زندگی را خندیدم مرگ را خنداندم زندگی را خندیدم مرگ را خنداندم

شادي زدم

رنگ وجودم را

رنگ تمام جهان را

حالا

مي‌تواند يك دل سير

بي‌نقاب

گريه كند

دلقك!

 

هليا معيري‌فارسي، 15 ساله

خبرنگار افتخاری از لاهيجان

 

  • كوچه

دل من پیچک سبزی

ته یک بن‌بست است

رشد می‌کند به بالا

اگرچه راه بسته‌ است

 

فاطمه نباتی، 14ساله

خبرنگار افتخاری از تهران

 

  • سه رباعي

(1)

او گفت که عاشق شده‌ای یک‌باری

پرسید که دفترچه‌ی بیمه داری؟

او گفت که در اکوی قلبت دیدم

یک تیر نشسته به دلت انگاری

(2)

ای کاش حقیقت تو پنهان باشد

وقتی که دلت خانه‌ی شیطان باشد

از بس که دروغ گفته‌ای می‌ترسم

بینی تو در کنار کیوان باشد

(3)

در آخر قصه‌ها تو تنها هستی

پیچیده‌ترین بخش معما هستی

چوپان دروغ‌گو شده شاگردت

استاد دروغ‌گویی ما هستی

 

زهرا نوراني

خبرنگار جوان از تهران