رسيدگي به اين پرونده چندي قبل با مراجعه دختري جوان به پليس آگاهي آغاز شد. وي كه فروشنده يك مانتوفروشي بود گفت كه از سوي يكي از دوستان صاحب كارش مورد آزار و اذيت قرار گرفته است. او ادامه داد: از مدتي قبل در يك مانتوفروشي در مركز شهر مشغول بهكار شدم. بيشتر كارهاي آنجا را خودم انجام ميدادم و صاحب مغازه آخر شب براي حساب و كتاب به آنجا ميآمد. مدتي از شروع به كارم در آنجا گذشت و از كارم راضي بودم تا اينكه آن شب وحشتناك فرا رسيد.
آن شب صاحب مانتوفروشي با 2نفر از دوستانش آمدند. يكي از آنها وارد اتاق پرو شد و من را صدا كرد. فكر ميكردم ميخواهد درباره مانتوها صحبت كند اما همين كه جلوي در اتاق پرو رفتم جلوي دهانم را گرفت و من را به زور به داخل كشيد. او من را مورد آزار و اذيت قرار داد و هر چه التماس كردم فايدهاي نداشت.
- اقرار به آزار
بهدنبال اين شكايت گروهي از مأموران سراغ متهم رفتند و او را بازداشت كردند. مرد جوان در جريان بازجوييهاي اوليه اتهام تجاوز به دختر جوان را پذيرفت و گفت: آن شب حال خوشي نداشتم و وقتي با دوستم وارد مانتوفروشي شديم ناگهان چشمم به فروشنده افتاد و وسوسه شدم و اين حادثه اتفاق افتاد.
صاحب مانتوفروشي و دوست ديگرش كه در محل حادثه حضور داشتند نيز بازداشت شدند. آنها نيز ماجراي آزار و اذيت دختر جوان را تأييد كردند. صاحب مانتوفروشي به پليس گفت: من مشغول انجام حساب و كتابهاي آن روز بودم كه از اتاق پرو صداهايي شنيدم. من از نيت دوستم بياطلاع بودم و نميدانستم كه به فروشندهام نظر دارد. وقتي سر و صدا را شنيدم ديگر نميتوانستم كاري انجام دهم.
- تصميم هولناك
مدتي از اين ماجرا ميگذشت و تحقيقات افسران پليس آگاهي در اينباره ادامه داشت. دختر جوان هر روز افسردهتر از روز قبل ميشد. او قرباني نقشه شومي شده بود كه خودش كوچكترين تقصيري در آن نداشت. چند روز بعد دختر جوان فهميد كه در جريان اين حادثه باردار شده است. او كه ديگر تحمل اين وضعيت را نداشت تصميم هولناكي گرفت و خودش را در خانه حلقآويز كرد.
با مرگ دختر جوان اين پرونده وارد مرحله تازهاي شد. نتايج تحقيقات متخصصان پزشكي قانوني نشان ميداد جنين داخل رحم متوفي متعلق به متهم است. در اين شرايط هيچ ترديدي در مجرم بودن او وجود نداشت. به اين ترتيب وي چند روز قبل در دادگاه كيفري يك استان تهران به اتهام تجاوز به عنف محاكمه شد.
- جنايت و مكافات
در ابتداي رسيدگي به اين پرونده، نماينده دادستان به قرائت كيفرخواست پرداخت و خواستار مجازات متهم شد. سپس به دستور قاضي، متهم در جايگاه ايستاد و اتهام تجاوز به عنف به وي تفهيم شد. با وجود اينكه وي پيش از اين بارها به آزار و اذيت دختر جوان اعتراف كرده بود اين بار همهچيز را بهطور كلي منكر شد و گفت:
من از مدتها قبل به مانتوفروشي دوستم رفتوآمد ميكردم و در اين مدت با دختر جوان دوست شده بودم. هيچكس از اين رابطه پنهاني با خبر نبود با وجود اين ما مدتها بود كه با هم رابطه داشتيم. او آن شب نيز با ميل خودش به اتاق پرو آمد.
من بيگناهم و از قضات دادگاه ميخواهم كه حكم آزاديام را صادر كنند. در پايان اين جلسه قضات دادگاه وارد شور شدند و به اتفاق آرا مرد جوان را مجرم تشخيص دادند و به اعدام محكوم كردند. همچنين پرونده 2متهم ديگر درخصوص اينكه هنگام وقوع حادثه هيچ كمكي به قرباني نكرده بودند با صدور قرار عدمصلاحيت به دادگاه كيفري 2تهران فرستاده شد.
صدور اين رأي در حالي بود كه متهم خودش را بيگناه ميدانست. به همين دليل با اعتراض وي به حكم، پرونده به ديوانعالي كشور فرستاده شد. درصورتي كه قضات ديوان اين رأي را ابرام كنند، مرد جوان بهزودي به دار مجازات آويخته خواهد شد.