و تنها راهحل براي تشخيص اينكه آن خط، عدد است يا حرف، اين است كه صبر كنيم تا كنارش چيزي نوشته شود. اگر عددي كنارش قرار گيرد، معلوم ميشود كه آن هم عدد است و اگر حرفي نوشته شود يعني حرف است. ما آدمها هم درست مثل همين خط عمود كوتاه ميمانيم و با توجه به دوستان و اطرافيانمان معلوم ميشود چهكسي هستيم و چكارهايم. اهميت رفاقت و دوستي با ديگران را از همين مثال ساده ميتوان دريافت. در واقع شناخت دوستان يك فرد، به شناخت بهتر از خود او ميانجامد؛ در يك كلام، هركسي را ميخواهي بشناسي، از رفقايش بشناس!
اما در رابطه با همين مسئله دوستي و رفاقت، امام صادق(ع) فرمودهاند: رفقاي صميمي كه همانند برادر به آدمي وابسته و نزديك هستند سه قسماند؛ اول، كسي كه مانند غذا از لوازم ضروري زندگي بهحساب ميآيد و در همه حالات، آدمي به وي نياز دارد؛ او رفيق عاقل است. دوم، كسي كه وجود او براي انسان به منزله يك بيماري مزاحم و رنج آور است و او رفيق احمق است. سوم، رفيقي است كه وجود نافعش به منزله داروي شفابخش و ضدبيماري است و او رفيق لبيب يعني روشنفكر و بسيار عاقل است. و در اين ميان، روي پرهيز از دوستي با احمق، بسيار تأكيد شده تا حدي كه گفته شده است همنشين خوب، از تنهايي بهتر است و تنهايي از همنشين بد بهتر. حال، بد نيست كه ميان دوستانمان كمي كنكاش كنيم تا بدانيم كدامشان همچون غذا و داروي درمانگر هستند و كدامشان يك بيماري ملالآور محسوب ميشوند و به اين ترتيب با آنان كه به معني واقعي رفيق راه هستند، سه اصل را رعايت كنيم؛ سه اصلي كه رعايت آنها بيگمان موجب يكرنگ شدن دوستيهايمان خواهد شد؛ اول از همه هديه كردن عيبها به يكديگر است، دوم پاسداري و بدگويي نكردن در غياب دوست؛ يعني نهتنها خودمان بدگويي نكنيم بلكه اگر هم كسي بدش را گفت، از حقش دفاع كنيم و سوم هم ياري رساندن به او در سختيها.