با اينكه مقامات رسمي بارها از مردم خواستهاند تا به شايعات توجهي نكنند اما اين روزها شبكههاي اجتماعي به يكي از منابع خبري غيررسمي تبديل شدهاند. كانالهاي خبري پر است از آمار ضدو نقيض. برخي از آنها فاجعه پلاسكو را دستاويزي براي افزايش مخاطب قرار دادهاند و براي بالا بردن شمار اعضايشان مدام به حواشي اين حادثه دامن ميزنند. روزي از زنده بودن افراد گرفتار شده در آوار خبر ميدهند و روز ديگر اين حادثه را عمدي اعلام ميكنند.
اما اين روزها تازهترين شايعه درباره شمار افراد گرفتار شده زير آوار است. در اين ميان، برخي منابع رسمي نيز به نقل از منابع غيررسمي آماري دور از ذهن از جانباختگان اين حادثه ارائه ميكنند. همين ديروز يكي از روزنامهها در گزارشي به نقل از دژبان كلانتري بهارستان مدعي شد كه خانواده 200نفر به اين كلانتري مراجعه و مفقود شدن عزيزانشان را اعلام كردهاند. اما آيا چنين آماري واقعا صحت دارد؟
- در كلانتري بهارستان
سخنگوي سازمان آتشنشاني تعداد آتشنشانان زير آوار مانده را 15نفر اعلام كرده و سردار كريمي، جانشين فرمانده انتظامي تهران بزرگ نيز ميگويد كه تاكنون خانواده 8نفر از كسبه پلاسكو با مراجعه به پليس اعلام مفقودي كردهاند. كلانتري بهارستان جايي است كه خانوادهها براي گزارش گمشدن عزيزانشان اول بايد به آنجا مراجعه كنند. به همين دليل بود كه روز گذشته خبرنگار همشهري براي تحقيق درخصوص روند ثبت پروندههاي فقداني و پي بردن به آمار دقيق اين پروندهها راهي كلانتري 109بهارستان شد تا مشخص شود كه تاكنون چند خانواده به غيراز آتشنشانان از مفقود شدن عزيزانشان خبر داده و در اينباره پرونده تشكيل شده است.
حدود ساعت 10صبح است. افسر جواني در طبقه همكف كلانتري مسئول ثبت درخواستهاست. حدود 15نفر آنجا صف كشيدهاند. بيشترِ آنها از كسبه پلاسكو هستند كه خواستهشان تحويل گرفتن مدارك و گاوصندوقهايشان است. افسر جوان مشغول توزيع كردن فرمهاي مخصوص بين مالباختگان است. با اينكه آنجا همهمه است اما وقتي به جناب سرگرد ميگويم كه برادرم در حادثه پلاسكو مفقود شده، همه سكوت و گوشهايشان را تيز ميكنند.
او نيز با تعجب نگاه و سعي ميكند دلداريام دهد. انگار كه من نخستين نفري هستم كه اعلام مفقودي ميكنم. توضيح ميدهم كه برادرم صبح روز حادثه براي ديدن يكي از دوستانش به پلاسكو رفته بود و از آن روز به بعد ناپديد شده است. هرچند اول ميگويد بايد پدر و مادرم به كلانتري بيايند اما وقتي ميگويم آنها مسن هستند به زحمت فرم مربوط به افراد فقداني را از كشوي ميزش پيدا ميكند و جلويم ميگذارد.
فرم را برايش پر ميكنم و مشخصات برادر گم شدهام را مينويسم. اما ميگويد بايد كپي مداركم را هم ضميمه كنم. او دلش به نوشتههايم راضي نميشود و بارديگر ميخواهد كه برايش از برادرم بگويم. من باز هم داستان را تعريف ميكنم و ميگويم كه شنيدهام خيليها به اينجا آمدهاند و گزارش كردهاند كه يكي از اعضاي خانوادهشان گم شده است، اما او با تعجب ميگويد: «تو نخستين نفري هستي كه امروز براي اعلام فقداني به اينجا آمدهاي».
ميگويم: «پس آن فهرست بلندبالايي مفقودان پلاسكو كه كانالهاي تلگرامي از آن خبر دادهاند كجاست ؟» جناب سرگرد سري تكان ميدهد و ميگويد:« اينها همه شايعه است.» ميگويم كه روند اعلام ناپديد شدن افراد چگونه است و چطور ميشود مطمئن شد كه چند نفر ناپديد شدهاند؟ جواب ميدهد كه ابتدا بايد در كلانتري فرم پر كنم. بعد هم آن فرم را به اداره آگاهي ميفرستند تا درآنجا درباره فرد ناپديد شده تحقيق شود. ميپرسم چند نفر از روزهاي قبل آمدهاند و براي افراد گمشده فرم پر كردهاند؟ جواب ميدهد كه زياد نيستند و خودش براي نخستينبار است كه با چنين شكايتي روبهرو ميشود.
او در ادامه نامهاي به پايگاه هفتم پليس آگاهي مينويسد و نشاني آنجا را ميدهد و سعي ميكند به من دلداري دهد كه برادرم زنده است. اين همه روندي است كه در كلانتري طي ميشود و تا اينجاي كار مطمئن ميشوم كه گزارشها درباره آمار 200ناپديدشده در آوار پلاسكو كاملا شايعه است. اما براي اينكه مطمئن شوم بايد از آگاهي هم پرسوجو كنم.
«در اينجا فقط 8پرونده درباره افراد ناپديد در حادثه پلاسكو وجود دارد.» اين نتيجه همه پرسوجوهايم از اداره آگاهي است؛ يعني تاكنون 8خانواده هستند كه خبر از گمشدن عزيزانشان زير آوار پلاسكو دادهاند و تعجب ميكنم از اينكه چقدر حقيقت با آنچه برخي از رسانهها آنهم به نقل از منابعي كاملا غيررسمي مثل دژبان كلانتري، اعلام كردهاند، فرق دارد.