تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۳۸۶ - ۱۶:۴۲

دکتراسماعیل کهرم: در سال‌های نیمه دوم قرن بیستم، اینجا و آنجای جهان جمعیت‌ها و گروه‌هایی به‌وجود آمدند که خواهان رسیدگی به اوضاع توسعه نافرجام محیط زیست شدند ولی در ایران ما عکس‌العمل مردم بعد از آگاهی نسبت به این وقایع تلخ چه بود؟

به‌خاطر دارم که 33 سال پیش برای سرشماری پرندگان به تالاب هامون در شمال زابل رفته بودم، در  مهمانخانه زابل 2 نفر آمدند سر میز من که با هم شام بخوریم، به من گفتند اینجا چکار می‌کنی؟ با احتیاط گفتم «پرنده‌شناسم».

نگاهی به هم کردند، لبخندی زدند و گفتند «آقا ساواکی هستی بگو» با توضیحات من هم قانع نشدند که شغلی به‌نام پرنده‌شناسی وجود دارد. بعد از یک نسل، دانشجویان  در  کرمان مارمولک‌ها را مطالعه می‌کنند، در تندوره درخت ارس را و...

طبعا وجود دانشگاه‌ها در کشور، تأثیر در افزایش آگاهی‌های مردم دارد، ولی من میل دارم بر روی وسایل ارتباط جمعی و به‌ویژه مطبوعات تکیه کنم.

مطبوعات ما در ایجاد آگاهی درمورد مسائل مربوط به محیط زیست به‌راستی شجاعانه عمل کرده‌اند، آگاهی‌رسانی‌ها، میدان‌دادن به جوانان برای ابراز عقاید، افشاگری، ... همه موجب علاقه‌مندی مردم و افزایش آگاهی آنان شده، ماجرای خرسی را که به دانشگاه تبریز پناهنده شد به یاد دارید؟

احساساتی که مردم از خود نشان دادند به‌راستی موجب امیدواری بود. و اکنون مسئله دلفین‌ها... هر روزنامه و مجله‌ای را باز می‌کنید خبر را آن‌طور که شایسته آن است، بزرگ، مهم و با آب و تاب منعکس کرده‌اند.

یک ضرب‌المثل می‌گوید هر ابرسیاهی یک لبه روشن و سفید دارد. یعنی حتی  اعلام مرگ بیش از 150 دلفین در ظرف یک هفته هم یک جنبه مثبت دربردارد و آن این‌که مردم برای محیط طبیعی خود اهمیت قائلند، میل دارند آن‌را حفظ کنند و از نابودی آن ابراز تأسف و نگرانی می‌کنند.

اکنون کارشناسان جوان ما به‌راحتی و بدون ابهام می‌گویند که پرنده‌شناس، حشره‌شناس  و یا متخصص پستاندارانند و هیچ‌کس گمان نمی‌برد که آنان هویت خود را مخفی می‌کنند.

اگر بخواهیم قهرمان محیط زیست مملکت خود را معرفی کنیم و دست او را بالا ببریم این شکاربان قدیمی، به مطبوعات رأی می‌دهد.

برچسب‌ها