چند روز پيش، مراسم فارغالتحصيلي جمعي از اين حافظان برگزار شد كه فرصت خوبي بود براي شنيدن از سختيها و شيرينيهاي زندگي اين نوجوانان.نوجواناني كه يكسال است در مسجد جابري تهران روزگار ميگذرانند و به حفظ قرآن مشغولند. دلتنگي براي خانواده اولين فكري است كه با شنيدن نام مدرسه شبانهروزي به ذهن ميآيد اما در صحبت با حافظان متوجه ميشويم اين مسائل كمترين اهميت را دارد. آنطور كه بچهها ميگويند در اين مؤسسه همه با هم خواهر و برادرند. فضاي معنوي و با نشاطي كه وجود دارد آنها را به ادامه مسير علاقهمند ميكند و تمام تلاششان حفظ كل قرآن است.
يگانه ميركريمي 15ساله و ساكن كرج است. او مثل بقيه دوستانش از تيرماه امسال وارد مدرسه شده و اكنون حافظ 14جزء قرآن است. او كه با تشويق برادر بزرگترش قدم در اين مسير گذاشته درباره تفاوتهاي زندگي قبل و بعد از حفظ قرآن ميگويد: «من خيلي تغيير كردهام. قبلا هدف مهمي در زندگي نداشتم. مغرور بودم و زود عصباني ميشدم اما حالا با قرآن به آرامش رسيدهام. خودم و خداي خودم را بهتر ميشناسم و رفتارم با ديگران بهتر شده است». يگانه از اينكه يكسال از دوستان مدرسه و هم سن وسالانش دور ميافتد ناراحت نيست. مهمترين هدف زندگياش حفظ كامل قرآن است و آن را پيشرفتي بالاتر از درس و مدرسه ميداند؛ «البته درس خواندن هم بسيار مهم است و به آن علاقه دارم. بعد از تمام شدن دوره حفظ ميخواهم در رشته علوم قرآن و حديث ادامه تحصيل بدهم و انشاءالله استاد دانشگاه شوم.»پدر و مادر يگانه بهدليل مسائل تحصيلي نگران آمدن دخترشان به مؤسسه شبانهروزي بودند اما حالا كه تأثير قرآن را در زندگياش ميبينند به او افتخار ميكنند.يگانه درباره سختيهايي كه در اين مسير تاكنون داشته خاطره شنيدنياي را تعريف ميكند:«در دوره آزمايشي كه بوديم احساس ميكردم مسير سختي پيش رو دارم و نميتوانم موفق شوم. يك شب كه به انصراف از ادامه دوره فكر ميكردم خواب خوبي ديدم. در مجلسي بودم و 2خانم كه چهرهشان را نميديدم با من حرف ميزدند.
پرسيدند: چرا نميخواهي ادامه دهي؟ گفتم: ميترسم موفق نشوم. گفتند: حتما ادامه بده چون هر طور شده تو را موفق ميكنيم. از آن شب به بعد لحظهاي در ادامه مسير و رسيدن به هدفم ترديد نكردهام و با تمام وجود براي آن تلاش ميكنم. گاهي هم حفظ آيات يا صفحههايي از قرآن سخت ميشود. در اين مواقع صلواتي را به شهيد ابراهيم هادي هديه ميكنم و از او ميخواهم برايم دعا كند».خواب را كه تعريف ميكند چشمانش پر از اشك ميشود. كمي سكوت ميكند و ادامه ميدهد:«من اينجا احساس ميكنم دختر حضرت زهرا(س) هستم. مادري ايشان كمك ميكند در همه لحظههاي زندگيام موفق باشم. تمام كارهايم را براي رضايت ايشان انجام ميدهم و به همه پيشنهاد ميكنم فرزند حضرت زهرا(س) بودن را تجربه كنند».
- ميخواهم آيات قرآن چهارچوب زندگيام باشد
حميدرضا مرادخاني نوجوان ديگري است كه در 14سالگي از خانواده و شهرش جدا شده و به بيتالاحزان حضرت زهرا(س) آمده. حميدرضا اهل زنجان است. با تشويق پدر و به توصيه بعضي دوستانش به مؤسسه حفظ قرآن آمده و تا قبل از آن تجربهاي در زمينه حفظ نداشته است. حميدرضا زندگي بعد از حفظ قرآن را شيرين ميداند و دليل انتخاب اين مسير را اينطور توضيح ميدهد:«ميخواهم آيات قرآن چهارچوب زندگيام باشد. حفظ قرآن باعث شده بهخودم بيايم و نكات اخلاقي آيات قرآن بر انجام كارهايم تأثير گذاشته است. در گذشته احترام به بزرگتر را كمتر رعايت ميكردم و نميدانستم چقدر اهميت دارد. گاهي هم با خواهر كوچكم تندي ميكردم اما حالا بيشتر از هر زماني قدر بزرگترها را ميدانم. پدر و مادر و خانواده نعمتي هستند كه بايد مقامشان را درك كنم. رابطهام با برادر بزرگترم هم خيلي خوب شده و هميشه سعي ميكنم با خواهرم مهربان باشم. در قرآن هم آيات بسياري درباره احترام به پدر و مادر وجود دارد و ما بايد سعي كنيم همراه با حفظ، عامل به قرآن باشيم».حميدرضا يكسالي كه نميتواند در مدرسه درس بخواند را عقبماندن از زندگي نميداند و ميگويد:«نهتنها اين يك سال از عمرم را اسراف نكردهام بلكه آن را به بهترين نحو ميگذرانم. بعد از تمام شدن دوره هم به مدرسه برميگردم. ميخواهم دوباره در كنار دوستانم باشم و اين بار بهعنوان حافظ قرآن با آنها رفاقت كنم».
وقتي ميپرسيم يك حافظ قرآن چطور رفاقت ميكند،جواب ميدهد:« فقط با اعمال و رفتارم ميتوانم تأثير حفظ قرآن را به آنها نشان دهم. وقتي به مدرسه برگردم بيشتر از قبل ادب را رعايت ميكنم. موقع اذان سريع نماز ميخوانم و براي دوستانم قرآن تلاوت ميكنم تا با آن مأنوس شوند. ».
- فقط قرآن ميتواند روح انسان را بزرگ كند
زهرا عليآبادي فراهاني كه در 17سالگي وارد مؤسسه بيتالاحزان حضرت زهرا(س) شده است داستان جالبي از نحوه ورودش به مؤسسه تعريف ميكند: «ارديبهشتماه امسال كه براي مراسم اعتكاف به مسجد رفته بودم، فضاي معنوي آنجا بسيار من را تحتتأثير قرار داد. در شب آخر اعتكاف كه بحث علمي فضيلت زيادي دارد همه معتكفين دور هم جمع ميشوند و صحبت ميكنند. بخشي از حرفهاي ما در آن شب به بزرگ شدن روح انسان برميگشت. خانمي آنجا بود كه دائما قرآن ميخواند. يك لحظه آن خانم رو به جمع كرد و گفت: فقط قرآن است كه روح انسان را بزرگ ميكند. اين جمله در دل من نشست و قلبم را به لرزه درآورد و اينچنين اولين جرقه رفتن به سمت قرآن در آن شب زده شد. بعد از آن هم سخنان مقام معظم رهبري با اين مضمون كه بهتر است 10ميليون حافظ قرآن در كشور وجود داشته باشد و همينطور برپايي نماشگاه قرآن درماه رمضان، انگيزه من را براي قدم گذاشتن در اين مسير بيشتر كرد. در نهايت تيرماه امسال به بيتالاحزان آمدم تا حفظ يكساله را شروع كنم». زهرا مؤسسه را خيلي دوست دارد. آن را جايي ميداند كه باعث پيشرفتش شده و ميگويد:«ما اينجا همه مثل هم هستيم. با هم حرف ميزنيم و ميخنديم و همه تفريحاتمان سر جايش است. اما تفاوتي كه فضاي اينجا با بيرون دارد، اين است كه دين از ما محافظت ميكند و همهچيز رنگ و بوي ديني دارد. هميشه يك سخن از آيتالله مجتهدي در گوش من است كه ميگفتند كاري را انتخاب كنيد كه ضرر كمتري در آن باشد. حالا من با قرار گرفتن در اين مسير نهتنها ضرر نكردهام بلكه بسيار خوشحالم».
- كاش زودتر از 17سالگي با قرآن مانوس ميشدم
آخرين فردي كه با ما صحبت ميكند محمدمهدي كشاورز، پسر 17سالهاي است كه از لرستان به بيتالاحزان آمده. محمدمهدي زندگي قبل و بعد از حفظ قرآن را غيرقابل مقايسه ميداند و ميگويد:«از وقتي به مؤسسه آمدهام آرزو ميكنم اي كاش زودتر از 17سالگي با قرآن مانوس ميشدم. حفظ قرآن انسان را در مسيري قرار ميدهد كه با همه مسيرهاي زندگي متفاوت است. عالم قرآن عالم ديگري است و اين نعمتي است كه شامل حال من شده». محمدمهدي ويژگيهاي زندگي قرآني را عقل و معنويت ميداند. او ميگويد: اگر زودتر از اينها با قرآن آشنا ميشدم الان در زندگيام خيلي پيشرفت كرده بودم. از نظر محمدمهدي، علمي كه قرآن به او ميدهد را در هيچ مدرسه و دانشگاهي ياد نخواهد گرفت.
او در جواب اين پرسش كه براي جامعه چه برنامهاي دارد،پاسخ ميدهد:«بعد از پايان دوره حفظ ميخواهم در محافل قرآني حضور پيدا كرده و مردم را براي شركت در اين محافل تشويق كنم. مردم بايد بهطور عملي با قرآن مانوس شوند. برنامههاي بعديام هم مشاركت در امور آموزشي است. دوست دارم در همين مؤسسه معلم شوم و همينطور به قم بروم تا در حوزه تحصيل كنم». محمدمهدي هم مانند ديگر دوستانش سختياي كه در مسير حفظ قرآن هست را سختي نميداند و ميگويد:«اين سختي از هر حلاوتي شيرينتر است. ما دلتنگيها را تحمل ميكنيم و در اين مسير از توسل به ائمه و وجود قرآن كمك ميگيريم».
- به آرامش رسيدم
گفت و گو با يكي از كم سن ترين حافظان قرآنكريم
مهديه افضلدوست، يكي از كوچكترين حافظان مؤسسه است كه تنها 13سال دارد. او از ورامين به بيتالاحزان آمده. مهديه بسيار باهوش و خوشصحبت است و در مدرسه تيزهوشان درس ميخواند. قبل از اينكه وارد مؤسسه شود 17جزء از قرآن را حفظ كرده بود و در مورد آن ميگويد:«آن زمان فقط حافظ قرآن بودم. حالا كه وارد مؤسسه شدهام و شبانهروز قرآن در زندگيام جريان دارد، بهتر ميتوانم به آن عمل كنم. فكر و ذكر ما در اينجا فقط قرآن و عمل به آن است. با هم ياد ميگيريم دروغ نگوييم و همه به آن عمل ميكنيم. با هم ياد ميگيريم حجاب را رعايت كنيم و نسبت به ديگران مهربان باشيم. ما اينجا همه به هم كمك ميكنيم تا پيشرفت كنيم. وقتي جمعي در كنار هم به كارهاي خوب عمل ميكنند تأثير آن بيشتر ميشود و اين حال خوب هميشه در مؤسسه همراه ماست».
مهديه درباره تأثير قرآن در زندگياش ميگويد:«مهمترين تأثير آن در رابطهام با پدر و مادر و خواهر كوچكم است. تا قبل از اين گاهي با خواهرم تندي ميكردم يا در كارهاش به او كمك نميكردم. بعضي وقتها هم مادرم از من ميخواست كاري برايش انجام دهم اما پشتگوش ميانداختم. حالا وقتي از مؤسسه به مرخصي ميروم خواهرم خيلي خوشحال ميشود چون با او بسيار مهربان رفتار ميكنم. كارهاي پدر و مادر را هم بدون اينكه خودشان بگويند انجام ميدهم. مادرم ميگويد كه خيلي دختر خوبي شدهام و پدرم ميگويد رفتار خوب من خواهرم را هم تحتتأثير قرار داه است».
مهديه درباره اين يكسالي كه بهخاطر حفظ قرآن از رفتن به مدرسه بازمانده، ميگويد:«من در اين يكسال از عمر خود به بهترين شكل استفاده كردهام. شايد از مدرسه عقب افتاده باشم اما از زندگي عقب نيفتادهام. بعد از تمام شدن دوره هم به مدرسه برميگردم و با دوستانم درباره قرآن حرف ميزنم. ميخواهم آنها هم بدانند قرآن و نماز چه خوبيهايي دارد».