چرا اين مشكل؟! گاه اين گله در دل همه ما بهوجود ميآيد كه خدايا اين همه آدم، چرا من؟! و شايد اين شكايت اينطور بر زبان جاري شود كه مگر من چه گناهي كردم؟! واقعا بعضي مشكلات طاقت انسان را طاق ميكند اما يك لحظه به اين سؤال فكر كنيد؛ آيا كسي هست كه در اين دنيا هيچ مشكلي نداشته باشد؟ كمي با دقت نظر و تامل نگاهي به دور و برتان بيندازيد. حتما خواهيد ديد، همه به نوعي دچار مشكلاتي هستند. با اين نگاه، كمي آرام ميشويم. نه براي اينكه ديگران مشكل دارند بلكه بدين جهت كه ديگر تنها نيستيم! مشكل، بلا، مصيبت، غم، غصه و هر اسمي از اين قبيل، براي همه هست. حتي ثروت انبوه نيز نميتواند راه گريزي براي حوادث و بلاها باشد؛ زيرا چهبسا همان ثروت، عامل بلا شود. آنچه ميتواند مشكل را عوض كند و تلخي آن را به شيريني تبديل سازد، تغيير نگرش و نگاه صحيح به آن است؛ يعني بدانيم كه اين مشكل بايد حل شود تا زيباييها به زندگيمان سرازير شود.
شايد ديده باشيد، نقاش ساختمان كه ميخواهد ديواري را رنگ كند، ديوار را سمباده ميكشد كه صاف شود تا رنگ جديد كه بر ديوار مينشيند به ديوار حالت پستي و بلندي ندهد؛ آري مشكلات همين پستي و بلنديهاست كه با صبر ما در قبال سمبادهاي به نام بلا، هموار ميشود. در همين رابطه امير مؤمنان علي(ع) ميفرمايند: به سبب آسودگي و راحتي، خوشحال مباش و بهدليل فقر و بلا غمگين نشو؛ چون طلا با آتش و مؤمن با بلا، خالص ميشود. و اين خالص شدن خواه ناخواه با اين سختيها همراه است. فقط بايد بدانيم كه هر مشكل يا به دليل جبران گذشته ماست كه لغزشي داشتهايم و خدا ما را به اين وسيله پاك ميكند و يا براي صعود به قلههاست؛ چرا كه بيشترين بلاها را در ميان مردم، پيامبران داشتند، بعد دوستان آنها و بعد هر كه به پيامبران شبيهتر باشد، به ميزان شباهت به آنان، از بلاي بيشتري بهرهمند خواهد شد.