من كساني را ميشناسم كه هيچ وقت هيچ هديهاي نگرفتهاند و هداياي كوچك ما دلشان را خيلي خيلي شاد ميكند»؛ اينها را خانم نظامي ميگويد؛ مادر خيّري كه سالهاست در تبريز پذيراي كودكان يتيم در خانهاش ميشود و هر كاري كه از دستش برميآيد براي نيازمندان انجام ميدهد.
وقتي از او درباره كارهاي خيري كه تاكنون انجام داده است ميپرسيم با تواضعي خاص ميگويد: من كاري انجام ندادهام. هر چه بوده توفيقي بوده كه خدا به من و همسرم داده تا بتوانيم در اين راه قدم برداريم. همسرم كارمند بانك است.او هميشه دغدغه نيازمندان را دارد و هر وقت هر كسي كمكي از او بخواهد، نه نميگويد.در زندگي بارها و بارها دست نيازمندي را گرفته و اين باعث افتخار من است. اما خود من از آن روزي كه پسرم خواست كه به يك كودك يتيم كمك كند وارد اين وادي شدم.چند سال پيش پسرم كه آن زمان كوچك بود وارد خانه شد و رو به من گفت مامان بيا برويم از كميتهامداد بچه بياوريم. به او گفتم: يعني چه كه برويم از كميته امداد بچه بياوريم؟ گفت: عكسهاي بچهها را در ميدان ساعت گذاشتهاند و هر كسي بخواهد به آنها كمك كند بايد ثبتنام كند. بعد از صحبتهاي پسرم با يكي از آشنايانمان كه در كميتهامداد است تماس گرفتم و متوجه شدم كه اين طرح، طرح اكرام ايتام است و هر كسي كه بخواهد ميتواند حمايت از كودك يتيمي را برعهده بگيرد. از همان جا بود كه با طرحهاي ديگر كميته امداد آشنا شدم و الان سالهاست كه با اين مجموعه همكاري ميكنم.
خانم نظامي كه ساكن شهر تبريز است ميگويد: من خانهدار هستم و در تمام كارهايي كه ميخواهم انجام دهم همسرم حمايتم ميكند. چند سال پيش ارثيه پدري هم به من رسيد كه از آن هم در راه رضاي خدا بهره ميبرم. پدرم هميشه كارهاي خير انجام ميداد و من دلم ميخواهد حالا كه نيست هم اموالش در همين راه خرج شود.
او در ادامه با بيان اينكه 2فرزند و يك نوه دارد ميگويد: هميشه در زندگي سعي كردهام قانع باشم و دنبال تجملات نروم. الان خانه ما خيلي ساده است و هيچ وسيله تجملاتياي در آن نميتوانيد پيدا كنيد. بهنظر من دنيا ارزش اين را ندارد كه ما دور و بر خود را پر از تجملات كنيم و در گوشهاي ديگر كودكي در حسرت يك تكه نان باشد. من سعي كردهام اين شيوه فكري را به بچههايم هم آموزش بدهم و خدا را شكر كه آنها هم در همين مسير قرار گرفتهاند. الان هم دخترم و هم پسرم كه مجرد است كودكان تحت حمايت دارند.
خانم نظامي اشارهاي به تهيه جهيزيه، فرستادن نيازمندان به مشهد مقدس، اعطاي وام و... هم ميكند و ميگويد: همسرم هر وقت در هر كجا ببيند كه كسي نيازمند است هر طور شده به او كمك ميكند. الان هم كه با كميته امداد در ارتباط هستيم هر وقت كسي نياز به كمك داشته باشد به ما معرفي ميكنند و ما هم به اندازه وسع خودمان كمك ميكنيم؛ مثل خريد يك يخچال يا تهيه يك بليت يا... . بارها همسرم گفته وقتي من يك ريال در راه خير خرج ميكنم خدا چندين برابرش را به من ميدهد و واقعا اين را در زندگيمان ديدهايم. ما در شب تاسوعا و شب12ماه رمضان يك مهماني در خانه خودمان برگزار ميكنيم و بچههاي يتيم را ميزباني ميكنيم. آن دو روز از بهترين روزهاي زندگي من است چون خنده و شادي را در نگاه بچهها ميبينم.
معمولا حدود051كودك يتيم وارد خانه ما ميشوند و با خود بركت به زندگي ما ميآورند. آنروز حتما هديهاي براي آنها تهيه ميكنم تا با شادي از خانه ما بيرون بروند.آن هديه لزوما هديه گراني نيست گاهي يك شال يا دستكش است، گاهي يك اسباب بازي اما بچهها واقعا خوشحال ميشوند و خنده آنها براي من بهترين پاداش است. او با بغض ميگويد: هيچ وقت گريه آن مادر را يادم نميرود. وقتي به كودكش هديه دادم مادر شروع به گريه كرد. از او پرسيدم چه شده و او با صدايي آرام گفت: «بچه من تا حالا اسباب بازي نداشته. خدا خيرت بدهد.» واقعا بالاتر از اين دعاي خير چه چيزي ميتواند باشد؟! از خدا ميخواهم كه اين توفيق را از من و همسرم نگيرد و در اين راه كمكمان كند.