه بگيرد، نداشت. معتقد بود چرا وقتي ميشود هنوز هم لباس قبلي را پوشيد، بايد اسراف كرد! حتي وقتي هم كه به سفر مكه رفتيم، دنبال اين نبود كه از اين بازار به آن بازار برود و خريد كند. يادم هست فقط يك اردك زرد كوچك را كه خيلي هم ارزان بود، خريد.
مادر زهرا موحدي به عكسالعملهاي اطرافيان اشاره ميكند و ميگويد: تا دلتان بخواهد اطرافيان نظرات متفاوت داشتند. بعضيها هم ميگفتند چرا چيزي ميخريم كه فردا خراب ميشود و دوباره بايد يكي ديگر خريده! اما ما به اين حرفها توجه نكرديم و سعي كرديم براساس اعتقاد خودمان عمل كنيم.